صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۸۱۹۲۰
تاریخ انتشار: ۲۱ : ۱۱ - ۳۰ خرداد ۱۴۰۱
از روزی که ماجرای دستبرد به صندوق امانات شعبه دانشگاه بانک ملی خبرساز شد، زنی جوان که صندوقی در یکی از بانک‌های پایتخت اجاره کرده بود و اموال قیمتی خود را درآنجا نگهداری می‌کرد به وحشت افتاد و تصمیم گرفت اموالش را از صندوق بردارد و در خانه خود مخفی کند اما گمان نمی‌کرد که دزدان آشنا به خانه‌اش دستبرد بزنند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

همشهری: از روزی که ماجرای دستبرد به صندوق امانات شعبه دانشگاه بانک ملی خبرساز شد، زنی جوان که صندوقی در یکی از بانک‌های پایتخت اجاره کرده بود و اموال قیمتی خود را درآنجا نگهداری می‌کرد به وحشت افتاد و تصمیم گرفت اموالش را از صندوق بردارد و در خانه خود مخفی کند اما گمان نمی‌کرد که دزدان آشنا به خانه‌اش دستبرد بزنند.

تحقیقات در این پرونده از چند روز قبل با شکایت زنی جوان در اداره پلیس تهران شروع شد. وی که خانه‌اش هدف دستبرد دزدان قرار گرفته بود درباره جزئیات سرقت گفت: حدود 8میلیارد تومان ارزش طلا، جواهرات، دلار، درهم و سکه‌هایی بود که سارقان، همه آن را سرقت کردند. وی ادامه داد: حدود 2 سال قبل صندوقی در یکی از بانک‌های تهران اجاره کرده و تمام اموال ارزشمند خود را داخل آن قرار می‌دادم تا اینکه چند وقت قبل خبر دستبرد به صندوق امانات بانکی منتشر شد و سر و صدایی زیادی کرد. از آن پس دچار اضطراب شدیدی شدم و وحشت به جانم افتاده بود. با خواندن اخبار در فضای مجازی وحشتم روزبه‌روز بیشتر می‌شد و با خود می‌گفتم چطور سارقان وارد بانک شدند و این سرقت بزرگ را رقم زدند. مدام نگران این بودم که مبادا سرمایه‌ام از دستم برود و با خودم کلنجار می‌رفتم تا اینکه تصمیم گرفتم اموال ارزشمندی را که در صندوق امانات بانک داشتم بردارم و در خانه‌ام مخفی کنم.

وی ادامه داد: تا خبر دستگیری دزدان بانک را شنید م راهی بانک شدم و همه اموالم را که داخل صندوق بود برداشتم و به خانه بازگشتم. بخشی از طلا و جواهراتم را داخل فریزر و کنار گوشت‌های یخ‌زده جاسازی کردم و بخش دیگر را داخل بالش‌ها قرار دادم و در کمد گذاشتم. سپس آخر هفته به همراه خانواده‌ام به سفر رفتم و پس از بازگشت با صحنه عجیبی مواجه شدم. دزدان به خانه‌ام دستبرد زده و تمام طلاهایم را سرقت کرده بودند. باور کردنی نبود و برایم جای سؤال بود که دزدان حرفه‌ای چطور توانستند به راحتی جای مخفی کردن طلاهایم را پیدا کنند.

اختلاف میان دزدان
با شکایت زن ثروتمند، پرونده‌ای تشکیل شد و گروهی از مأموران با دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را آغاز کردند. در ابتدا تیم تحقیق به بازبینی تصاویر دوربین مداربسته‌ای که در محل حادثه بود پرداخت و مشخص شد که سارقان 2 مرد نقابدار بودند که با یک موتورسیکلت که پلاکش مخدوش بود مقابل خانه مالباخته رفته و پس از ورود به آنجا دست به سرقت زده‌اند. اما چهره دزدان به درستی مشخص و قابل شناسایی نبود.

درحالی‌که تحقیقات به شکل ویژه در این پرونده ادامه داشت مالباخته بار دیگر به اداره آگاهی تهران رفت و این بار سرنخی را پیش روی مأموران قرار داد. وی گفت: پشت پرده ماجرای سرقت، یکی از بستگان نزدیکم است. زن جوان ادامه داد: پس از آنکه اموالم را از داخل صندوق بانک برداشته و به خانه‌ام انتقال دادم، در یک مهمانی خانوادگی این مسئله را بازگو کردم. آن شب بهمن که یکی از بستگانم است از من پرسید که طلاها را درکجا نگهداری می‌کنی و من گفتم داخل فریزر، ‌یخچال و کمد. همه اقوام از اینکه من طلاهایم را بین گوشت‌های یخ‌زده پنهان کردم، تعجب کردند و خندیدند اما من خبر نداشتم که بهمن در همان مهمانی نقشه دستبرد به خانه‌ام و سرقت طلاهایم را کشیده است.

وی ادامه داد: وقتی پلیس برای انجام تحقیقات و صورتجلسه به خانه‌ام آمد با اطمینان گفت که سرقت از سوی یک آشنا رخ داده است اما نمی‌توانستم باورکنم که کسی از اعضای خانواده‌ام دزد باشد تا اینکه ساعتی قبل دختری به من زنگ زد و گفت دوست بهمن است و با هم قرار ازدواج دارند. او گفت که بهمن با همدستی یک خلافکار به خانه‌ام دستبرد زده و تمام اموالم را سرقت کرده است. با شنیدن این حرف‌ها شوکه شده بودم و برایم باور کردنی نبود. بهمن تحصیلکرده بود اما از روزی که معتاد به گل شده بود رفتارهایش عجیب به‌نظر می‌آمد. دختر جوان می‌گفت که قرار بوده بهمن طلاهای سرقتی را برای فروش به او بدهد و سهمی نیز به او پرداخت کند اما پس از سرقت هیچ سهمی از طلاها به او نداده است. او هم وقتی متوجه شده که بهمن قصد دارد وی را قال بگذارد و از کشور خارج شود درصورتی که قرار داشتند به‌زودی با هم ازدواج کنند، تصمیم گرفته از وی انتقام بگیرد و حقیقت را فاش کند. برای همین با من تماس گرفت و از راز سرقت میلیاردی از خانه‌ام پرده برداشت.

ناکامی در فرار
وقتی اسرار این سرقت فاش شد، مأموران بهمن را بازداشت کردند و در مخفیگاه وی بخشی از اموال مسروقه کشف شد. او وقتی شواهد را علیه خود دید به سرقت اعتراف کرد.

وی گفت: وقتی مالباخته در جمع خانوادگی گفت طلاهایش را در خانه‌اش مخفی کرده، فکر سرقت به سرم زد و سراغ یکی از دوستانم که به تازگی در پاتوق معتادان با او آشنا شده بود رفتم. او خلافکار سابقه‌دار بود و در زمینه سرقت تخصص داشت. با همدستی یکدیگر نقشه سرقت کشیدیم و به او گفتم که مالباخته بخشی از طلاهایش را در فریزر و یخچال مخفی کرده است اما مابقی در کمد است که دقیق نمی‌دانم در کدام قسمت کمدها جاسازی کرده است. به این ترتیب همدستم با خودش دستگاه طلایاب آورد و پس از جست‌وجو در کمد و داخل بالش‌ها، ‌طلاها را یافتیم.

وی ادامه داد: می‌خواستم با فروش طلاها از کشور خارج شوم اما فکرش را نمی‌کردم دخترمورد علاقه‌ام مرا لو بدهد و دستم رو شود. او به‌خاطر انتقام‌جویی مرا لو داد چون دیگر نمی‌خواستم با او ازدواج کنم و حالا خیلی پشیمانم.
براساس این گزارش، همدست این متهم دستگیر شد و آنها برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.