صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۲۰۵۰۴
تاریخ انتشار: ۳۸ : ۲۱ - ۰۸ فروردين ۱۴۰۲
در حالی که اکثریت فیلم های ترسناک همیشه این شرایط را حفظ می کنند که شخصیت شرور همواره خطرناک ترین شخصیت در معادله است، برخی فیلم های ترسناک معدود هستند که شخصیت ظاهراً «قربانی» ثابت می کند که انتخاب بدی به عنوان طعمه بوده است که معمولاً عواقب خونینی برای آدم بدِ داستان دارد. باید گفت که این موضوع به ندرت در فیلم های ترسناک دارای شخصیت منفی ماوراءالطبیعه رخ می دهد. واقعیت این است که مهم نیست چقدر سرسخت و مجهز باشید وقتی با یک هیولای ترسناک که دارای قدرت های فرازمینی است روبرو می شوید، کسی که می تواند ظاهرش را تغییر دهد و به یکباره پشت سرتان ظاهر شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

در حالی که اکثریت فیلم های ترسناک همیشه این شرایط را حفظ می کنند که شخصیت شرور همواره خطرناک ترین شخصیت در معادله است، برخی فیلم های ترسناک معدود هستند که شخصیت ظاهراً «قربانی» ثابت می کند که انتخاب بدی به عنوان طعمه بوده است که معمولاً عواقب خونینی برای آدم بدِ داستان دارد. باید گفت که این موضوع به ندرت در فیلم های ترسناک دارای شخصیت منفی ماوراءالطبیعه رخ می دهد. واقعیت این است که مهم نیست چقدر سرسخت و مجهز باشید وقتی با یک هیولای ترسناک که دارای قدرت های فرازمینی است روبرو می شوید، کسی که می تواند ظاهرش را تغییر دهد و به یکباره پشت سرتان ظاهر شود.

اما در فیلم های ترسناکی که شخصیت شرور یک انسان است، در اندک مواردی، وی قربانی نامناسبی را هدف قرار می دهد و در ادامه زندگی (معمولاً کوتاهش) از این تصمیم پشیمان می شود. این شخصیت ها این سوال را به ذهن متبادر می سازند که همه طرفداران ژانر وحشت در هنگام تماشای یک فیلم ترسناک از خود می پرسند: آیا امکان دارد با یک شخصیت شرور ترسناک مبارزه کرد و من در جایگاه شخصیت قربانی قرار بگیرم؟ آیا در چنین مبارزه ای امکان پیروزی وجود دارد؟ در حالی که مبارزه متقابل علیه یک شخصیت شرور بزرگ معمولاً به عنوان یک تلاش قابل تقدیر مورد توجه قرار می گیرد، باید گفت که برخی از شخصیت های این فهرست، اگر چه در ابتدا به عنوان قربانی داستان معرفی می شوند، در واقع بسیار شرورتر و متعاقب آن خطرناک تر از شخصیت های شرور داستان هستند.

۱۰- The Purge

جیمز سندین یک طراح برجسته سیستم های امنیتی است، استعدادی که وقتی در دنیایی زندگی می کنید که اتفاقات سری فیلم های The Purge رخ می دهد بسیار به دردتان خواهد خورد. همه شما اکنون از داستان این فیلم آگاهید؛ به مدت ۱۲ ساعت هرگونه مسئولیت جنایی برداشته شده و افراد جامعه از صمیم قلب به تجاوز، سرقت و کشتار یکدیگر دعوت می شوند. بدین ترتیب، از بخت خوش خانواده سندین، جیمز خود یک شخصیت سرسخت و توانمند است. بعد از اینکه خانه اش توسط گروهی از پاکسازی کننده هایی محاصره می شود که در جستجوی یک غریبه مجهول الهویه هستند که وارد خانه سندین ها شده است، جیمز عدالتی سریع و خونین را علیه حمله کنندگان به خانه اش به اجرا می گذارد.

علیرغم اینکه از لحاظ تعداد نفرات همه چیز به شدت بر علیه اوست، جیمز موفق می شود تعدادی از مهاجمان را با ترکیبی از ساچمه ها و توپ بیلیارد، در نبردی حماسی، از بین ببرد. در پایان، جیمز توسط رهبر مهاجمان زخمی شده و پیش از پایان فیلم، به خاطر جراحاتش کشته می شود اما مدت حضورش در این فیلم باعث شد که وی بسیار خطرناک تر از تمام سایکوپات های باشد که وارد خانه اش شدند. اگر چه او سیستم های امنیتی ضد پاکسازی شدن را برای محافظت از خانه های مردم از این دیوانگی طراحی می کرد، اما جیمز در نهایت ثابت کرد که خود بهترین و کارآمدترین بازدارنده پاکسازی شدن است، کسی که از خانه بیرون رفته تا از خانواده اش محافظت کند و چندین مهاجم ماسک دار را با خود می کشد.

۹- Tucker And Dale Vs. Evil

فیلم Tucker And Dale Vs. Evil ی فیلم ترسناک مملو از جیغ است، به بهترین شکل ممکن، فیلمی که به ثابت می کند که بهترین فیلم های ترسناک فیلم هایی هستند که از خندیدن به خود ابایی ندارند. اینجاست که ماجرا کمی پیچیده می شود. این فیلم در واقعی دو شخصیت دست و پاچلفتی را در نقش شرورهای داستان به تصویر می کشد. این احمق های شیرین و بامزه حتی آسیب شان به یک مورچه هم نمی رسد اما از طریق یک سری سوء تفاهمات و زمینه های نامتناسب، این دو از نگاه گروهی از دانشجویان به اشتباه دو دیوانه آدمخوار شبیه شخصیت های شرور قتل عام با اره برقی در تگزاس انگاشته می شوند. این تصور باعث می شود که رهبر گروه دانشجویان، چادِ نفرت انگیز، قربانی داستان باشد، اگر چه همانطور که به زودی در فیلم می بینیم، او چیزی غیر از یک قربانی است و اگر بگوییم یک انسان دیوانه و پست است کم گفته ایم.

او به دیل و تاکر حمله کرده و در ادامه تاکر را با قطع کردن انگشتانش شکنجه می کند. چاد یک سایکوپات دیوانه و بسیار خطرناک تر از یک شخصیت شرور مطلق است که دو شخصیت دیل و تاکر قرار است نماد آن باشند. او همچنین فاش می کند که فرزند یکی از مشارکت کنندگان در کشتار بدنام روز کشته شدگان جنگ است، اتفاقی که گروهی از دیوانگان ۲۰ سال پیش تر رقم زده اند. ذهن دیوانه چاد او را به این باور می رساند که او قربانی این فیلم ترسناک کمتر دیده شده است اما رفتارها و اعمالش نشان می دهد که چاد بسیار خطرناک تر از شخصیت های ظاهراً شرور فیلم است.

۸- Hostel

شاید فکر کنید که یک سازمان بین المللی مرموز که در ربودن، شکنجه و قتل توریست های از همه جا بیخبر تخصص دارد در انتخاب قربانیانشان کمی هوشمندانه تر عمل می کنند. پکستون و جاش که دانشجو هستند، دو قربانی بدشانسی هستند که توسط باشگاه شکار نخبگان ربوده می شوند؛ جاش به شکل هولناکی سلاخی می شود اما پکستون خیلی زود شروع به نشان دادن این واقعیت می کند که سازمان دیوانه ظاهراً لقمه ای بزرگ تر از دهانش برداشته است. نه تنها پکستون بعد از قطع شدن تعدادی از انگشتانش، خود را آزاد می کند بلکه در جریان آزاد کردن یکی دیگر از ربوده شدگان به نام کانا، یک نگهبان و یکی از شکنجه گران را کشته و از ماشین خود برای از بین بردن مرد و دو زنی که در ربوده شدن او و جاش نقشه داشته اند استفاده می کند.

او همچنین آنقدر باهوش هست که از کمک های بیرونی نیز استفاده کرده و به دادن پول به گروهی از خلافکاران خیابانی، از آن ها می خواهد که گروهی از مردان که او و کانا را تعقیب می کنند را بکشند. پکستون در نهایت نشان می دهد که چقدر از شخصیت های شرور داستان خطرناک تر است، وقتی که در می یابد در قطاری است که قاتل جاش نیز در آن حاضر است، کسی که بعد از قطع کردن دو انگشتش در یک انتقام باشکوه، او را به شکل هولناکی در داخل دستشویی می کشد. او یک شخصیتمصمم و شجاع در مقابل گروهی سادیست دیوانه است که تنها دارایی شان پول کافی برای محقق کردن فانتزی های رقت انگیزشان است.

۷- Carrie

این تنها مورد ماوراءالطبیعه یک قربانی خطرناک تر از شخصیت های شرور داستان است، فیلم Carrie ساخته شده در سال ۱۹۷۶ که بر اساس رمانی نوشته استفن کینگ ساخته شده است. شخصیت ترسو و کمروی کری به شدت توسط مادر مذهبی اش مورد بی تفاوتی و بدرفتاری قرار گرفته و در مدرسه نیز توسط همکلاسی هایش متحمل اذیت و آزار می شود، به ویژه یکی از آن ها به نام کریس هارگنسن. در ادامه داستان کری در می یابد که دارای قدرت های دورجنبانی است که رشد آن ها همزمان می شود با درخواست از او برای رقصیدن با شخصیت محبوب تامی راس، در حالی که بدون اطلاع کری، به دستور سو، دوست دختر تامی، برای این رقص انتخاب شده است.

آزارگران کری در نهایت او را در گوشه سالن رقص به دام انداخته، و در یک انتخابات دستکاری شده او را به عنوان بهترین رقصنده انتخاب کرده تا زمانی که روی صحنه ایستاده است، سطلی از خون خوک را روی سرش خالی کنند، که یکی از تکان دهنده ترین و ویرانگرترین سکانس های تاریخ سینمای وحشت به شمار می آید. این اتفاق صبر کری را به پایان می رساند و او از قدرتش برای سوزاندن سالن ورزشی و کشتن کریس و بیلی در قالب یک انفجار خودرویی استفاده می کند، در شرایطی که آن ها قصد دارند با ماشینشان کری را زیر بگیرند. بعد از اینکه در پایان تکان دهنده فیلم، مادر دیوانه اش تلاش می کند او را بکشد، کری بیش از پیش ثابت می کند که چقدر خطرناک است و از قدرت هایش برای به صلیب کشیدن مادرش که اولین و آخرین شکنجه گر اوست استفاده می کند، پیش از این که خانه اش در آتش بسوزد. بدین ترتیب می توان گفت که مارگارت و کریس سر به سر دختر اشتباهی گذاشته بودند.

۶- I Spit On Your Grave

با فاصله ای زیاد، تاریک ترین فیلم این فهرست و شاید تاریخ سینمای وحشت، فیلم I Spit On Your Grave ساخته سال ۱۹۷۸ است. فیلم I Spit On Your Grave از هر جنبه ای که به آن نگاه کنید فیلمی تکان دهنده و هولناک است. این فیلم ترسناک شرورانه داستان انتقام یک بازمانده تجاوز از مهاجمان را روایت کرده و تاریک ترین و غیرانسانی ترین جنبه های بشریت را مورد تاکید قرار می دهد، از داستانش تا سبک تکان دهنده و حال بهم زنی که روایت می شود. اما نمی تواند منکر شد که قربانی این فیلم تکان دهنده بسیار خطرناک تر از متجاوزان کثیفی است که در این فیلم نقش شرور را بازی می کنند.

جنیفر هیل، نویسنده ای است که قربانی تجاوز شده و به بدترین و شکنجه وارترین شکل ممکن انتقام می گیرد. سخت است که سکانسی از یک مرگ در فیلمی ترسناک را روایت کرد که تکان دهنده تر از سکانسی باشد که در آن مردی که ... قطع شده، جیغ زنان در داخل وان حمام در حال خونریزی و مرگ است، در حالی که موسیقی کلاسیک نواخته می شود، یا مردی که توسط پره های موتور قایق تکه تکه می شود. در حالی که این فیلم از ابتدا تا انتها تجربه ای تهوع آور است، اما نمی توان منکر شد که جنیفر نشان می دهد که بسیار خطرناک تر از گروهی از متجاوزان شرور است. اگر قبول ندارید از مردی که در داخل وان حمام جیغ می زند بپرسید!

۵- I Saw The Devil

در حالی که بسیاری می گویند فیلم I Saw The Devil ساخته سال ۲۰۱۰ بیشتر یک تریلر است تا یک فیلم ترسناک، نظر ما متفاوت است. موضوع بسیار خاص و ترسناک فیلم، به وضوح بسیار ترسناک تر از چند جامپ اسکر و بیرون پاشیدن چند شربت ذرت قرمز رنگ است؛ مردی که با کشته شدن همسر باردارش به قربانی تبدیل می شود، به زودی نشان می دهد که بسیار ترسناک تر از هر قاتل سریالی است. این شاهکار کره ای داستان یک قاتل سریالی را روایت می کند که زنان و دختران جوان را به قتل می رساند، اما بدون اینکه بداند، تازه ترین قربانی اش نامزد یک مامور امنیتی کره ای است که در صدد انتقام از قاتل بر می آید. سو هیون، مامور ذکر شده، خیلی زود قاتل را شناسایی می کند اما او را نمی کشد و تصمیم می گیرد یک ابزار جی پی اس در بدنش بکارد و یک زندگی شکنجه وار را برایش رقم بزند.

این نقشه عواقب ناخوشایندی برای سو هیون دارد زیرا قاتل هویت او را پیدا کرده و پدر و خواهر زنش را نیز به قتل می رساند. اما سو هیون در نهایت دستش به قاتل رسیده و به ترسناک ترین شکل ممکن از او انتقام می گیرد؛ او قاتل را به یک گیوتین ساده می بندد که هنگام باز کردن در اتاق توسط خانواده قاتل فعال می شود و خانواده اش را برای مابقی عمرشان نیازمند درمان روانشناختی می کند. سخت است مردی را تصور کرد که مرگ نامزدش را با یک کارزار وحشت روانشناختی علیه یک قاتل سریالی پاسخ دهد اما وقتی این کار را می کند، به وضوح می توان دریافت که کسی نباید سر به سر این مرد بگذارد.

۴- Don’t Breathe

گروهی اوباش بیست و چند ساله به زور وارد خانه یک پیرمرد نابینا می شوند تا ۳۰۰,۰۰۰ هزار دلاری که در گاوصندوق خانه اش پنهان کرده را به سرقت ببرند و تشخیص قربانی در این سناریو کاملاً ساده است. از بخت بد سه دزد، آن ها خیلی زود در می یابند که اشتباه مرگباری مرتکب شده اند و این یکی از آن پیرمردهای نابینای معمول نیست. بیایید از همین ابتدا بگوییم که سه شخصیت شرور داستان، خلافکارانی کارکشته و کاربلند نیستند. در حالی که لاف زنی های معمول اوباشان خیابان دسته چندم را نشان می دهند، آن ها بهترین گروه سارقان به نظر نمی رسند. با توجه به حریفی که خود را در مواجهه با او می بینند، این سرقت بیشتر یک دستورالعمل کمدی برای پریدن در آغوش فاجعه است.

نورمن نوردستورم، پیرمرد نابینا، یک سرباز کهنه کار جنگ خلیج فارس است و از دست دادن بینایی اش باعث شده که دیگر حواسش طوری تقویت شود که حتی اسپایدرمن هم به آن ها حسادت می کند. علیرغم نابینا بودن مطلق، او مهارت های مبارزه خارق العاده اش را به نمایش می گذارد، وقتی به سادگی رهبر گروه سارقان را می کشد و در باقی فیلم نیز هوش قابل توجه او کاملاً قابل مشاهده است، در شرایطی که بازماندگان را در داخل خانه اش گرفتار کرده و شکار می کند. در ادامه حتی فاش می شود که وی دختر جوانی را نیز به گروگان گرفته که به خاطر کشتن دخترش نسبت به او کینه دارد، ایده ای که چنین مرد نابینایی دارای چنین قدرت هایی باشد بسیار ترسناک به نظر می رسد.

۳- Prey

شخصیت نارو با بازی امبر میدتاندر در تازه ترین فیلم از فرانچایز Prey در یکی از تکراری ترین داستان های این دنیای سینمایی گرفتار شده است. در حالی که شاید این صحبت از این جهت نادرست باشد که داستان این فیلم صدها سال پیش از داستان اولین فیلم این فرانچایز روایت می شود، اینطور به نظر می رسد که نارو از خونریزی مطلقی که غارتگران معمولاً در زمین به راه می اندازند خسته شده است. به همین خاطر مقاومت غیرقابل تصوری را در برابر یکی از ترسناک ترین هیولاهای ژانر وحشت آغاز می کند. علیرغم این که موجود غارتگر نسبت به غارتگران بعدی کمتر خطرناک است و سلاح های اولیه ای در اختیار دارد، هنوز هم رقیب ترسناک و قدرتمندی است که می تواند هر انسانی که بخواهد به او نزدیک شود را به کام مرگ بفرستد.

اما این قدرت او در مقابل یک زن جوان کومانچی سودی برایش ندارد، کسی که از هوش و شجاعتش برای شکست دادن مرگبارترین شکارچی که به روی زمین آمده استفاده می کند. زمانی که فیلم به پایان می رسد، علیرغم تمام برتری هایی که شخصیت غارتگر دارد، نارو با کنار زدن ماسک او و استفاده از نیزه اش برای کشتن او، بالاخره پیروز می شود. او پیروزمندانه به قبیله اش بازگشته و به خاطر موفقیت بزرگی که کسب کرده، به عنوان فرمانده جدید نیروهای نظامی قبیله انتخاب می شود.

۲- No One Lives

وقتی تیتر خبری با مضمون «گروهی از سارقان، مرد و زنی را ربودند» را می خوانید، بدون شک با خود خواهید گفت که این زوج بدشانس قربانیان این سناریو هستند، مگر اینکه شما هم در این دنیای متفاوت پادآرمانشهری غرق در جنایت زندگی کنید. و البته وقتی سارقان بفهمند مردی که ربوده اند در واقع از مدرسه ای که جان ویک به خاطر رفتار خشن به آن رفته، اخراج شده است، چه کار می توانند برای زنده ماندن بکنند. این مرد در واقع کسی نیست جز لوک ایوانز که تنها با نام راننده از او یاد می شود و کارزاری از نابودی را علیه گروهی که او را ربوده اند آغاز می کند. اگر چه سارقان گروه کارآزموده و با تجربه ای هستند اما این موضوع در رویارویی با راننده کمک چندانی به آن ها نمی کند، کسی که مشخص می شود عامل کشتار ۱۴ جوان ثروتمند و برجسته ای بود که خبر آن همه جا پیچیده است.

گروه سارقان به طور کامل توسط راننده نیست و نابود می شوند و هیچ راه دیگری برای توصیف آن وجود ندارد. این سارقان در داخل چرخ گوشتی بزرگ انداخته می شوند، داسی در بدنشان فرو می رود یا با شلیک گلوله به صورتشان کشته می شوند، به طوری که انگار گوسفندانی گرفتار به دست گرگی قوی هیکل هستند. یکی از اعضای بدشانس گروه سارقان، صورتش را با مالیده شدن به موتور خودرو از دست می دهد اما وقتی راننده می فهمد که زنده مانده و در بیمارستان است، توسط یک تخته کوچک کشته می شود. حتی اگر فردی کروگر و جیسون وورهیس هم یک فرزند مشترک داشتند نیز نمی توانست خطرناک تر از کسی باشد که از یک تخته به عنوان سلاح قتل استفاده می کند.

۱- You’re Next

می دانید که اکثر شخصیت های شرور ماسک دار در فیلم های ترسناک چه وجهه مشترکی دارند؟ همه آن ها قربانیانشان را دستکم می گیرند! The Purge? پدری مصمم گروهی از مهاجمان ماسک دار را علیرغم تعداد زیادشان قصابی می کند. Scream? یکی از این زوج شرور نیمی از سرش را با انفجار از دست می دهد و دیگری نیز سرش با تلویزیون خرد می شود. بیایید اصلاً از The Black Phone نگوییم که قاتل سریالی ظاهراً ترسناک داستان گردنش توسط گروهی نوجوان و به کمک یک سیستم تلفن شکسته می شود. یکی از موارد کلاسیک دیگری که در آن گروهی ماسک دار نادان، شخص نامناسبی را به عنوان قربانی انتخاب می کنند در فیلم کالت کلاسیک You’re Next ساخته سال ۲۰۱۱ رخ می دهد. سه شکارچی ماسک دار، به یک گروه خانوادگی شبیخون می زنند که عواقب هولناکی دارد، وقتی متوجه می شوند که ارین، دوست دختر پسر خانواده، در فیلم های رامبو نیز کشته نخواهد شد.

او که در یک مرکز آموزش برای بقا بزرگ شده، در نبرد تن به تن و جنگ های چریکی مهارت دارد؛ او به شکلی بیرحمانه مهاجمان ماسک دار را می کشد، بعد از اینکه با تله هایش آن ها را ضعیف می کند. علیرغم اینکه زخمی شدن پایش او را کم توان می سازد، اما ارین آخرین شخصی است که در پایان خونین فیلم سر پا ایستاده است، و وقتی که نامزدش از دخالت خود در این حمله وحشیانه پرده بر می دارد، او را نیز می کشد. فیلم با سکانسی تعلیقی به پایان می رسد، وقتی ارین توسط یک پلیس هدف گلوله قرار می گیرد اما اینکه او خطرناک تر از مهاجمانش است، بر واقعیت پایان داستان تاکید دارد، جایی که یکی از تله های او باعث کشته شدن پلیس با برخورد تبر به سرش می شود.

منبع: روزیاتو