صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۱۰۲۳۲
تاریخ انتشار: ۱۳ : ۲۲ - ۲۰ دی ۱۴۰۱
همه هنرمندان مشهور باید کارشان را از جایی آغاز کنند. هر خواننده بزرگی یک سی دی با کیفیت پایین دارد که در جعبه دارایی هایشان خاک می خورد. تمام بهترین ورزشکاران بازی شان را در تیم های دست پایین و ضعیف آغاز کرده اند. میکل آنز احتمالاً پیش از اینکه اسم «صومعه سیستین» را بشنود، احتمالاً نقاشی های بسیار خام می کشیده است. وقتی پای کارگردانان سینما به میان می آید، اولین فیلم هایشان اغلب فیلم های کمتر شناخته شده، با کیفیت پایین و فراموش شده ای هستند. اما در مورد ۱۰ فیلمسازی که در ادامه معرفی می شوند چنین نیست و آن ها در واقع در همان اولین تجربه اول فیلمسازی شان قدرت و استعداد خود را به رخ کشیده و اثری موفق خلق کردند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

همه هنرمندان مشهور باید کارشان را از جایی آغاز کنند. هر خواننده بزرگی یک سی دی با کیفیت پایین دارد که در جعبه دارایی هایشان خاک می خورد. تمام بهترین ورزشکاران بازی شان را در تیم های دست پایین و ضعیف آغاز کرده اند. میکل آنز احتمالاً پیش از اینکه اسم «صومعه سیستین» را بشنود، احتمالاً نقاشی های بسیار خام می کشیده است. وقتی پای کارگردانان سینما به میان می آید، اولین فیلم هایشان اغلب فیلم های کمتر شناخته شده، با کیفیت پایین و فراموش شده ای هستند. اما در مورد ۱۰ فیلمسازی که در ادامه معرفی می شوند چنین نیست و آن ها در واقع در همان اولین تجربه اول فیلمسازی شان قدرت و استعداد خود را به رخ کشیده و اثری موفق خلق کردند.

مردان و زنانی که در ادامه این مطلب به آن ها اشاره خواهد شد با اولین فیلم بلندشان، خود را نشان دادند اگر چه شاید به خاطر افزایش قدرت ستارگی در سال های آینده، این فیلم ها مدت هاست فراموش شده و زیر سایه فیلم های بسیار موفق تر سازندگانشان قرار گرفتند. برخی از این فیلم ها نگاهی واقعی به شما به اولین آثار خلاقانه برخی از بهترین ذهن های هالیوود خواهند بود و برخی دیگر باعث می شوند سرتان را خارانده و از خود بپرسید آیا واقعاً این فیلم را فلانی ساخته است؟ بدون فوت وقت بیشتر، در ادامه این مطلب می خواهیم شما را با اولین فیلم برخی از بهترین کارگردانان تاریخ سینما آشنا کنیم که علیرغم کیفیت بالایشان نادیده گرفته شدند.

۱۰- Hunger (استیو مک کویین)

به جای آن بازیگر مشهور فیلم های پاپیون و فرار بزرگ، این استیو مک کویین یک کارگردان بریتانیایی است که بیشتر به خاطر کسب جایزه اسکار بهترین فیلم برای درام تاریخی ۱۲ Years A Slave شناخته می شود. غیر از این فیلم، مک کویین همچنین سریال آنتالوژی Small Axe، فیلم سرقتی Widows و تریلر اعتیاد به سکس Shame را ساخته است. اما تجربه مک کویین به عنوان کارگردان با یک مایکل فاسبندر کثیف و عریان شروع شد. در سال ۲۰۰۸، مک کویین فیلم Hunger را ساخت، داستانی در مورد اعتصاب غذا و حمام نرفتن یک زندانی ایرلندی در سال ۱۹۸۱ در بریتانیا. فاسبندر در این فیلم نقش بابی سندز را بازی می کند، یک زندانی واقعی ارتش آزادی بخش ایرلند که در نتیجه اعتصاب در زندان درگذشت.

Hunger تقریباً به طور کامل مورد تمجید و تحسین منتقدان قرار گرفت، پس از آنکه اولین بار در سال ۲۰۰۸ در فستیوال کن اکران شد. فاسبندر به خاطر بازی پرجزییات خود در این فیلم مورد تمجید قرار گرفت و مک کویین نیز به عنوان یک فیلمساز بااستعداد و آینده دار به خاطر خلاقیتش در روایت یک داستان واقعی شناخته شد. اکنون مک کویین یکی از شناخته شده ترین و بهترین فیلمسازان بریتانیایی است که حتی در سال ۲۰۲۰ نیز به مقام شوالیه دست یافت. اگر چه Hunger بسیار متفاوت از کارهای اخیر مک کویین است اما همچنان یک اثر لذت بخش است که البته تماشای آن چندان ساده نیست.

۹- Sweetie (جین کمپیون)

تنها زنی که تاکنون دو بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردان شده، جین کمپیون، به وضوح یک افسانه در دنیای سینماست. فیلم The Piano ساخته اول در سال ۱۹۹۳ یک فیلم تاریخی تکان دهنده در مورد زنی جوان است که توسط پدرش و در مقابل پول به ازدواج یک مرد در می آید. سپس در سال ۲۰۲۱، نوبت فیلم The Power of the Dog رسید که یک وسترن بسیار زیباست که مخاطبان را برای اولین بار از بندیکت کامبربچ متنفر ساخت. کمپیون کارش در عرصه سینما را در زادگاهش، نیوزیلند، با فیلم کوتاهی به نام Peel آغاز کرد که جایزه نخل طلای بهترین فیلم کوتاه جشنواره کن را بدست آورد. او بعد از آن، اولین فیلم بلند خود را با نام Sweetie در سال ۱۹۸۹ ساخت.

Sweetie در مورد زن جوانی است که با مشکلات خانوادگی، عشق و خود زندگی درگیر است. از این رو این فیلم داستان تمام کسانی را روایت می کند که در بیست و چند سالگی به سر می برند. نقش شخصیت اصلی فیلم را نیز بازیگری به نام جنویو لمون بازی می کند که به تنهایی برای بردن جایزه ای مهم برای این فیلم کافی بود. علاوه بر بازیگر نقش اصلی، خود فیلم نیز به خاطر دیدگاه متفاوتش به زندگی خانوادگی و ارائه غیرمعمول داستانش مورد تحسین قرار گرفت. این فیلم مستقل نیوزیلندی در روزهای اکران خود چندان مورد توجه قرار نگرفت اما اگر کمی سبک فیلمسازی کمپیون را دوست داشته باشید باید حتماً این فیلم را تماشا کنید.

۸- Play Misty For Me (کلینت ایستوود)

اگر چه بیشتر شهرتش به عنوان بازیگر است، اما کلینت ایستوود بارها پشت دوربین نیز نشسته است. با این وجود، ایستوود بیشتر کارگردانی فیلم هایی را بر عهده داشته که خودش نقش اصلی آن ها را بازی کرده است. اولین تجربه کارگردانی ایستوود در فیلم Play Misty For Me بود که در آن وی نقش یک دی جی رادیویی را بازی می کند که توسط یکی از طرفداران دیوانه اش تعقیب می شود. به جای درخواست امضا و پیام های ویدیویی، این طرفدار از شخصیت ایستوود می خواهد که عاشق او شود. Play Misty For Me بسیار متفاوت از نقش هایی است که ایستوود در قالب یک شخصیت اکشن بازی می کرد.

او در این فیلم نقش یک مردم معمولی را بازی می کند که زندگی او به طور کامل در کنترل طرفدار دیوانه اش قرار دارد. نقش این طرفدار را نیز جسیکا والتر بازی می کند که به خاطر بازی اش در این فیلم نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شد. موفقیت اولین فیلم ایستوود راه را برای ستاره فیلم های Dirty Harry باز کرد تا فیلم هایی مانند Madison County, Million Dollar Baby و Gran Torino و بسیاری دیگر را بسازد که در همه آن ها خودش نیز ایفای نقش می کرد.

۷- The Loveless (کاترین بیگلو)

جین کمپیون اگر چه اولین کارگردان زنی بود که نامزد دریافت جایزه اسکار شد اما اولین زنی که جایزه بهترین کارگردان اسکار را گرفت کسی نبود جز کاترین بیگلو که در سال ۲۰۰۹ این جایزه را برای فیلم The Hurt Locker بدست آورد. این واقعیت که او جیمز کامرون (همسر سابقش) را برای کسب این جایزه شکست داد فراموش شدنی نیست. قبل از اینکه با درام جنگی اش همه را شیفته خود سازد، بیگلو اغلب به خاطر تریلرهای اکشنش شناخته می شد. او قبلاً فیلم Point Break را ساخته بود، فیلمی که رابطه برادرانه دوست داشتنی کیانو ریوز و پاتریک سویزی را به ما داد و بعد از آن نیز نوبت به K-19: The Widowmaker رسید که به سادگی یکی از بهترین فیلم های زیردریایی محور تاریخ سینماست.

اما اولین تجربه کارگردانی یک فیلم بلند برای کاترین بیگلو فیلم The Loveless بود که پیش از ازدواجش با کامرون ساخته شد. این فیلم در واقع در مورد گروهی موتورسوار است که وارد یک شهر کوچک می شوند. شخصیت ونس با بازی ویلم دفو عاشق یک دختر محلی می شود اما برادر آزارگر این دختر می خواهد که شهرش را یک بار برای همیشه از دست این گروه موتورسوار خلاص کند. پرتنش، ملون و به شدت احساسی، فیلم The Loveless ورودی باشکوه برای یکی از بهترین و شناخته شده ترین فیلمسازان معاصر بود.

۶- Hard Eight (پل توماس اندرسون)

پل توماس اندرسون یکی از بهترین فیلمسازان قرن بیست و یکم به شمار می آید. او که بیشتر به خاطر فیلم های There Will Be Blood, Phantom Thread, وLicorice Pizza و ساخت موزیک ویدیو برای موزیسین هایی مانند رادیوهد، فیونا اپل و حییم شناخته می شود، اکثراً فیلم هایی تاریک، واقع گرایانه و با شخصیت هایی معمولی که اشتباهات و نقص های بسیار دارند شناخته می شود. اولین فیلم او در مقام کارگردان، فیلم Hard Eight در سال ۱۹۹۱ بود که تمام این ویژگی ها را دارد. این فیلم، فیلیپ بیکر هال را در نقش یک قمارباز موفق لاس وگاسی دارد که یک مرد بی خانمان را زیر پر و بال خود می گیرد.

یک سری اتفاقات رخ می دهند که باعث می شوند این مرد با یک روسپی ازدواج کرده و یک مرد دیگر را به گروگان بگیرد. در کنار هیل، جان سی رایلی، گوینث پالترو، فیلیپ سیمور هافمن و ساموئل ال جکسون از دیگر ستارگان حاضر در این فیلم هستند که شروع بسیار خوبی برای اندرسون بود. هیجان انگیز، تکان دهنده و مملو از شخصیت های جذاب، فیلم Hard Eight از آن دسته آثاری است که از تماشای آن لذت خواهید برد.

۵- Blood Simple (برادران کوئن)

جوئل و اتان کوئن با هم کارهای فراموش نشدنی انجام می دهند و هر وقت از هم جدا می شوند، کارشان ترسناک می شود. در واقع باید این دو را با جراحی به هم متصل کرد تا نتوانند جدا از هم فیلم بسازند. این دو برادر سازنده برخی از مشهورترین فیلم های تاریخ سینما هستند، از جمله Barton Fink, Fargo, The Big Lebowsk، بازسازی True Grit در سال ۲۰۱۰ و No Country For Old Men. اگر تاکنون دستکم یکی از این فیلم ها را ندیده اید باید بدانید که از سینما چیزی نمی دانید. اما شروع موفقیت این دو برادر را باید تا سال ها قبل و اولین فیلمشان به نام Blood Simple در سال ۱۹۸۴ تعقیب کرد.

این فیلم ترکیبی از نوآر جنایی، تریلر روانشناختی و وحشت مستقیم است و داستان بدبیاری های یک متصدی کافه بدشانس بعد از رابطه داشتن با همسر رییسش را روایت می کند. بازیگری های این فیلم بسیار خوب بوده و فرانسس مک دورمند که بعدها چندین جایزه اسکار کسب کرد در نقش اصلی زن داستان بازی می کند. همچنین فیلمبرداری فیلم نیز بسیار باکیفیت بوده و پیچشی جدید به فرمول داستانی سنتی جنایی به شمار می آید. سخت نبود که بر اساس کیفیت این فیلم، موفقیت برادران کوئن در سال های بعد پیش بینی شود. فیلم های برادران کوئن همواره تاریک، افسرده کننده، متفکرانه و مملو از شخصیت های خاکستری بوده است.

۴- Pi (دارن آرونوفسکی)

تقریباً تمام فیلم های دارن آرونوفسکی را فیلم هایی کلاسیک می دانند، البته به غیر از Noah که بهتر است اصلاً در مورد آن صحبت نکنیم. Requiem for a Dream, The Wrestler, Black Swan, The Whale همگی فیلم هایی ساخته آرنوفسکی هستند که جای خاصی در قلب و ذهن طرفداران سینما دارند. یکی از نادیده گرفته شده ترین فیلم های آرونوفسکی اما فیلم اول او به نام Pi است. این فیلم که عمداً سیاه و سفید فیلمبرداری شده، شان گالت را در نقش مکس کوهن دارد، ریاضی دانی که به شکلی وسواس گونه به دنبال پیدا کردن نظم و تعادل با دنیا از طریق ریاضی است. همه چیز خیلی زود فلسفی می شود.

مکس با یک شخصیت یهودی آشنا می شود که می خواهد تورات را رمزشکنی کرده زیرا فکر می کند کتاب مذهبی یهودیان رشته ای از کدهاست. عددی که او به دنبال آن است، در واقع نام واقعی خداوند است. این ها همه ایده هایی فوق العاده و بزرگ از آرونوفسکی هستند که در نمایش دادن آن ها نیز بسیار موفق عمل می کند. علاوه بر به کار گرفتن مغزتان، فیلم Pi چشم نواز نیز هست. با فیلمبرداری زیبا، بازی های استادانه و نویسندگی هوشمندانه، فیلم Pi هر چیزی که از یک فیلم ساخته آرونوفسکی انتظار داشته باشید را در خود دارد.

۳- Shallow Grave (دنی بویل)

دکتر، اوبی وان کنوبی و کاترین دِ مدیچی باید با کمک هم تلاش کنند راز مرگ پدر لیلی آلن در آپارتمانش را کشف کنند و ظاهراً این دستورالعمل ساخت یک فیلم موفق است. این دقیقاً همان چیزی است که در فیلم Shallow Grave ساخته سال ۱۹۹۴ می گذرد. کریستوفر اکلستون، ایوان مک گرگور و کری فاکس نه تنها باید با مرگ ناگهانی کیت آلن کنار بیایند بلکه مقدار زیادی پول که به جای گذاشته را نیز مدیریت کنند. اتفاقی که در ادامه می افتد یک داستان بامزه ولی تاریک جنایی است، در شرایطی که سه دوست با عواقب کارهایشان مواجه می شوند.

سناریو این فیلم توسط جان هوج نوشته شده و کارگردانی آن را نیز دنی بویل بر عهده داشته است که بعدها فیلم های تحسین شده ای مانند Trainspotting و The Beach را ساخت. شهرت بویل بسیار از اعتبار نویسنده سناریو اولین فیلمش فراتر رفت. او جایزه اسکار بهترین کارگردانی را برای Slumdog Millionaire بدست آورد و نزدیک بود کارگردانی یک فیلم از مجموعه جیمز باند را نیز بر عهده بگیرد. اما Shallow Grave یک موفقیت بزرگ برای این فیلمساز اسکاتلندی و بازیگر اصلی فیلمش بود که هر دو بعد از این فیلم به شهرتی جهانی دست یافتند.

۲- Following (کریستوفر نولان)

کمتر کارگردانی می تواند در زمینه تعهد دیوانه وار به سینما با کریستوفر نولان رقابت کند. شاید کوئنتین تارانتینو اما اولین فیلم او با نام Reservoir Dogs هرگز نمی تواند لقب یک فیلم نادیده گرفته شده را داشته باشد. در مورد اولین فیلم نولان، او رویکرد دارن آرونوفسکی را در پیش گرفته و در سال ۱۹۹۸ فیلم Following را در قالبی سیاه و سفید ساخت. این کارگردان نامی سینما تمام تلاش خود را برای ساخت این فیلم انجام داد؛ او برای کاهش هزینه ها و وقت، از پیش از بازیگران خود می خواست که سکانس ها را بارها تمرین کنند؛ از دستمزد خود هزینه خرید تجهیزات فیلمبرداری و ساخت فیلم را پرداخت کرد؛ در تدوین فیلم مشارکت داشت و عمویش را در یکی از نقش های فیلم به کار گرفت.

در واقع او در فیلم Following می خواست از هیچ همه چیز بسازد و بار اصلی ساخت فیلم را بر دوش گرفت. وقتی که فیلم ساخته شد، نتیجه اش یک طوفان غیرقابل انتظار بود، یک تریلر جنایی نئونوآر در مورد مرد جوانی که ناخواسته وارد دنیای جرم و جنایت می شود. فیلم Following به خاطر اکشن تند، سبک روایی غیرمتداول و رازآلودگی التهاب آورش مورد تحسین قرار گرفت. موفقیت این فیلم باعث شد که نام نولان بر سر زبان ها بیفتد و وی بتواند منابع مالی کافی برای ساخت اولین فیلم بلندش به نام Memento جمع آوری کند که خودش یک فیلم کلاسیک بسیار موفق است.

۱- Bad Taste (پیتر جکسون)

مغز متفکر پشت فیلم های ارباب حلقه ها، هابیت ها و دنیای زمین میانی، کار خود در عرصه فیلمسازی را با ساخت فیلم های ترسناک بی کیفیت در نیوزیلند آغاز کرد. پیش از اینکه وی یکی از بهترین سه گانه های تاریخ سینما را بسازد، پیتر جکسون به خاطر ساخت فیلم های Braindead و The Frighteners شناخته می شد. پیش از فکر ساختن همه این فیلم ها، جکسون فیلمی در مورد گروهی موجود فضایی مرگبار ساخت که گوشت انسان را برای استفاده در فست فودی زنجیره ایشان مصرف می کردند.

فیلم Bad Taste ساخته سال ۱۹۸۷ یک تلاش تیمی مناسب از جکسون و دوستانش بود. او علاوه بر کارگردانی فیلم، نویسندگی سناریو را نیز بر عهده داشت و دو نقش نیز بازی کرد. در نهایت، Bad Taste یک کمدی ترسناک مضحک، بامزه و بسیار جذاب باخنده ها و خونریزی بسیار در قالب ۹۲ دقیقه زمان فیلم است. مهم تر از همه اینکه این فیلم راه جکسون به دنیای سینما را باز کرد و به همین خاطر همه ما مدیون و سپاسگزار فیلم Bad Taste هستیم.

منبع: روزیاتو