جماران: توسعه علمی کشور در سطح مقدماتی و عالی سابقه ای طول و دراز دارد اما امروزه با شدت گرفتن مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور این سوال پیش می آید که نقش علم در رفع مشکلات امروز چیست؟ آیا توسعه علمی در کشور ما کیفیت لازم را نداشته است؟ کیفیت توسعه علمی در دوران مختلف کشور به چه شکل بوده است؟ دانشگاه و سیاست گذاران حوزه آموزش عالی در برهه های مختلف، در شکل گیری وضعیت فعلی چقدر دخیل بوده اند؟
برای یافتن پاسخ این سوالات و پیدا کردن راه حل هایی برای برون رفت از وضعیت موجود با دکتر سعید سمنانیان رییس اسبق دانشگاه تربیت مدرس، مشاور وزیر علوم در دولت یازدهم و عضو فرهنگستان علوم به گفت و گو پرداخته ایم که در ادامه مشروح آن را از نظر می گذارنید:
سمنانیان با بیان اینکه یکی از پیچیده ترین حوزه های مدیریتی، مدیریت در آموزش عالی است، در تشریح وضعیت علمی کشور در دوران پیش و پس از انقلاب، به خبرنگاران جماران گفت: تا پایان دوران شاهنشاهی، حدود 26 دانشگاه اصلی و تعدادی موسسه آموزش عالی کوچک داشتیم که تقریبا همگی آن ها تا مقطع لیسانس آموزش ارائه می دادند. در حوزه پزشکی، علاوه بر پزشک و دندانپزشک و داروساز عمومی، در بعضی از تخصص ها نیز آموزش ارائه داده می شد. اما در علوم پایه پزشکی و بسیاری از تخصص های بالینی تقریبا قدمی برداشته نشده بود. در کل ما160 هزار دانشجو، و از آن میان، 6 هزار دانشجوی کارشناسی ارشد و 500 دانشجوی دکتری داشتیم. در آن 60 تا 70 سال سابقه دانشگاهی، می توان گفت عزم جدی از سوی نظام وقت برای ورود به حیطه تحصیلات تکمیلی دیده نمی شد. البته من شخصا دست تمامی پدرانمان را که در آن دوران صادقانه به شکل گیری نهاد دانشگاه و آموزش عالی در کشور اهتمام داشتند را میبوسم و قدردان زحمات و خدمات آنها هستم.
در بحث سوادآموزی هم وضعیت خوبی نداشتیم. حدود 50 درصد مردم فاقد سواد بودند که در این بین شرایط خانم ها بسیار نامناسب تر بود.
وی افزود: در حوزه تحقیق و پژوهش نیز شرایط ما در دوران پیش از انقلاب نزدیک به صفر بود. البته آثار جسته و گریخته ای وجود دارد اما کار اصلی اساتید، آموزش بود. بعد از وقوع انقلاب قدم های بزرگی از نظر کمی و کیفی برداشته شد و ورق برگشت تا جایی که حدود 90 تا 95 درصد مردم ما باسواد هستند. تعداد دانشجویان ما در مقطعی از 160 هزار به 5 میلیون نفر و تعداد دانشگاه های ما به بیش از دو هزار واحد رسید تا جایی که می توان گفت در این زمینه افراط هایی هم شکل گرفت. در بحث تحصیلات تکمیلی نیز اتفاقات شایسته ای رخ داد به گونه ای که در همه رشته ها و گرایش های علمی، دوران تحصیلات تکمیلی را آغاز کرده ایم لذا به طور صریح می توان گفت بعد از انقلاب صحنه و چهره آموزش عالی عوض شد. قدم بزرگ دیگری هم در پژوهش برداشته شد به صورتیکه که رتبه هفدهم دنیا را کسب کردیم لذا ما اگر دستاوردهایی پس از انقلاب داشته ایم که توانسته ایم پز آن را بدهیم، یکی از مصادیق آن آموزش عالی است. علاوه بر این، در حوزه هایی مثل آب رسانی، مخابرات، برق رسانی و ... هم قدم های خیلی خوبی برداشته شده است. البته در مواردی هم ناموفق بوده ایم مثل بحث رفع محرومیت چراکه یکی از اهداف انقلاب ما کاهش فاصله طبقاتی است. ما در جلوگیری از چاق شدن قشر مرفه و افزایش فاصله طبقاتی موفق نبوده ایم. محرومیت های سنگینی در کشور وجود دارد که موجب خجالت ایرانیان به ویژه مسئولین است.
وی با بیان اینکه ما باید بدانیم در موفقیت های حاصل شده در حوزه آموزش چه کسانی و کدام دستگاه ها نقش داشته اند، گفت: اثر اصلی از طریق توده های مردم، وزارت های علوم و بهداشت و پرسنل دانشگاه ها رخ داده است. در مرحله دوم مسئولین دلسوز و فهیم مقاطع مختلف، با همراهی خود توانستند مسیر را باز کنند اما برخی در حد خود نقش ایفا نکردند از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون آموزش مجلس که ناموفق عمل کردند. شما اگر از هزار استاد دانشگاه بپرسید سه اقدام موثر کمیسیون آموزش مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی را نام ببرید، پاسخی دریافت نمی کنید.
رییس اسبق دانشگاه تربیت مدرس، در پاسخ به برخی شبهات مبنی بر اینکه توسعه علمی کشور در جریان رشد علم دنیا رخ داده و نمی تواند جزو دستاوردهای انقلاب باشد، گفت: یک سوالی مطرح می شود که اگر نظام شاهنشاهی استمرار پیدا می کرد، ما در نقطه فعلی بودیم یا جلوتر می رفتیم؟ در پاسخ باید گفت هر نظامی یک ماهیتی دارد. ماهیت نظام شاهنشاهی که با خون مردم کنار رفت، وابستگی بود. نظام جمهوری اسلامی به نسبت نظام مستقلی است. برای مثال قدرت های خارجی برای ما تصمیم نمی گیرند چه کسی نماینده مجلس باشد. در حکومت پیشین، 50 هزار مستشار خارجی وجود داشت. اینها برای تفریح نیامده بودند و در قسمت های مختلف تصمیم گیری می کردند لذا نظام پهلوی عزم راه اندازی تحصیلات تکمیلی را نداشت چون توان تحول در این حد را نداشت. کشورهای صاحب نفوذ هم در ایران اجازه اینکار را به حکومت پهلوی نمی داد. شبهه دیگری که مطرح می شود این است که چرا با وجود این همه توسعه علمی و کیفیت علمی دانشجویان ایرانی وضع تکنولوژی و اقتصاد کشور خراب است؟ این استدلال بسیار سطحی نگرانه ای است. نمی توان این مسائل را به هم ربط داد. کشور ما در تربیت نیروی انسانی کاری کرده است کارستان اما رفع بیکاری جوانان، وظیفه دانشگاه نیست. اگر ناتوانی هایی در حوزه های مختلف داریم، مقصر دانشگاه نیست لذا کارنامه انقلاب در دانشگاه موفق بوده است.
عضو فرهنگستان علوم در پاسخ به سوال که آموزش عالی در حال حاضر دچار چه چالش هایی است؟ گفت: اگر یک سری اصلاحات در این حوزه صورت نگیرد ما در بسیاری از جایگاه های خود افت خواهیم کرد چراکه شرایط مدیریتی این حوزه وضع مناسبی ندارد. در اعتراضات اخیر دیدیم، دانشگاه ها با معترضین همراه بودند. اکنون ما با بحران بزرگی در بحث بودجه دانشگاه ها روبرو هستیم. هم اکنون حدود 90 تا 95 درصد بودجه دانشگاه ها صرف دستمزد می شود. سال گذشته دانشگاه تهران حدود 110 درصد بودجه خود را صرف حقوق و مزایا کرده است. مدیر دانشگاه با این مبلغ اندک چگونه می تواند هزینه آب، برق، تلفن، وسایل آزمایشگاهی و امور رفاهی دانشجویان را پرداخت کند؟ از طرفی اساتید دانشگاه ها، کارمندان و دانشجویان نیز در مضیقه قرار گرفته اند. یک استاد جوان که بیست سال تحصیل کرده و از بقیه عقب مانده است، هم اکنون با حقوق ماهیانه 14 میلیون تومان استخدام می شود آن هم با مراحل اذیت کننده و دشواری که برای بکارگیری اساتید تعیین نشده است. تشکیل یک زندگی حداقلی برای چنین فردی اصلا امکان پذیر نیست. اگر او در جای دیگری هم مشغول به کار شود، به امور علمی خود نمی رسد چرا که اگر یک استاد در 5 تا 10 سال اول خدمت خود، خوب عمل نکند، تا زمان بازنشستگی هم نمی تواند عملکرد خوبی داشته باشد. وضعیت معیشت کارمندان دانشگاه به مراتب بدتر است. امور دانشجویان را هم نمی دانیم چطور می چرخد! حقوق یک دانشجوی دکتری 800 هزار تومان و به صورت وام است. همه اینها باعث شده گره نارضایتی ها کور تر شود. در چنین شرایطی انتظار داریم دانشگاه بتواند مشکلات کشور را رفع کند؟ تجهیزات ما در دانشگاه ها فرسوده شده و بسیاری از آنها خراب شده است. هزینه یک پایان نامه دکتری مناسب در علوم تجربی کمتر از 100 میلیون تومان نمی شود در حالیکه دانشگاه تنها 6 میلیون می پردازد. همه این مصائب ما را مجبور می کند از کارهای علمی فاخر باز بمانیم و به امور سطحی بپردازیم.مقام رهبری بارها تاکید کرده اند اعتبارات پژوهشی به 2 تا 4 درصد GDP برسد درحالیکه الان به زیر نیم درصد رسیده است. در بهترین حالت این شاخص در دولت آقای خاتمی به 0.6 درصد رسیده بود.
دکتر سمنانیان با انتقاد از محدودیت های ایجاد شده در روند جذب اساتید، گفت: اتفاقات نامطلوبی در حال رخ دادن است. برخی با فشار وارد دانشگاه ها می شوند که یک خطا است. این به ضرر سیستم دانشگاهی کشور است. استاد ضعیف دانشجوی ضعیف تربیت می کند و همان دانشجو، استاد ضعیف آینده می شود و این چرخه تا چند نسل ادامه پیدا می کند لذا وارد کردن اساتید کم سواد به دانشگاه ها یک خطای نابخشودنی است. فاجعه مهاجرت عظیم دانشجویان ما نیز در کمتر کشوری رخ می دهد. آیا میتوان این جوانان مهاجر را مقصر دانست؟ اصلا اینطور نیست. ما فضایی درست کرده ایم که جوانان به جای ماندن و ساختن کشور خود، مهاجرت کرده و کشورهای دیگر را آباد می کنند. وقتی باسوادترین جوانان ما، کشور را ترک می کنند، انتظار داریم باقی مانده ها کشور را خوب اداره کنند؟ بی تدبیری از این بالاتر که نیروی انسانی خود را تقدیم کشورهایی کنیم که آنها را دشمن می خوانیم؟ دل هر ایرانی برای این ماجرا به درد می آید. مهاجرت امروزه از سطح دانشجو و اساتید به صاحبان حرفه ها رسیده است. هم اکنون می بینیم برخی آشپز، آهنگر، نجار و ... توانمند اگر فرصتی پیدا کنند، از کشور می روند.
آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، یکی از دانشمندان آلمانی به نام فون براون را جذب می کند که بعدها پدر سیستم موشکی این کشور می شود. همین آمریکا پس از فروپاشی شوروی که دشمنش بود، دانشمندان فیزیک و ریاضی و غیره شوروی را در دانشگاه های خود جذب می کند تا خود را قوی تر کند. اما در کشور ما به فردی ایرانی که بیست سال در یک کشوری پیشرفته تحصیل و تدریس کرده و طبعا دو تابعیتی است می گوییم تو خطرناکی و اجازه نداری در اینجا تدریس کنی. یعنی ما با برخوردهای امنیتی در جذب نیروی خودمان هم ضعف نشان می دهیم. نیروی امنیتی نمی تواند برای سیستم علمی کشور تصمیم گیر خوبی باشد. بنابراین تاکید می کنم شرایط دانشگاهی ما خوب نیست و نیاز به تصمیم گیریهای عاقلانه و پخته دارد. در یک دانشکده دانشگاه تهران از 70 استاد، حدود سی نفر مهاجرت کرده اند و تعدادی از بقیه هم درصدد مهاجرت هستند. اینها افرادی هستند که مملکت خود را دوست دارند اما شرایط مناسبی ندارند.
مشاور وزیر علوم در دولت یازدهم، همچنین در توصیه خود به سیاست گذاران برای برون رفت از شرایط فعلی گفت: دانشگاه ها باید دانشگاهی اداره شوند همانطور که در پادگان قوانین خاص نظامی اجرا می شود. هر محیطی خاستگاه های خودش را دارد. من یک استاد علوم پایه پزشکی هستم که وظیفه دارم حاصل کارم را در مجلات علمی دنیا منتشر کنم تا علم ایران و انشاالله بشر ارتقا پیدا کند. اما وقتی می خواهم به یک کنگره برای ارائه کار خود بروم یک کاغذ به دست من نوعی می دهند که روی آن نوشته است مراقب باش علم کشور را به خارجی ندهی! کار من این است که علم کسب شده را منتشر کنم و مجموع این کار اساتید موجب ارتقاء شهرت و جایگاه ایران میگردد و مسئولین کشور نیز به حق و به درستی پز این جایگاه را میدهند، اما آن کسی که در حراست نشسته، این محدوده مسائل را بطور جامع متوجه نمی شود. لذا همانطور که نمی توان سیستم نظامی را در حوزه های علمیه اجرا و پیاده کرد، باید دانشگاه نیز توسط دانشگاهیان و با نگاه دانشگاهی اداره و تدبیر شود. در این صورت است که دانشگاه رشد می کند. چراغ های دانشگاه نباید راس ساعت 4 بعدازظهر خاموش شود. چراغ های آزمایشگاه های دانشگاه باید نیمه شب خاموش شود. شما نمی توانید اتاق عمل را دست کسی بدهید که جراح نیست. مقیدترین فرد به مسائل مذهبی را به عنوان جراح نمی توان به اتاق عمل فرستاد. در نتیجه بازهم تاکید می کنم باید کسانی که میفهمند اداره آموزش عالی چگونه است، بدون قرار گرفتن در معرض اعمال نفوذ و فشار، در راس علم کشور و دانشگاهها قرار بگیرند.