برای هنرپیشگان غیرمعمول نیست که در طول مدت فیلمبرداری به طور کامل خود را در یک نقش غرق کنند. در هر صورت، چنین سطحی از تعهد بی محابا عموماً مورد نیاز است تا به شکلی واقعی یک شخصیت دیگر روی صفحه نمایش زنده شود. اما اکثر اوقات، زمانی که بعد از آخرین روز فیلمبرداری، کارگردان فرمان کات می دهد، بازیگر نقش های خاص پوست اندازی کرده و به پروژه های دیگری می پردازند و تنها خاطرات، تحسین ها و افتخارات آن نقش را با خود می برند، بدون اینکه آن نقش تاثیر زیادی بر ادامه راه آن ها و زندگی شان داشته باشد.
اکنون همه می دانند که میکی رورک پیش از ورود به عرصه بازیگری در دنیای بوکس آماتور موفقیت های قابل توجهی کسب کرد. اما او در نهایت بار دیگر و بعد از بازی در پروژه ای که بسیار به هویت و علایق شخصی او نزدیک بود به رینگ بازگشت و این بار در ظرفیت حرفه ای خود را امتحان کرد. بد از نوشتن اولین سناریوش برای فیلم Homeboy، داستان یک بوکسور ساده به نام جانی واکر که مغزش دچار صدمه شده، رورک در این فیلم نقش اول را بازی کرد. او که به نظر می رسید بعد از بازی در این فیلم بار دیگر علاقه اش به ورزش بوکس را بازیافته است، بار دیگر به دنیای بوکس بازگشت.
او در طول هشت مبارزه اش در بوکس حرفه ای بدون شکست بود و در حالی که دو بار مساوی کرد، شش مسابقه را نیز با پیروزی به پایان رساند. اما صدمات به صورت در جریان این دوره که از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ ادامه داشت، باعث شد میکی رورک مجبور شود برای بازسازی صورتش زیر تیغ جراحان برود که چهره او را بسیار متفاوت تر از آن چیزی کرد که در اواخر دهه ۸۰ دیده بودیم. در اواخر دهه ۸۰، میکی رورک ستاره ای خوش قیافه و آینده دار به نظر می رسید اما بعد از دوری موقتی از بازیگری و صدمات قابل توجه به صورتش و جراحی های متعاقب آن، رورک برای همیشه از سطح اول هالیوود فاصله گرفت. جالب اینکه میکی رورک بار دیگر در سال ۲۰۱۴ و در سن ۶۲ سالگی در مسکو به رینگ بازگشت و در یک مبارزه نمایشی یک جوان ۲۹ ساله را شکست داد.
هر کسی که انتخاب می کند وارد مسیر گیاه خواری شود، معمولاً دلایل شخصی خودش را برای انجام این کار دارد. وقتی پای جیمز کرامول، بازیگر سرشناس هالیوودی به میان می آید، دلیل او برای روی آوردن به گیاه خواری این بود که طوری زندگی اش را تغییر دهد که هیچ نشانی از سوء استفاده یا خشونت نسبت به حیوانات در آن وجود نداشته باشد. الهام بخش کرامول برای چنین تصمیم بزرگی بازی در یک فیلم کوچک به نام Babe بود. کرامول از اواسط دهه ۷۰ گیاهخوار بوده است اما مدتی که وی در استرالیا مشغول فیلمبرداری این فیلم بود او را وادار ساخت تا بیش از پیش سبک زندگی اش را تغییر دهد.
بعد از فیلمبرداری سکانس های متعددی در کنار همبازی حیوانی اش که در نهایت به فیلمی موفق تبدیل شد، کرامول وقتی سر میز ناهار نشست دید که گوشت خوک جلوی او گذاشته شده و از آن پس بود که کرامول تصمیم گرفت یک گیاه خوار اخلاقی نیز باشد و به یک فعال اجتماعی به شدت پرسروصدا در مورد حقوق حیوانات تبدیل شود. او تا حدی از حقوق حیوانات دفاع کرد که در سال ۲۰۱۷ و در جریان یک اعتراض خیابانی علیه کشتار نهنگ ها در یک سنت سالانه دستگیر شد.
وقتی بازیگری خود را در مرکز یک پروژه می بیند که بر اساس یک واقعه تاریخی تراژیک ساخته شده، کاملاً طبیعی است که از روی احترام به قربانیان آن ماجرای واقعی، بخواهد تمام وجود خود را صرف آن نقش و فیلم کند. دان چیدل نیز همین حس را داشت، وقتی قرار شد نقش مدیر هتل فیلم Hotel Rwanda در سال ۲۰۱۴ را بازی کند، نقش پل روسساباگینا که نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برایش در پی داشت. اما تعهد و احترام دان چیدل نسبت به کسانی که تحت تاثیر این واقعه هولناک قرار گرفته بودند به همینجا ختم نشد. در طول دوران حضور در اوگاندا در زمان اکران اولیه فیلم، چیدل به دنبال صحبت با برخی از افرادی که در ژینوساید سال ۱۹۹۴ در آن هتل پناه گرفته بودند، به شدت تحت تاثیر قرار گرفت.
چیدل که روایت های این افراد را «روایت هایی از فیلم های حماسی» توصیف کرده بود، همراه با جان پرندرگاست، مشاور ارشد گروه بحران جهانی، به سودان سفر کرد. سپس این دو از کمپ های آوارگان در دارفور دیدن کرده و در مورد تجربیات هولناک ساکنان این اردوگاه ها با آن ها صحبت کردند. بعد از آن بود که این دو با هم کتابی به نام Not On Our Watch: The Mission to End Genocide in Darfur and Beyond نوشتند. همچنین چیدل همراه با جرج کلونی یک سازمان خیریه به نام Our Watch را تاسیس کردند.
اگر چه بعد از بازی در اولین فیلم مجموعه Tomb Raider در سال ۲۰۰۱، آنجلینا جولی به یک مهاجم مقبره واقعی تبدیل نشد اما بعد از گذراندن مدت زیادی در کامبوج برای فیلمبرداری این فیلم، تفکرات و زندگی او به طول قابل توجهی تغییر کرد. در جریان حضورش در کامبوج در هنگام ساخت این فیلم و دنباله آن، جولی بیش از پیش از شرایط ناگوار مردم کامبوج آگاه شده و تمام تلاش خود را کرد تا کمی از رنج این مردم بکاهد.
در اوایل ۲۰۰۱، جولی به عنوان سفیر حسن نیت یونیسف انتخاب شد و تا سال ۲۰۰۹ او به بیش از ۲۰ کشور جهان سفر کرده بود تا مشکلات مردمی که از موطنشان آواره شده بودند را به گوش جهانیان برساند. همچنین در نتیجه این تلاش ها بود که آنجلینا جولی شهروندی کامبوج را دریافت کرد که منجر به تاسیس یک مرکز خیریه برای کودکان به نام The Maddox Chivan Children’s Center منجر شد که یک مرکز مراقبت از کودکان مبتلا به HIV بوده و به نام پسر بچه کامبوجی که به فرزند خواندگی پذیرفت نام گذاری شده است. در واقع بازی در نقش یک شخصیت برجسته بازی های ویدیویی، زندگی این بازیگر برنده اسکار را برای همیشه تغییر داد.
فیلم Thelma & Louise ساخته سال ۱۹۹۱ بعد از اکرانش در سینماها، به سرعت به عنوان یک فیلم فمنیستی مورد توجه قرار گرفت، فیلمی بسیار تحسین شده در مورد دو زنی که بعد از کشتن یک متجاوز جنسی، از دست پلیس فرار می کنند، داستانی که برای بسیاری از زنان در سراسر جهان آشناست. ما این پروژه ظاهراً تاثیری عمیق روی جینا دیویس، یکی از بازیگران اصلی فیلم، داشت. بعد از اینکه وی توانست برای ایفای نقش یکی از این زنان نامزد دریافت جایزه اسکار شود- افتخاری که نصیب همبازی او سوزان ساراندون نیز شد- دیویس دائماً با مراجعه زنانی مواجه می شد که می گفتند شخصیت او در فیلم الهام بخش آن ها برای پیدا کردن قدرت درونی شان شده است.
بدنبال این ملاقات ها و صحبت هایی که بین دیویس و زنان رخ داد، وی تصمیم گرفت تا موسسه جینا دیویس برای جنسیت در رسانه را تاسیس کند، سازمانی غیرانتفاعی که برای برجسته کردن شیوه به تصویر کشیدن جنسیت ها در سینما فعالیت نموده و برای برابری زنان و مردان در سینما تلاش می کرد. جینا دیوس حس می کرد که تحقیقات او در مورد سریال ها و فیلم های کودکانه بین سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ نشان داد که تنها ۲۹.۲ درصد از نقش های سخنگو متعلق به زنان بوده و این شخصیت های زن بیشتر از شخصیت های مرد با تصویری سکسی همراه هستند. این بررسی ها نشان داد که چطور نبود ارائه تصویری مشابه از زنان و مردان در تلویزیون و سینما تاثیری عمیق روی دختربچه ها و دیدگاه آن ها نسبت به خودشان دارد. این موسسه هنوز هم به فعالیت ادامه می دهد و با چنگ و دندان برای مساوات و برابری بیشتر در صنعت سینما و تلویزیون تلاش می کند.
در سال ۲۰۱۵، جنیفر گارنر شرایط خیلی خوبی نداشت. او همراه با شوهرش در آن زمان، بن افلک، اعلام کرده بود که قصد جدایی دارند و گارنر اعلام کرد: «ما با عشق و دوستی نسبت به یکدیگر و تعهد به بزرگ کردن مشترک فرزندانمان ادامه خواهیم داد». اما گارنر خیلی زود باید به سر کار باز می گشت و از طریق بازی در فیلمی در این دوران دشوار بود که وی چیزی را دوباره در درونش یافت که شرایط او را بهتر کرد.
جنیفر گارنر در مصاحبه ای با مجله People گفته بود که بازی در فیلم Miracles from Heaven باعث شده که وی بار دیگر ایمانش را به دست آورد، جایی که شخصیت او در فیلم دچار بحران ایمانی و باوری می شود، تا اینکه یک کشیش به او می گوید: «می دانی، همه دچار مشکل می شوند و من اینطور به این قضیه نگاه می کنم. من با دین و ایمان به خدا مشکل داشته ام و بدون آن به مشکل خورده ام. و به تو می گویم که با ایمان بودن باعث می شود رویارویی با این مشکلات بسیار راحت تر باشد». این جملات همراه با کار روی این فیلم در کلیت آن، الهام بخش گارنر در مراجعه به یک کلیسای محلی شد و از آن به بعد بود که گارنر هر روز یکشنبه همراه با دخترانش به این کلیسا می رود.
می توان با اطمینان گفت که اکثر افراد تحت تاثیر بازی بری لارسون در نقش جوی «ما» نیوسام در فیلم Room ساخته سال ۲۰۱۵ قرار گرفتند. داستان زنی که ربوده شده، مورد تجاوز قرار گرفته و فرزند مردی که او را به گروگان گرفته را بزرگ می کند و در نهایت بعد از سال ها از دست این متجاوز فرار می کند و با زندگی واقعی بیرون از آن فضای زیرزمینی سازگار می شود، یکی از تکان دهنده ترین داستان هایی است که می توان روی پرده نقره ای دید اما این داستان باعث شد که بری لارسون تصمیم بگیرد به شکلی بی سابقه برای این نقش آماده شده و تعهد کاملی به نقش داشته باشد. بعد از تحقیقات بسیار در مورد کسانی که از سوء رفتار و خشونت جنسی در زندگی واقعی شان رنج برده بودند، همراه با تاثیراتی که این موضوع می تواند روی یک فرد و زندگی اش داشته باشد، بازی او در نقش جوی، لارسون را به یک فعال قوی برای رساندن صدای کسانی که تجربه مشابهی داشتند، به گوش همگان تبدیل کرد.
تعهد او به افرادی که تجربه ای مشابه جوی داشتند در مراسم اسکار و هنگام دریافت جایزه بهترین بازیگر زن نمود پیدا کرد، جایی که وی تمام ۵۰ بازمانده خشونت جنسی که در جریان اجرای ترانه لیدی گاگا روی صحنه حاضر شده بودند را در آغوش گرفت. همچنین لارسون در سال ۲۰۱۸ با همکاری ۳۰۰ زن دیگر یک ابتکار به نام Time’s Up راه اندازی کرد که برای حفاظت از زنان در مقابل اذیت و آزار و تبعیض راه اندازی شده است.
9 فیلمی که زندگی بازیگران سرشناس را زیر و رو کرد
بعد از بازی در فیلم Avengers: Endgame، رابرت داونی جونیور به تونی استارک واقعی تبدیل شد
اگر چه شخصیت تونی استارک شانس دوباره ای به رابرت داونی جونیور داد تا پتانسیل خود به عنوان یک بازیگر را نشان دهد، مرد پشت لباس آهنی نیز تاثیر زیادی روی زندگی شخصی او داشت. بعد از اینکه وی پس از بازی در فیلم Avengers: Endgame لباس آهنی اش را آویخت، داونی جونیور به سفیر واقعی عرصه تکنولوژی تبدیل شد، نوعی از تکنولوژی که برای تمیز کردن سیاره زمین به کار گرفته شود. این تعهد در جریان کنفرانس Re: Mars آمازون در سال ۲۰۱۹ خود را نشان داد، وقتی این ستاره دنیای سینمایی مارول به روی صحنه رفت و سخنرانی مهمی در مورد سازمان The Footprint Coalition کرد.
این سازمان روی تقویت تکنولوژی های پیشرفته ای تمرکز دارد که می تواند تاثیر مثبتی روی محیط زیست تحت فشارمان داشته باشد و داونی جونیور در جریان این سخنرانی گفت: «با رباتیک و نانوتکنولوژی، در عرض ۱۰ سال می توانیم به مقدار قابل توجهی این سیاره را تمیز کنیم، اگر چه نتوانیم به طور کامل این کار را بکنیم. خدا می داند که کارشناسان را دوست دارم. آن ها شبیه ویکی پدیا با نقص های شخصیتی هستند».
منبع: روزیاتو