رئیس پیشین هيات مديره انجمن صنفي مهندسان صنعت ساختمان درباره نقش نظام مهندسی در ساخت و سازهای شهر میگوید که به اشکال مختلف این سازمان را از وظایف خود تهی کردند و به صورتی در آمد که الان میبینیم. ما 20 سال پیش در نظام مهندسی این حرفها را زدیم و هشدارها را دادیم. زمانی که در نظام مهندسی افراد باسوادی مثل دکتر قالیبافیان، مهندس ادب و دیگران بودند این صحبتها مطرح شد ولی شهرداری به شدت شهرداری مخالفت میکرد. شهرداری شده بود شریک ساخت و ساز و از جایگاه خود به عنوان مدیریت شهری خارج شده و قاطی زد و بندها شده بود.
علیرضا سرحدی در گفت و گو با «انتخاب» در تحلیل خود از وضعیت سازههای ناایمن و تخلفاتی که در ساخت آنها صورت میگیرد، عنوان کرد: «یک سری اسم از این سازههای ناایمن منتشر شده است که امیدواریم روز به روز هم کاملتر شود. از نظر اطلاعات سازهای، مهندسین عمران میتوانند بگویند که وقتی ساختمان مثلا 16 طبقه به 19 طبقه میرسد، همان سه طبقه چه قدر بحرانی است و در آن ارتفاع و با آن مساحت، اضافه شدن یک طبقه بار مضاعفی را به ساختمان وارد میکند.»
وی درباره کارکرد سازمان نظام مهندسی برای جلوگیری از چنین تخلفات و حوادثی، گفت: «از سال 74 که سازمان نظام مهندسی تشکیل شد، اگر به قانون و کتابچهاش مراجعه کنیم، مشاهده میکنیم که اهدافی که این سازمان داشته، همین چیزهایی است که فقدانش منجر به چنین حوادثی شده است. در واقع بحث بر سر این بود که یک نهاد مهندسی غیردولتی، مستقل از وزارت مسکن و شهرسازی و دولت وجود داشته باشد که در کنار دولت قرار گیرد و بتواند به عنوان یک نهاد بیطرف، حقوق مردم را در بخش ساختمان پیگیری کند.»
این کارشناسان مسکن تاکید کرد: «بی طرف بودن سازمن نظام مهندسی به این معناست که سرمایه و منافع خاصی در این زمینه ندارد و فقط به اعتبار دانش و تخصص نهاد و اعضایش، به عنوان نماینده مردم، حقوق آنها را در بخش ساختمان پیگیری میکند.»
سرحدی ضمن بیان اینکه از همان روزهای اول تاسیس این نهاد، هر دولتی که بر سر کار آمد بر سر راه نظام مهندسی سنگاندازی کرد، گفت: «به اشکال مختلف این سازمان را از وظایف خود تهی کردند و به صورتی در آمد که الان میبینیم. هر صحبتی که از نظام مهندسی میشود راجع به گذشته است؛ یعنی الان آقای مهندس خرم میگویند که چند سال پیش که ریاست نظام مهندسی را بر عهده داشتند، این تخلفات انجام شده بود اما بلافاصله این سوال پیش میآید که چرا آن موقع هیچ کاری نکردند؟ بعد هم پاسخهایی میشنویم که مثلا نشد و نگذاشتند و از این قبیل صحبتهایی که الان نزدیک به 30 سال است که دارد تکرار میشود.»
وی خاطرنشان کرد: «ساختمان غیر از اینکه سرمایه ملی و سرپناه مردم است، تبدیل به یک مسئله جانی و امنیتی شده است. بدین معنا که این آمارهایی که الان از ساختمانهای نایمن اعلام میشود، ساختمانهای با اهمیتی هستند و منزل مسکونی من و شما نیست که خدایی نکرده با اتفاقی، ده نفر آدم از بین بروند بلکه ساختمانهایی هستند که روزانه تعداد زیادی افراد در آنجا و اطرافشان تردد میکنند. حریم و نظم شهرسازی در هیچکدام آنها رعایت نشده و در بافتهای فشرده و نزدیک به هم ساخته شده است. همچنان که در مورد متروپل هم میبینیم که دور این ساختمان امکان فعالیت خاکبرداری و آواربرداری نیست. طوری متراکم است که اگر بخواهند دست بزنند، ساختمانهای اطرافش آسیب میبیند.بیشتر برجهای تهران هم ذیل این موارد قرار میگیرند که خدایی نکرده اگر اتفاقی رخ دهد، شاهد فاجعه عظیمی هستیم.»
این عضو انجمن صنفی مهندسان تاکید کرد: «با این اطلاعاتی که داریم و در این چند ساله به دلایلی پنهان شده است، گویی که یک بمب ساعتی را در شهر کار گذاشتهایم. از فردا هر فردی باید با ترس و لرز از کنار این ساختمانها رد شود چرا که هر لحظه امکان فرو ریختن آنها وجود دارد. این مهم ناشی از این است که از روز اول به هر دلیلی که اکنون جای بحثش نیست، پایگاه و جایگاه نهاد تخصصی را در ساخت و سازهای شهری ضعیف کردند و حرفهایی زدند که اصلا ربطی به این موضوع نداشته است.»
سرحدی در ادامه مطرح کرد: «دهه 70 و در دوره شهرداری آقای کرباسچی، برای نخستین بار بحث خودکفایی شهرداری و تامین درآمدش مطرح شد. ظاهر امر تصمیم درستی بود ولی از چه طریقی خودکفا شد؛ از طریق فروش قوانین، ضوابط، حریم شهری، هوا و فضای زندگی مردم. با فروش و پول به دست آمده، شهرداری خود را اداره کرد. فضای عمومی که متعلق به مردم است را شهرداری به افراد سرمایهدار فروخت.»
وی درخصوص این خریداران اظهار کرد: «در بخش کوچکش سرمایهدار مثلا دو طبقه ساختمان میخرید و در بخش بزرگترش فضاهای کلان و گران مثل هتلها را میخریدند. سرمایهدار هم که دنبال سود است و کاری ندارد که از نظر فنی چه قدرآن ساختمان ایمنی دارد. یک نهادی فنی، که در کشور ما سازمان نظام مهندسی است، باید این را مهار کند و و به عنوان نماینده مردم روی آن کنترل داشته باشد. من مهندس ناظر وظیفهام این است که با توجه به تعهد و تخصصی که دارم و حق الزحمهای که دریافت میکنم، کاری به سرمایهگذار نداشته و مواظب باشم که حتی یک میلگرد هم کم نشود. ولی سازمان نظام مهندسی را هل دادند و به حاشیه بردند. وقتی در ساختمانهای کوچک بخش خصوصی که بساز و بفروشهای معمولی هستند این اتفاقات میافتد، حال شما تصور کنید که ساختمانهای بزرگی که آدمهای گردن کلفت و برخوردار از رانت و قدرت چه سرنوشتی دارند.»
سرحدی با بیان اینکه افراد دارای رانت وارد ساخت و سازهای کلان شدند و ساختمان به کالای سودآور بدل شد، افزود: «شما میتوانید پیگیری کنید که در بسیاری از این ساختمانهایی که ساخته میشود بانکها، شهرداری و یک سری نهادهای غیر مرتبط هم شریک هستند و سهم دارند. وقتی هم که آنها سهم داشته باشند، از قدرت و امکاناتشان برای دور زدن قانون و سود بیشتر استفاده میکنند. سرمایهدار دنبال سود است و حق هم دارد ولی یکی باید آن را کنترل کند. این کنترل به مرور ضعیف شد و الان به جایی رسیده که صدای همه درآمده است.»
این کارشناس مطرح کرد: «یک ساختمانی در تهران ساختهاند که در برابر زلزله ایمن نیست؛ مهندسش این را میداند و رسانهها هم بارها اعلام کردهاند اما تا وقتی زلزله نیامده هیچ شخص و نهادی نمیخواهد به این موضوع ورود پیدا کند. وقتی هم که خدایی نکرده زلزله بیاید دیگر کسی نیست که آن را جمع و جور کند. در واقع همانطور که عنوان کردم، شهر مینگذاری شده است و همه منتظر سرنوشت تلخ این ساختمانها هستیم.»
وی اضافه کرد: «در ساختمانهای معمولی مثلا هفت هشت طبقه بارهای میشنیدیم که همکار مهندس با یک نماینده مجلس شریک است. به این صورت که ساختن و پول گذاشتن از آن مهندس است و رانتهایش با نماینده مجلس. یعنی اگر جواز هفت طبقه میدهند، نماینده آن را ده طبقه میگیرد. به بیانی دیگر یک سری نهادهای قدرت و بیاطلاع که قدرت و مداخلهشان بیشتر از بخش تخصصی و فنی است، آمدهاند و شریک این کار شدهاند. حال این مهم را در مورد پاساژها هم در نظر بگیرید. صاحبان و سرمایهگذاران این پاساژها افراد معمولی نیستند بلکه کسانی هستند که از طرق مختلفی به جاهایی رسیدهاند از جمله همین آقای عبدالباقی. دهها و صدها عبدالباقی در کشور وجود دارد که بسیاری از آنها آدمهای کوچکی هستند که در اثر همین زد و بندها و بدون هیچگونه تعهد و تخصصی بالا آمدهاند. حال نتیجه این است که ما الان احساس امنیت نمیکنیم.»
سرحدی خاطرنشان کرد: «ما 20 سال پیش در نظام مهندسی این حرفها را زدیم و هشدارها را دادیم. زمانی که در نظام مهندسی افراد باسوادی مثل دکتر قالیبافیان، مهندس ادب و دیگران بودند این صحبتها مطرح شد ولی شهرداری به شدت شهرداری مخالفت میکرد. شهرداری شده بود شریک ساخت و ساز و از جایگاه خود به عنوان مدیریت شهری خارج شده و قاطی زد و بندها شده بود.»
رئیس پیشین هيات مديره انجمن صنفي مهندسان صنعت ساختمان درباره مجوزها گفت: «مجوز یعنی اینکه نقشه معماری به شهرداری میرود، در آنجا محاسبه و تایید میشود. یعنی با این مشخصات و با این توان در برابر عوامل مختلف مجوز میگیرد ولی بعد میآیند و دو طبقه به ساختمان اضافه میکنند که من معنیاش را نمیفهمم. همین هتل تهران یا بیمارستان مهر دو سه طبقه بودند ولی بعد بعد 5 6 طبقه شدند که بنده اصلا اطمینان ندارم که همه ملاحظات و حسابها رعایت شده باشد. از آن بدتر این است که قدیم در ادارات مردم رشوه میدادند و کار خلافشان را انجام میدادند اما الان طرف پشت میز هم شریک میشود و سرمایهگذار این قضیه است. یعنی یک کاسبی است که به هر وسیلهای تلاش میکنند که سود بیشتری ببرند.»
سرحدی با تاکید بر اینکه آنچه اکنون اهمیت دارد روشن کردن زوایای این قضیه و تاثیر فقدان کار فنی در جامعه است، اظهار کرد: «آنچه ما در دانشگاه در بحث ساختمانسازی خواندیم این بود که مسکن باید آسوده باشد، نور و پنجره داشته باشد و.. اما الان از این مباحث خارج شده و رسیدهایم به اینجا که آیا در آینده نزدیک آن مسکن نابود خواهد شد یا خیر.»
وی افزود: «بحث زمین لرزه تهران که سالیان سال مطرح و مطالعه شده، به طور کلی فراموش شده است. هر چند وقت یکبار تحت تاثیر اتفاقی، رسانهها صحبت میکنند ولی تاثیر این صحبتها چیست؟ کسی که باید کار را انجام دهد کیست؟ یعنی یک نظارت کلی باید روی این قضیه باشد که میبینیم چه در این مورد و چه در بخشهای دیگر نظارتی نیست. مثلا مباحث خشکسالی، ریزگردها و آلودگی، مسئله الان نیست بلکه ناشی از کارهایی است که باید چندین سال پیش انجام میشده ولی صورت نگرفته است، ناشی از این است که در این رشتهها کسانی که متخصص و به عنوان چشم و گوش مردم ناظر بودند را کنار گذاشتند و آدمهایی که رانت خوردن وارد کار شدند و به صحنه آمدند که نتایجش را هم بعد از چندین سال داریم میبینیم. این متاسفانه دیگر غیر قابل تحمل است که از فردا شما از مقابل هر کدام از پاساژها که رد میشوید باید همراه با ترس و نگرانی باشد.»
این کارشناس عنوان کرد: «مرحوم قالیبافیان که یکی از استادان درجه یک سازه در کشور بودند، میگفت که وقتی در این شهر سوار ماشین میشوم و برجهای بلند را میبینم از تصور اینکه روزی قرار است فرو بریزند، چشمهایم پر از اشک میشود. این است تفاوت شخصی که میفهمد با آن فردی که نمیفهمد یا خود را به نفهمی میزند.»
سرحدی با تاکید بر اینکه شهرداری مدیر شهر است و کارش نظارت بر ایمنی و استحکام ساختمانها نیست، گفت: «وظیفه نظارت و کنترل با سازمان نظام مهندسی است ولی شهرداریاجازه این کار را نداده است. سازمان نظام مهندسی بارها سعی و تلاش کرد که بخشی از این اختیارات را از شهرداری بگیرد. بارها داوطلبانه به شهرداری رفتیم که به صورت رایگان نقشههای تایید شده شهرداری را کنترل کنیم ولی این اجازه را نمیدادند چرا که میخواستند سود و رانت برای خودشان بماند. تخلف در حد یک طبقه و چهار طبقه اسمش میشود دزدی و خیانتهایی که دارید میبیند ولی در سطح بزرگترش که همین پاساژها و هتل اسپیناس و پالادیوم و برج تهران و... است دیگر یک جنایت است که همه مقدسات و چیزهای با ارزش یک ملت را به خطر میاندازد.»
وی یادآوری کرد: «امیدوارم دستکم این حادثه منجر به این شود که پیگیریهایی صورت گیرد و مسئولان به نحو دیگری رفتار کنند نه اینکه بعد از مدتی فراموش شود و دوباره بعد از چند سال امثال عبدالباقی در شهرهای دیگر حادثهای بیافرینند. متاسفانه تعداد این ادمها مثل قارچ روز به روز در هر حوزهای بیشتر میشود. آدمهایی که هیچ تخصص، دانش، تجربه، سن و سال و حتی سرمایهای ندارند و تنها به عنوان یک مهره بر سر کار میآیند. خسارتهای ساختمان متروپل را ببینید و به این فکر کنید که سودی که قرار بود از قبل آن به جیب یک عده برود چه قدر بوده است.»
سرحدی ادامه داد: «ساختمان متروپل بار سازه خود را تاب نداشته و نتوانسته است خود را نگه دارد. ببینید چه قدر مردم را هیچ حساب میکنند که جانشان اهمیتی ندارد. خدا رحم کرد که این ساختمان به بهرهبرداری نرسید و خوب شد که امروز فرو ریخت. اگر این ساختمان دو ماه دیگر ریخته بود معلوم نبود که چند صد نفر انسان زیر آورا میمانند. این مسئله برای من و شما غیر از غصه و اندوه چیزی نیست ولی امیدورام برای کسانی که مسئول هستند و کاری از دستشان بر میآید تجربه شود و به نوعی جلوی این روند بایستند.»