صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۰۸۲۲۳
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۱ - ۰۴ دی ۱۴۰۱
عباس عبدی، فعال سیاسی نوشت: با دیدن بیانیه جامعه مدرسین، چندان نیازی نیست که دنبال علت و چرایی رویگردانی مردم و جوانان از انقلاب و اسلام بود، همین بیانیه به‌تنهایی گویا است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

عباس عبدی، فعال سیاسی در روزنامه هم میهن نوشت: با دیدن بیانیه جامعه مدرسین، چندان نیازی نیست که دنبال علت و چرایی رویگردانی مردم و جوانان از انقلاب و اسلام بود، همین بیانیه به‌تنهایی گویا است.

حتماً شنیده‌اید که دانش‌آموزی که نمره مردودی در دیکته گرفته بود با اعتراض به آموزگار گفت که به کدام «مَجُوز» چنین نمره پایینی به من داده‌ای؟ که آموزگار پاسخ داد به همان مَجُوزی که مُجَوِّز را مَجُوز می‌گویی. حال قضیه آقایان است که بیانیه‌ای را با امضای مجمع عمومی «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» در رد و تخطئه منتقدان احکام صادره کنونی تحت عنوان محارب و نیز در دفاع از صدور احکام مشابه و تشدید آنها صادر کرده‌اند.

به‌عبارت دیگر با دیدن این بیانیه چندان نیازی نیست که دنبال علت و چرایی رویگردانی مردم و جوانان از انقلاب و اسلام بود، همین بیانیه به‌تنهایی گویا است. اگر روحانیت با این ادبیات و رویکرد با منتقدان برخورد کرده باشد، طبیعی است که باید به وضعیت کنونی رسیده باشیم. هنگامی که در یک متن به نسبت کوتاه، بارها از کلمات تحقیر و توهین‌آمیزی چون ورشکسته سیاسی، همسو با دشمن و استکبار، هم‌پیمان با غرب، مقام‌پرست، اقلیت خودباخته و واگرا و تهی از اخلاق و انصاف و معلوم‌الحال! و کلمات مشابه دیگر استفاده کنند، آن هم نه علیه کفار و بیگانگان، بلکه علیه روحانیون دیگری که در همین حوزه درس خوانده‌اند؛ دیگر چه جای بحث و بررسی و گفت‌وگو می‌ماند؟! این نحوه گفتار نسخه دیگری از همان حکم اعدام است البته به شکل ادبیات و گفتار.

در کدام جامعه سالم، نظرات فقهی و حقوقی ولو نادرست یک یا چند نفر را که عالمانه مطرح کرده‌اند، با ناسزاگویی و بیانیه جمعی پاسخ می‌دهند؟ چرا هیچ کدام‌شان توانایی نوشتن حتی یک مقاله روشن و علمی درباره موضوع مورد بحث را ندارند و به‌جای آن خود را مشغول اتهام‌زنی کرده‌اند؟

پاسخ تا حدی روشن است، زیرا نگرش غالب در بیانیه درباره جرم و مجازات با فلسفه اسلامی مجازات تطابق لازم را ندارد، حتی می‌توان گفت که نوعی رجعت به گذشته پیش از اسلام است که فلسفه مجازات آن با اسلام تفاوت دارد. زیرا یکی از مهم‌ترین دستاوردهای نظام قضایی اسلام، شخصی کردن جرم و مجازات بود. ضمن اینکه تناسب میان جرم و مجازات نیز اصل بنیادی است.

نقش بازدارندگی مجازات تبعی و نه ذاتی آن است. در واقع مجرم را برای این مجازات نمی‌کنند که دیگران درس بگیرند و مرتکب جرم نشوند، بلکه این نتیجه تبعی و طبیعی آن است، از این رو کسی حق ندارد مجازات را به این عنوان که دیگران درس بگیرند افزایش دهد. به همین علت نیز در قصاص توصیه به عفو شده است، درحالی‌که به ظاهر عفو ممکن است اثر منفی بر بازدارندگی مجازات را کم کند. مجازات در اندیشه اسلامی برای پاک شدن گناه است، به همین علت نیز اثبات برخی جرایم مثل زنا به‌گونه‌ای است که تعلیق به محال می‌شود، و با این شیوه اثبات قطعا نقش بازدارندگی ندارد.

پس هر رویکرد ترویجی درباره نحوه و تشدید مجازات که فراتر از قانون و تناسب جرم و مجازات باشد، نه‌تنها بازدارنده نیست، بلکه نتیجه معکوس هم دارد، زیرا موجب افزایش کینه و نفرت و تقویت حس فقدان عدالت کیفری در جامعه می‌شود. این حد از ساده کردن مسائل اجتماعی به‌ویژه جرم و مجازات قطعاً از طریق افرادی رخ می‌دهد که دانش کافی درباره این موضوع را ندارند. از این رو انتظار می‌رود که جامعه مدرسین در اسرع وقت موضع تحلیلی خود را نسبت به بیانیه صادره اعلام و رفع شبهه نماید.