صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۱۱۴۰
تاریخ انتشار: ۱۶ : ۰۵ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۱
گزارش تحلیلی «انتخاب» از
* پندار عدالت: با ادامه سیاست های فعلی یعنی شدت بخشیدن به درگیری با ایران و بزرگنمائیِ روزمره خطر این کشور، مهاجرت به خارج شتاب بیشتری خواهد گرفت و اسرائیل به دست خود پایان آرزو های صهیونیسم یعنی کشاندن همه یهودیان جهان به اسرائیل را رقم خواهد زد، احتمالا بدون اینکه حتی یک گلوله شلیک شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
هنوز چند ساعتی از انفجار در اتوبوس حامل توریست های اسرائیلی در بلغارستان نگذشته بود که بنیامین ناتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، اعلام کرد که ایران و حزب الله لبنان در پشت حمله تروریستی مزبور قرار داشته اند. سخنان آقای ناتانیاهو به روال معمول در صدر عنوان های خبری رسانه های بزرگ آمریکائی قرار گرفت. بلافاصله سایت پرخواننده Daily Beast مقاله ای منتشر کرد که طی آن انفجار بلغارستان را با انفجار 18 سال پیش در مرکز یهودیان در آرژانتین مقایسه کرد  و حزب الله و ایران را بر صندلی اتهام نشاند. در مقاله مزبور عکسی از احمدی نژاد و حسن نصرالله به چشم می خورد که در آن نصرالله در حال دادن هدیه ای به احمدی نژاد است. هدیه، جعبۀ چوبی است که درون آن تفنگ یک سرباز اسرائیلی که توسط حزب الله به غنیمت گرفته شده قرار دارد. روش های خاص روزنامه نگاری برای القاء ارتباط ایران و حزب الله با حمله تروریستی بلغارستان به بهترین شکلی در متن مقاله و با همراه نمودن عکس احمدی نژاد و نصرالله بکار گرفته شده است.


نیویورک تایمز نیز بلافاصله با انتشار مقاله دیگری از قول یک مقام ارشد آمریکائی (که طبق معمول از اسم و رسم وی خبری نیست) گزارش داد که مشخصات بمب گذار انتحاری آشکار گردیده است. مقام آمریکائی می گوید که بمب گذار یکی از اعضاء حزب الله لبنان بوده که مامور سازمان مزبور در بلغارستان بوده است. به گزارش نیویورک تایمز دو مقام دیگر آمریکائی نیز تائید کرده اند که انفجار کارِ حزب الله است اما از ذکر جزئیات خودداری کردند.

در حالی که ناتانیاهو از همکاری دولت بلغارستان، که آنرا دوست اسرائیل نامید، برای روشن شدن موضوع انفجار تشکر کرد سخنان نیکلای ملادِنُف وزیر امور خارجه بلغارستان آب سردی بود که بر روی جنجال عظیم رسانه های آمریکائی ریخت. روزنامه اسرائیلی هاآرتص از قول ملادنف نوشت: "فکر می کنم که این خطاست که در این مرحله از تحقیقات انگشت اتهام را بسوی سازمان و یا کشوری نشانه برویم...ما هنوز در ابتدای تحقیقات هستیم و این صحیح نیست که با یک جهش نتیجه گیری کنیم."

روز 23 جولای 2012 شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل در مصاحبه ای در همین ارتباط با سی ان ان شرکت کرد. او در برابر این سئوال که آیا حملات بلغارستان می تواند به تلافی سوء قصد بجان دانشمندان هسته ای ایران باشد که حکومت ایران اسرائیل را مسئول می داند، گفت، ما هرگز مسئولت آن قتل ها را به گردن نگرفته ایم اما اسرائیل حق دارد که از کشته شدن شهروندانش هر طور که صلاح می داند جلوگیری کند.

پرز در برابر چشمان میلیون ها نفر گفت: "اگر شما اطلاعات کافی داشته باشید که فردی مانند ساعتی عمل می کند که قرار است بمبی را منفجر کند و جان شهروندانتان را به خطر بیاندازد واضح است که مانع عملکرد او شوید". وی اضافه کرد که سیاست ما بر اساس "پیش گیری" است و نه "انتقام جوئی". به عبارت ساده شیمون پرز در برابر میلیون ها بیننده اعلام کرد، اینکه اسرائیل دست به کشتن دانشمندان هسته ای ایران می زند  ترور نیست اما انتقامجوئی و مقابله به مثل ترور محسوب می شود. صرف نظر از تقسیم بندی عجیب پرز در ارتباط با انواع سوء قصد ها، به نوع خوب و نوع بد، اشاره او به این مسئله هم جالب بود که آمریکا 3000 نفر را با هواپیماهای بدون سرنشین در جریان مبارزه با تروریست ها کشته است.

روش حکومت اسرائیل شناخته شده و کاملا فرموله شده است. حکومت مزبور به طور لاینقطع از تهدید شدنِ امنیت رژیم و شهروندانش توسط دشمنانش شکایت به جهان می برد و سپس تحت این پوشش، که با کمک سه شبکه خبریِ اصلیِ جهانی یعنی آسوشیتدپرس، یونایتد پرس و رویترز، و نیز پرنفوذترین رسانه های دیداری و نوشتاری  آمریکائی شکایت خود را در سطح جهان مطرح می کند، سیاست های خصمانه خود را علیه کشور هائی که آنها را "تهدید" می خواند به پیش می برد.

این تاکتیک که در حکومت اسرائیل نهادینه شده است در غرب و بخصوص در آمریکا بسیار موفق عمل کرده و روشی است که از آن بطور مداوم و روزمره استفاده می شود. اما همین قضیه رفته رفته مسئله عجیب و بغرنجی را در درون اسرائیل پدید آورده که تداوم آن می تواند به پایان رویای صهیونیسم و اقتدار اسرائیل منجر گردد.

تا ابتدای دهه 1980 اسرائیل آمار مهاجرت به داخل را اعلام می کرد اما به جزئیات مهاجرت کسانی که اسرائیل را به قصد سکونت در کشورهای دیگر (عمدتا آمریکا و کانادا) ترک می کردند اشاره نمی کرد. برای اولین بار نیویورک تایمز موضوع مهاجرت منفی در اسرائیل (از داخل به خارج) را در سال 1981 مطرح نمود. در آن مقاله نیویورک تایمز عنوان کرد که "زیاد شدن مهاجرت ها از داخل اسرائیل به خارج و یا بازگشت مهاجرینی که از قبل به اسرائیل آمده اند به وطن اصلی شان، حقیقت تلخی است که با آمال صهیونیسم در تضاد است. آرزوی صهیونیست ها گرد آمدن همه یهودیان در اسرائیل و نهایتا جاودانه شدن اقتدار کشور یهودی است."

در سال 2002 استیفن گلد جامعه شناس یهودی در کتاب "اسرائیلیِ دور از وطن" (The Israeli Diaspora) نوشت: "از آنجا که صهیونیسم، یعنی فلسفه ای که مبنایش وجود کشور یهود است، یهودیان را از سراسر جهان به مهاجرت به اسرائیل فرا می خواند هر حرکت مخالف آن هدف، یعنی ترک اسرائیل توسط اسرائیلی ها و اقامت در کشورهای دیگر، قاطعا به لحاظ ایدئولوژیک و جمعیتی یک مسئله است".

جمعیت اسرائیل در حدود 7.8 میلیون نفر است که از این تعداد 75 درصد آن یهودی (5.8 میلیون)، 20 درصد عرب (1.6 میلیون) و بقیه را گروههای مذهبی و نژادی دیگر تشکیل می دهند. براساس این تحلیل ، "اسرائیل برای بقای خود نیاز دارد که یهودیان را تا آنجا که ممکن است جذب و بر جمعیتش بیفزاید" اما سیاست های ماجراجویانه حکومت اسرائیل بخصوص حزب لیکود، این سرزمین را در این ارتباط با خطر جدی مواجه کرده است.

اسرائیل با در پیش گرفتن استراتژی که پیش تر از آن صحبت شد بطور دائم خطر ایران هسته ای را و تهدیدی را که ایران متوجه اسرائیل می کند، عمدتا به کمک رسانه های آمریکائی، در جهان طنین انداز می کند. درست است که این سیاست اسرائیل در جلب حمایت آمریکا و غرب برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران موفق عمل کرده اما از سوی دیگر با ایجاد سایه سنگین ترس، بر اثر برخورد نظامی بین اسرائیل و ایران، جریان مهاجرت از اسرائیل به خارج را دامن زده و از سرعت مهاجرت از خارج به داخل بطور قابل ملاحظه ای کاسته است. مرکز آمار اسرائیل (Israeli Central Bureau of Statistics) که تنها اطلاعات تا سال 2005 را در این زمینه نشان می دهد حاکی از ان است که تا سال مزبور 650,000 اسرائیلی (در حدود 12 درصد جمعیت یهودیان حاضر) سرزمین های اشغالی را ترک کرده اند که از آن تعداد 530,000 تن  از آنان هنوز زنده اند.

"خالص مهاجرت" (یعنی تفاوت مهاجرین وارد شده و مهاجرین خارج شده) به اسرائیل از "3.63 نفر به ازای هر 1000 نفر در سال 2000" به "2.08 نفر به ازای هر 1000 نفر در سال 2011" کاهش یافته است. معنای این دو رقم این است که ظرف 11 سال گذشته "خالص مهاجرت" به اسرائیل 45 درصد کاهش یافته است و یا تقریبا نصف شده است.

نکته قابل توجه این است که حتی همین سطح از مهاجرت را مهاجرینی که از اتیوپی وارد اسرائیل می شوند ظرف 10 سال گذشته حفظ کرده اند. طبق گزارش سازمان ملل اکثریت قریب به اتفاق یهودیان اتیوپی به اسرائیل مهاجرت کرده اند و لذا این منبع مهاجرت نیز رفته رفته تهی می شود. این پدیده قابل درک است. کافی است با کسانی که از اسرائیل به کانادا و آمریکا مهاجرت کرده اند صحبت کنید، حرف ها یکسان است. "تا کی می شود روز و شب زیر سایۀ جنگ زندگی کرد". ظرف 60 سال گذشته، اسرائیل یک روز را هم بدون خطر وقوع یک درگیری نظامی و یا خودِ درگیری نظامی پشت سر نگذاشته است.

معنای بحث فوق این نیست که جمعیت اسرائیل در حال کاهش است. جمعیت یهودیان اسرائیل از 4 میلیون نفر در سال 1990 به نزدیک به 6 میلیون نفر رسیده است. علاوه بر رشد طبیعی جمعیت، ناشی از زاد و ولد، این افزایش جمعیت عمدتا بدلیل موج مهاجرت از روسیه و دیگر کشور های اروپای شرقی بعد از فروپاشی بلوک کمونیسم بوده که در دهه 1990 صورت گرفت. از آن سال در حدود یک میلیون نفر تنها از روسیه به اسرائیل نقل مکان کرده اند. این در حالی است که به گزارش هاآرتص در سال های اخیر تعداد مهاجرین روسی به 5 تا 6 هزار نفر در سال کاهش یافته است. هاآرتص در جستجوی یافتن دلیل این کاهش چشمگیر از یکی از مهاجرین روس علت را جویا می شود. وی می گوید : مردم فکر می کنند اینجا یک منطقه جنگی است...دوستان من فکر می کردند که من به جائی مهاجرت می کنم که آخر دنیاست، جائی که هر ثانیه (جانم) در خطر خواهد بود".

کوتاه سخن اینکه اعداد و ارقام نشان می دهند که روندی که در اسرائیل آغاز شده رو به تشدید است. سرعت مهاجرت به خارج رو به افزایش و مهاجرات به داخل رو به کاهش است. با وقوع یک شوک شدید و جدی (وضعیت جنگی خطرناک و یا یک جنگ گسترده) گریزِ جمعیت از اسرائیل حالت انفجاری بخود خواهد گرفت. دلیل آن هم روشن است. اسرائیل از سال 1967 تا کنون هیچ تهدیدی و هیچ قدرت منطقه ایِ مطرح و خطرناکی را روبروی خود نداشته است. در چنین شرایطی چه کسانی زودتر دست بکار می شوند؟ درست حدس زدید، صاحبان سرمایه و متخصصین، کسانی که امکان مالی دارند و یا با اتکا به تخصص خود می توانند در غرب کاری برای خود دست و پا کنند. در چنین حالتی فرار سرمایه و مغز از اسرائیل شتابی چشمگیر خواهد گرفت.

نهایت اینکه سیاست جاری حکومت اسرائیل مبنی بر عمده کردن ادعای "تهدید ایران" و سازمان هائی که با آن نزدیکی ایدئولوژیک دارند و دمیدن در شیپور جنگ در حال شکل دادن به مسئله بزرگی در درون اسرائیل است. با ادامه سیاست های فعلی یعنی شدت بخشیدن به درگیری با ایران و بزرگنمائیِ روزمره خطر این کشور، مهاجرت به خارج شتاب بیشتری خواهد گرفت و اسرائیل به دست خود پایان آرزو های صهیونیسم یعنی کشاندن همه یهودیان جهان به اسرائیل را رقم خواهد زد، احتمالا بدون اینکه حتی یک گلوله شلیک شود.

* پندار عدالت