صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۸۰۴۶۰
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۶ - ۲۱ خرداد ۱۴۰۱
هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات: بر اساس آمار‌های ارائه شده از سوی سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور (منابع طبیعی و آبخیزداری کشور) در خصوص وضعیت جنگل‌های طبیعی ایران در یک دوره ۱۶ ساله (از سال ۱۳۸۳ تا سال ۱۳۹۹) سطح عرصه‌های جنگلی و مرتعی در کشور به شدت کاهش یافته است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات: بر اساس آمار‌های ارائه شده از سوی سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور (منابع طبیعی و آبخیزداری کشور) در خصوص وضعیت جنگل‌های طبیعی ایران در یک دوره ۱۶ ساله (از سال ۱۳۸۳ تا سال ۱۳۹۹) سطح عرصه‌های جنگلی و مرتعی در کشور به شدت کاهش یافته است.

سال

1383

(هکتار)

1399

(هکتار)

تغییرات سطوح در دوره 16 ساله

سطح جنگهای با تراکم تاج پوشش بیش از 50 درصد

(جنگل انبوه)

 

1780290

 

2506003

 

725713+

سطح جنگهای با تراکم تاج پوشش 25 الی 50 درصد

(جنگل نیمه انبوه)

 

3468312

 

1715794

 

1752518-

سطح جنگهای با تراکم تاج پوشش 5 الی 25 درصد

(جنگل تنک)

 

8100842

 

7542739

 

558103-

 

سطح کل جنگل های طبیعی( هکتار)

 

13349444

 

11764536

 

1584908-

           

همان‌طور که در جدول آمده است، از سطح کل ۱۳ میلیون و ۳۴۹ هزار و ۴۴۴ هکتاری جنگل‌های طبیعی ایران در سال ۸۸ به سطح ۱۱ میلیون و ۷۶۴ هزار و ۵۳۶ هکتار رسیده‌ایم و این یعنی در یک دوره ۱۶ ساله، یک میلیون و ۵۴۸ هزار و ۹۰۸ هکتار از سطح جنگل‌های طبیعی کشور کاسته شده است.

این توضیح ضروری است که افزایش سطح در جنگل‌های طبیعی متراکم، به تغییرات در سطح عرصه‌های جنگل مرتبط نبوده و مربوط به تغییرات تراکم تاج پوشش است، یعنی حدود ۷۲۵ هزار و ۷۱۳ هکتار از جنگل نیمه انبوه و یا جنگل تنک به‌دلیل افزایش تراکم تاج پوشش، در یک دوره ۱۶ ساله تبدیل به جنگل انبوه با تراکم تاج پوشش بیش از ۵۰ درصد شده است. از سوی دیگر درباره جنگل‌های نیمه انبوه و جنگل تنک در همین دوره سطح دو میلیون و ۳۱۰ هزار و ۶۲۱ هکتار گزارش شده است. اگر از این سطح ۷۲۵ هزار و ۷۱۳ هکتار جنگل در اثر رشد به جنگل انبوه تبدیل شده باشد، قطعا قسمت عمده‌ای از این سطح قطعا به دلیل تغییر کاربری کاهش یافته است؛ بنابراین می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که تقریبا یک میلیون و ۵۸۴ هزار و ۹۰۸ هکتار از سطح کل جنگل‌های کشور کاسته شده است و این یعنی در ایران سالیانه سطحی معادل ۹۹ هزار و ۵۶ هکتار از سطح جنگل‌های طبیعی کاسته می‌شود که سهم هر روز حدود ۲۷۱ هکتار است.

سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور در همین دوره ۱۶ ساله، درباره سطح مراتع کشور نیز گزارش کرده است که این عرصه‌ها در مجموع با کاهشی معادل یک میلیون و ۵۰۶ هزار و ۴۲۴ هکتار روبرو بوده است. به این ترتیب در طی یک دوره ۱۶ ساله مجموعا معادل سه میلیون و ۹۱ هزار و ۳۳۲ هکتار در سال و یا حدود ۵۲۹ هکتار در روز از سطح جنگل‌ها و مراتع کشور کاسته شده است

این آمار نشان می‌دهد وضعیت عرصه‌های طبیعی کشور مطلوب نیست و روند تغییر کاربری در این اراضی وضعیت نگران کننده‌ای دارد. سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور در توضیح دلیل این تغییرات و کاهش سطح عرصه‌های طبیعی، به جای واکاوی دلایل، علت را دقیق‌تر شدن آمار در سال ۱۳۹۹ نسبت به سال ۱۳۸۳ بیان می‌کند. در حالی‌که با توجه به آمار ارایه شده توسطه همین سازمان که افزایش سطح اراضی زراعی، باغی و دیم را در همین دوره زمانی سه میلیون و ۶۷۸ هزار و ۴۸۰ هکتار اعلام کرده است، می‌توان این‌گونه استنباط کرد که کاهش سطح جنگل‌های طبیعی و مراتع کشور صرفا به‌دلیل دقیق‌تر شدن آمار‌ها نبوده و قطعا بخش زیادی از این کاهش، به‌دلیل تغییر کاربری و یا واگذاری‌های عرصه‌های جنگلی و مرتعی بوده است.

البته حتی اگر این استدلال سازمان جنگل‌ها درباره تدقیق آمار را بپذیریم، این پرسش مطرح می‌شود که چرا مسئولان این سازمان بعد از اصلاحات آماری از آمار دقیق شده برای اعلام سطح جنگل‌ها استفاده نمی‌کنند و همچنان سطح جنگل‌های طبیعی ایران را ۱۴ میلیون هکتار اعلام می‌کنند؟ این در حالی است که آمار‌های سال ۹۹ که به گفته مسئولان سازمان آمار‌های دقیق شده است، سطح جنگل‌های طبیعی ایران را کمی بیشتر از ۱۱ میلیون هکتار نشان می‌دهد بنابراین حتما باید در زمان ارائه گزارش‌های رسمی به مجموعه‌های مختلف و رسانه‌ها این عدد به‌عنوان سطح جنگل‌های طبیعی کشور اعلام شود.

آنچه امروز به استناد آمار‌های رسمی اعلام شده از سوی سازمان جنگل‌ها در دسترس است از تغییر کاربری فاجعه باری حکایت دارد که دلایل آن به درستی مشخص نیست. باید بررسی شود که در طی این سال‌ها اراضی به چه دلایلی به چه افرادی واگذار شده و سرانجام این واگذاری‌ها چه بوده است. باید بدانیم که از سال ۸۲ که طرح صیانت مطرح شد، یا زمانی که طرح طوبی و طرح‌های متعدد دیگر اجرایی شد، چه زمین‌هایی به چه کسانی واگذار شده است و نتیجه این واگذاری‌ها چه بوده است. واگذاری در چه سال‌هایی اتفاق افتاده است و آیا مسایل سیاسی یا اجتماعی منجر به تصمیم‌سازی در رابطه با واگذاری شده است یا اینکه دلایل دیگری متولیان را به سمت تغییر کاربری اراضی هدایت کرده است. بدون ریشه‌یابی این مسایل، نمی‌توان برنامه درست برای مدیریت طراحی کرد، زیرا مثلا در طرح ساماندهی خروج دام از جنگل، بهترین جنگل‌ها را واگذار کردند و در نهایت این جنگل‌ها تبدیل به ویلا و باغ‌های کیوی شد. یا در طرح‌هایی مثل طرح رفع موانع تولید، توسعه باغات روی اراضی شیبدار و ... واگذاری‌هایی انجام شد که اطلاعاتی درباره تبعات آن در دسترس نیست.

شاید این تغییر کاربری‌ها ناشی از همان تراژدی مشاع باشد. دولت با هدف بهره برداری و رفع مشکلاتش منابع طبیعی را قربانی می‌کند و مردمی که احساس می‌کنند شکاف عمیقی بین منافعشان با دولت وجود دارد و انتفاعی از منابع نمی‌برند، شروع به چنگ‌اندازی به عرصه‌های طبیعی می‌کنند. این چنگ‌اندازی‌ها یا به شکل دور زدن قانون انجام می‌شود یا به شکل رشوه دادن و فساد در ساختار اداری نمود پیدا می‌کند.

از آنجا که مسیر توسعه در ایران با تکیه بر کشاورزی تعریف شده و کشاورزی هم پاسخگوی نیاز‌های توسعه کشور نیست، ممکن است دولت برای دستیابی به اهداف توسعه‌ای که تعریف کرده است، به اسم دستیابی به امنیت غذایی و ... قوانینی وضع کند که صرفا در راستای رفع مشکلاتش باشد، اما در این میان منابع طبیعی قربانی شود. خیلی از تصمیم‌سازی‌ها نیز ممکن است تحت تاثیر فضای سیاسی انجام شود. مثلا تحریم‌ها باعث شود که دولت به سمت امنیت غذایی برود و با قدرت، قوانینی وضع کند که امنیت غذایی را حفظ کند، اما این قوانین، در کوتاه مدت مشکلات دولت‌ها را با کمک گرفتن از منابع رایگان یعنی عرصه‌های طبیعی حل می‌کند در حالی‌که در بلند مدت برای تداوم حیات در این سرزمین مشکل ایجاد خواهد کرد.

بدون شک در فقدان آمار‌های شفاف به درستی نمی‌توان درباره تغییر کاربری اراضی طبیعی اظهار نظر کرد. باید روشن شود که سهم و تاثیر هر یک از عوامل یاد شده در تغییر کاربری اراضی کشاورزی به چه میزان بوده است تا بتوان مسیر درستی برای آینده طراحی کرد، اما بدون پذیرش مسئولیت تغییر کاربری اراضی طبیعی، هرگز به هدف دست نخواهیم یافت.