صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۷۵۶۵
تاریخ انتشار: ۱۶ : ۰۲ - ۰۴ تير ۱۳۹۱
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

آیات قرآن و احادیث پیامبر(ص) اتمام مکارم اخلاق را راز بعثت پیامبر(ص) می دانند. در حدیث نبوی آمده است: ...

«بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» گرچه این حدیث در منابع شیعی نیامده است و آن حدیثی که در منابع معتبر شیعی آمده این است که «علیکم بمکارم الاخلاق فان ربی بعثنی بها» یعنی برشما باد به مکارم اخلاق، همانا پروردگارم مرا برای آن مبعوث کرد. این حدیث دلالت بیشتری بر معنای مورد نظر دارد و از نظر معنا دقیق تر است.
به هر صورت حضرت محمد مصطفی(ص) «مکارم اخلاق» را راز نبوت خویش اعلام می دارند، اما آیا مقصود رسول خدا همان اخلاقیات مرسوم در بین مردم است با آنکه دین اسلام یک دین اجتماعی و سیاسی است و حتی اعمال عبادی آن نیز با مقولاتی مانند فرهنگ، اقتصاد، سیاست و اجتماع در آمیخته است؟
پاسخ «خیر» است، زیرا در قرآن و در اصطلاح ائمه(ع)، مکارم اخلاق شامل همه احکام اعم از احکام قضایی و کیفری و مدنی و مسایل اجتماعی در کنار اعتقادات و مسایل اخلاقی و فردی می شود.
در قرآن در آیه ای می فرماید: «ان هذا الا خلق اولین» این آیه اعتقادات را به عنوان اخلاق مطرح می کند. به عبارت روشن تر،«اخلاق» در بیان قرآن، پیامبر و اهل بیت به معنای نوعی آراستگی برخوردها و رفتارهای شخصی نیست که شامل خوشرویی، صبر، متانت، سعه صدر، پرهیز از رذایلی چون حسد، بخل، کینه توزی شود، زیرا با این نگاه ظرف اخلاقیات بسیار محدود می شود و شاهد آن هم آیه شریفه «وانک علی خلق عظیم» است همچنین در روایتی هم آمده است: «ای لعلی دین عظیم» و دین شامل شریعت و اعتقادات و مفاهیم و ارزشها و... است.
بنابراین کلمه اخلاق باید به صورت مبسوط تری مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد وقتی پیامبر(ص) می فرماید: «بعثنی بها» یعنی «بعثنی بدین کله» و کل دین اخلاق است، به همین دلیل حدیث شریف دوم به مضمون آیات شریف قرآنی نزدیکتر است.
خداوند متعال در آیه 21 سوره احزاب می فرماید: «لقد کان لکم فی رسول ا... اسوه حسنه؛ برای شما، رسول خدا الگویی نیکوست». این آیه شریفه بر اقتدا کردن مسلمانان به رسول خدا تاکید می کند و تاکید مجدد آن صبر بر این اقتدا کردن است. سوال است که خداوند ما را بر صبر بر چه چیزی سفارش می کند؟
بی گمان این صبر در پیاده کردن احکام دین مقصود نظر پروردگار است. یعنی ما در عمل به تکالیف شرعی باید صبورانه و دقیق باشیم و همه سختی های راه را به جان و دل برخود بپذیریم.
اسوه حسنه بودن پیامبر فراتر از سیره فردی پیامبر است و همان معنای همه احکام و دستورهای شریعت را در برمی گیرد. یعنی اگر ما بخواهیم مکارم الاخلاق بودن را به همان معنای گسترده که مطرح شد در نظر بگیریم، شامل سیره پیامبر(ص) در حوزه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می شود.
وقتی اسلام می فرماید «الدین کله» و یا «لعلی دین عظیم» به همین نکته اشاره دارد که بین مسایلی که به خصلتهای انسانی مربوط است و اجتماعیات و مسایل سیاسی فرقی وجود ندارد، زیرا دین ما یک دین جامع الاطراف است وهمه مسایل زندگی بشر را در نظر گرفته است و مکارم الاخلاق بودن این معنا را شامل می شود.
ما کاملترین قوانین مدنی را در مدینه النبی مشاهده می کنیم، در حالی که آن زمان جزیرَه العرب تنها یک سرزمین بدوی با مردمانی ابتدایی بود و تجربه یک حکومت منسجم و زندگی قانونمند را نداشتند. پیامبر با ارایه یک سری احکام و قوانین پیشرفته که هنوز پس از 14 قرن کاربرد خود را به بهترین شکل حفظ کرده، این جامعه بدوی را به یک جامعه پیشرفته و قانونمند تبدیل کرد.
نکته دیگر اینکه، در میان احکام و دستورهای دینی و فرمایشهای نبوی نمی توان گفت که یک حکم بر دیگری برتری دارد، بلکه این مجموعه احکام در کنار یکدیگر دستورهای زندگی انسان را می سازد و به بهترین شکل ارایه می دهد. به عبارت دیگر، این احکام در کنار هم کامل می شوند.
ما نباید به خاطر اهمیت دادن بیش از حد به مسایل مربوط به حکومت، احکام زندگی شخصی و فردی را به فراموشی بسپاریم و یا در حاشیه قرار دهیم؛ بلکه باید هر چیزی در جایگاه خود قرار گیرد. چه دلیلی داریم که بگوییم در جامعه اسلامی اخلاق مهمتر است یا اقتصاد؟ هر دو مهم هستند.
اگر امروز در جامعه اسلامی مردم به تحولات اقتصادی نیاز دارند، نمی توان گفت پس اخلاقیات را باید کنار گذاشت یا اگر در فناوری و علوم روز مجهز شدند، باید احکام عبادی را فراموش کنند یا در حاشیه قرار دهند. مهم دانستن همه این مسایل، هیچ منافاتی باهم ندارد.
مسأله این نیست که کدام یک را برتر بدانیم؛ مهم این است که در همه ابعاد با توجه به توسعه علمی جهانی، به رشد و پیشرفت دست یابیم. باید پیامبر را مظهر همه حسنات و مکارم در همه عرصه ها دانست و عرصه اخلاق را بسیار فراتر از خصوصیات فردی ایشان تصور کرد، در غیر این صورت این تفکر درباره پیامبر اصل دعوت ایشان و هدف شریعت جهانی پیامبر را خدشه دار می سازد.