انتخاب: چهل و سه سال از سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است. سیزده دولت تا کنون بر سر کار آمده و هر کدام از این دولتها و صاحب منصبان در سپهر سیاسی ایران نقشی ایفا کردهاند که در میان مردم گاهی از آنها به نیکی یاد میشود و گاهی هم افکار عمومی چندان رضایتی از عملکرد آنان ندارند. با این مقدمه به سراغ برخی از افرادی که از زمان پیروزی انقلاب مسئولیتهای دولتی داشتهاند، رفتهایم و از آنها پرسیده ایم که در زمان مسئولیتهای کلان خود، چه کارهایی را باید انجام میدادند که آگاهانه یا ناآگاهانه آن را انجام ندادهاند.
سید حسین مرعشی: من و گروهم ۱۷ سال است که تاسف می خوریم
سید حسین مرعشی در توضیح مسئولیتهایی که تا کنون داشته است، عنوان میکند: «من ۲۷ سال در خدمت نظام اداری و سیاسی کشور بودهام؛ سه سال در جهاد سازندگی استان کرمان گذشت و ۱۲ سال هم معاون سیاسی استاندار کرمان بودم. دو سال هم در دفتر رئیس جمهور در خدمت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بودهام، هشت سال در مجلس و ۱۴ ماه هم به عنوان معاون آقای خاتمی و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، گذشت.»
دبیرکل حزب کارگزاران در مورد آن دسته از کارهایی که لازم بود در زمان مسئولیت خود انجام دهد، اما این اتفاق رخ نداد، بیان میکند: «در این ۲۷ سال بخشی که مربوط به جهاد بود، بسیار دوره موفق و پرکاری بود و آنچه از دستمان بر آمد را با کمک بچههای جهاد برای آبادانی روستاها انجام دادیم و ایدههایمان هم با اقداماتمان هماهنگ بود. در دوره استانداری و معاون سیاسی استاندار هم بخش مهمش با دفاع مقدس همراه بود و طبیعی است که خیلی از کارهایی که در استان میخواستیم انجام دهیم را به دلیل شرایط جنگی که در کشور حاکم بود، به موفقیت نرسید.»
مرعشی ادامه میدهد: «در چهار سال اول دولت مرحوم آیت الله هاشمی که پس از جنگ بود و کشور با فضای بازتری مواجه شد، یک سری فعالیتهایی توانستیم پیریزی کنیم که بعدا هم آثارش ظاهر شد و امکاناتی را برای کشور فراهم کرد. در مجلس هم با همه محدودیتهایی که بود با تصویب قوانین و مقررات مختلف توانستیم گرههایی از سیستم اداری کشور بازکنیم؛ تا پایان دوره مجلس هم هرچه هدف و آرمان داشتم، توانستم محقق کنم. دوره میراث گردشگری و فرهنگی هم کوتاه بود، اما همکاران من زحمت کشیدند و ایدههای مفصل و مشروحی را آماده کردند برای ایجاد یک جهش هم در حوزه میراث فرهنگی هم در حوزه گردشگری، قرار بود ما کشور را برای جذب سالانه ۲۰ میلیون گردشگر خارجی تسهیل کینم. در پایان دولت آقای خاتمی ماموریت بنده در نظام اداری کشور پایان گرفت و همه آنچه در میراث فرهنگی آماده شده بود، برای اجرا تحویل دولت آقای احمدینژاد دادیم که متاسفانه کمتر از ۳ درصد آنها موفق شد و ۹۷ درصد پروژهها و برنامههای میراث فرهنگی را دولت آقای احمدینژاد کنار گذاشت که این همیشه مایه تاسف من است که چرا کارهای مهمی که برای کشور کارشناسی و طراحی شده بود، هیچکدام محقق نشدند.»
این فعال سیاسی در ادامه افزود: «معتقد هستم افرادی که تجربهای را کسب کردهاند، این تجربیات متعلق به خودشان نیست و متعلق به کشور است. چه در دولت و حکومت باشند و چه نباشند، این تجربیات را باید در خدمت کشور و مردم بگذارند. اما از آغاز دولت آقای احمدی نژاد تا امروز، به دو دلیل تحریمهای ظالمانهای که تحت تاثیر برنامههای هستهای ایران از سوی غرب بر ما تحمیل شده است و به دلیل تحریم سیاسی که نهادهای حکومتی اعمال میکنند، هیچ یک از طرحها و ایدههای بلندی که من، همفکران و دوستانم برای توسعه ایران و ایجاد جهش در توسعه صنعتی و سایر بحثهای تولیدی که رهبری هم تاکیداتی برای افزایش تولید داشتند، تحت تاثیر دو تحریم یاد شده، هیچکدام از این برنامههای بلند امکان تحققش وجود نداشته است. الان بیش از ۱۷ سال است که گروهی که همراهم بودند، با هم در حال درجا زدن و تاسف خوردن هستیم. در واقع هرکار، فکر و ایدهای که حسین مرعشی پس از ۴۰ سال تجربه پرورش دهد و طرحی را آماده کند که بخواهد آن را در کشور ایجاد کند، توسط نهادهای حکومتی موثر متوقف میشود.»
غلامرضا ظریفیان: تفکر انتقادی به دانشجویانمان نیاموختهایم؛ پنج تا ده درصدشان این امور را یاد میگیرند
غلامرضا ظریفیان که معاون وزیر علوم دولت اصلاحات بوده است، در پاسخ به این پرسش که در زمان فعالیتش در بدنه دانشگاهی و اککنون که به عنوان استاد دانشگاه تهران مشغول به کار است، چه کارهایی را باید انجام میداده که آن را انجام نداده است، مطرح میکند: «در زمانی که معاون وزیر علوم بودهام، معاونت دانشجویی و فرهنگی وزارت علوم را از سال ۷۶ تا ۸۴ عهده دار بودم. در این معاونت ماموریتهای گستردهای که اعم از بورسیه، بخش دانشآموختگان، مسائل خوابگاه و معیشت دانشجویان را برعهده داشتم و یک بخش قابل توجهی از فعالیتهای این معاونت به جامعهپذیر کردن دانشجویان معطوف میشد. یعنی باید فرصت و ساز وکارهایی فراهم شود تا دانشجو در این دورهای که در حال تحصیل است علاوه بر اینکه درسش را میخواند، ظرفیتهای دیگری را همچون ارتباطات و علاقهمندیهایش را پرورش دهد که وقتی وارد جامعه شد، بتواند هم جامعهپذیری را تمرین کرده باشد و هم به عنوان یک مدیر خوب نقش خودش را ایفا کند. ما در همان زمان بیش از چند هزار تشکل را اعم از صنفی، علمی، سیاسی، کانونهای فرهنگی و... را ایجاد کردیم. یعنی به این امر آگاهی پیدا کردیم که دانشجو باید با توجه به تنوع و تکثرش علاوه بر کارهای تحصیل، بتواند خودش را به روز کند. ولی متاسفانه علیرغم ایجاد نهادها و ساز و کارها دقت نکردیم که باید اینها را پایدار کنیم، اگر این موارد را محقق میکردیم، ما با این حجم عظیم ورود دانشجو به دانشگاه که در آن زمان بین ۲ تا ۴ میلیون دانشجو در همه اقشار جامعه بود، فرصت بسیار خوبی بود که میتوانستیم علاوه بر فعالیتهای آکادمیک، آموزشهای جامعهپذیری را به صورت نهادمند ایجاد کنیم و خیل کثیر دانشجو را میتوانستیم با توانمندیهای بیشتری رو به رو کنیم. به نظرم ما در این زمینه کار بایسته را انجام ندادیم که میتوانست یک آثار دراز مدتی داشته باشد.»
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه میگوید: «به باور من در بحث آموزش دانشگاهی هم مهمترین کاری که باید برای دانشجو انجام دهیم، این است که دانشجو به جای حجم سنگین اطلاعات در رشته تخصصی که الان خیلی راحت میتواند به آن اطلاعات دسترسی پیدا کند، باید کمک میکردیم که خرد انتقادی دانشجو رشد کند، با روش تحقیق و کاوشگری درست آشنا شود و بتواند از یک عقل نقاد برخوردار شود. متاسفانه در دانشگاههایمان این وجه آموزش و پرورشمان به شدت ضعیف است؛ بنابراین ما نیرویی را تربیت میکنیم که با یک مجموعهای از اندوختهها وارد بازار زندگی میشود، ولی آن هنرها و فنونی که کمک میکند تا خودش را به روز کند و مسائل را رصد و سپس تحلیل کند و تفکر انتقادی و زیست خلاق را به دانشجویانمان نیاموختهایم.»
ظریفیان افزود: «حاصل عدم توجه به این مهم این میشود که از ظرفیت عظیمی که وارد دانشگاه میشود، حدود پنج تا ده درصدشان آن هم به دلیل تواناییهایی که دارند، این امور را یاد میگیرند، ولی ما با مجموعه کثیری از فارغ التحصیلانی مواجه میشویم که آن ضعف هنرمندی و رو به روشدن با مسائل را در عرصه تخصصی خودشان دارند، و نتیجه این میشود که ما یک ضعف مفرط را تکرار میکنیم. یکی از مشکلات بسیار جدی جامعه ما ضعف در نظریهپردازی، نوآوری، تفکر انتقادی، به خصوص در فهم بهرهگیری از روش در تحقیق، است. معتقدم که در برخورد با دانشجو باید از رویهها و شیوههایی استفاده کنیم که دانشجو بتواند از حداکثر ظرفیتش برای خلاقیت بیشتر و ورود به بحث نظریهپردازی و نقادی استفاده کند.»
سید محمد غرضی: در زمان جنگ، تا زمانی که من در خوزستان بودم، مردم مقاومت کردند
محمدرضا غرضی که از استانداری تا وزارت را در کارنامه خود دارد، در پاسخ به پرسش مذکور میگوید: «بنده مسئولیت استانداری خوزستان را داشتم که جنگ شد. سعی میکردم که مردم را در مقاومت تثبیت کنم و الحمدالله این کار انجام شد و عراق هفتاد کیلومتر بیشتر از خاک خوزستان نتوانست پیشروی کند. تا وقتی هم که بنده آنجا بودم خداراشکر مردم مقاومت کردند.»
او در مورد دوران وزارت خود عنوان میکند: «زمانی که وزیر نفت و وارد وزارتخانه شدم، دیدم که همه چیز کوپنی است، ایستادم و از استعداد وزارت نفت استفاده کردم و در مدت کمتر از دو سه ماه توانستم کوپن را از میان ببرم و بنزین، گازوئیل، نفت سفید و دیگر مایحتاج عمومی همه آزاد شد. در آن چهار سالی که این مسئولیت را عهده دار بودم، توفقیق داشتم که صد میلیارد دلار نفت بفروشم، آن هم در زمانی که ۲۰ میلیارد دلار هم درآمد کشور نبود. امیدوام که رضایت مردم را در آن چهار سالی که وزیر نفت بودم را به دست آورده باشم.»
غرضی درباره دورانی که عهده دار وزارتخانه پست و تلگراف و تلفن بوده است، بیان میکند: «در مدت ۱۲ سالهای که بنده آنجا بودم، پایگاه بسیار وسیع توسعه مخابرات انجام شد، به طوری که سیستم دیجیتالی وارد کشور شد. هم در مورد تلفن و هم در مورد موبایل کشور به جایی رسید که در سال ۷۶ که وزارت پست تلگراف را ترک کردم، دارای یک سیستم بسیار خوب، پیشرفته، ارزان قیمت شد و امیدوارم که مردم هم راضی باشند.»
او تاکید میکند: «همه این موارد را از استعداد جامعه بدانید نه از استعداد بنده. نه در وزارتخانه نفت و نه در وزارتخانه پست و تلگراف و نه در نظام مهندسی کشور، یک ریال هم از دولت نگرفتم چراکه همه را از استعداد مردم استفاده کردم. با ارزانترین و موفقترین شکل تکنولوژیکی این کارها الحمدالله انجام شد. استعداد کشور برای رشد بسیار زیاد است به خصوص که جوانان امروز تحصیل کردهاند و میتوانیم همه کارها را بسیار مثبت و به نفع جامعه انجام دهیم.»
زهرا شجاعی: بازارایی تشکیلات حاکمیتی امور زنان، امروزه یک ضرورت است
زهرا شجاعی معاون پیشین امور زنان و خانواده در دولت اصلاحات در توضیح خود از بخشی از اقدامتی که در دوران مسئولیت خود موفق به انجامش شده است، اظهار میکند: «یکی از تلاشهایی که از ابتدای فعالیتم در حوزه زنان انجام دادم و فکر میکردم که با این کار میتوان در جهت بهبود وضعیت زنان و رفع مسائل و مشکلات آنها عمل کرد، نهادسازی و ایجاد ساختار در حوزه زنان بوده است. اولین نهادی که به دلایل شرایط فرهنگی و اجتماعی در قم به وجود آمد، بعد از این بود که یک سمینار بزرگی را تحت عنوان «احیای منزلت زن»، در دفتر تبلیغات اسلامی قم برگزار کردیم که دبیرش من بودم، این موضوع وقتی در سطح شهر مطرح شد و مورد توجه مدیران سیاسی و مذهبی قرار گرفت، از من خواستند که برای حل مسائل و مشکلات راهکار و راه حل ارائه دهم و در سال ۶۸ پیشنهاد تشکیل کمیسیون امور بانوان در فرمانداری قم دادم.»
شجاعی در ادامه اضافه میکند: «کمیسیون بانوان ایجاد شد و پس از آن هم شورای فرهنگی و اجتماعی زنان به وجود آمد که من از اعضای اولیه آن شورا بودم. در مدت زمان فعالیت در این شورا به این نتیجه رسیدیم که نهاد اجرایی که این مصوبات را پیگیری کند، وجود ندارد؛ بنابراین پیشنهاد تشکیل معاونت اجرایی رئیس جمهور در امور بانوان را به شورای عالی انقلاب فرهنگی دادیم، البته، چون این نیاز وجود داشت، از سوی افراد دیگری هم مطرح شده بود یعنی به صورت یک ضرورت اجتماعی درآمده بود. بعد از تجربه کمیسیون امور بانوان قم، در وزارت کشور پیشنهاد ایجاد کمیسیونهای بانوان در سراسر استانها را دادم و مسئولیتش را هم بر عهده من گذاشتند و بنده عنوان مشاور وزیر کشور در امور بانوان و رئیس کمیسیونهای امور بانوان توانستیم این ساختار را در استانهای کشور به وجود بیاوریم. در سال ۷۴ هم در وزارت آموزش و پرورش فکر کردم که آموزش و پرورش نهادی است که به موضوع زنان بسیار مرتبط است چرا که بیش از ۵۰ درصد نیروی انسانیاش زنان هستند و موضوع تعلیم و تربیت هم به زنان ارتباط پیدا میکند بنابراین در سال ۷۵ موفق به ایجاد ستاد امور بانوان در آموزش و پرورش شدم و به عنوان مشاور وزیر و مسئول ستاد امور بانوان در اموزش و پرورش، مشغول به فعالیت شدم.»
وی در مورد اقداماتی که موفق به هر دلیل موفق به انجام آن نشده است، میگوید: «ایجاد نهادها در زمانهای مختلف و بدون برقراری ارتباط تشکیلاتی و سازمانی با یکدیگر، این ضرورت را ایجاب میکرد که ما بتوانیم همه این نهادها را به شکلی در هم تجمیع کنیم و یک نهاد فراگیر و یک سازمان یا ساختاری که فرابخش باشد و بتواند همه مسائل امور زنان را در سطح همه دستگاههای اجرایی کشور و بلکه در سایر دستگاههای حاکمیتی مدیریت کند، ضروری بود. این کاری بود که من نتوانستم انجام دهم، البته برایش تلاش و کوشش کردیم، ولی موفق نشدیم که انجام دهیم. اما با این وجود معتقدم که همین نهادهای ایجاد شده هم هر کدام به سهم و اندازه خودشان در طی این سالها قدمهایی برداشتهاند و در حوزههای مختلف، تلاشهایی صورت گرفته و کارهای خوبی انجام شده است ولیکن هنوز خلایی که وجود دارد این است که سازمانها و تشکیلات باید یکبار دیگر بازآرایی شوند. یعنی بازارایی تشکیلات حاکمیتی امور زنان، امروزه یک ضرورت است.»
این فعال سیاسی اصلاح طلب درباره یکی دیگر از کارهای مهمی که باید صورت میگرفته، اما موفق به انجام آن نشده است، تصریح میکند: «یکی از اولیهترین پیشنهادی که بنده در شورای فرهنگی اجتماعی زنان یعنی در سال ۶۸ دادم، تدوین منشور جایگاه و نقش زن در جمهوری اسلامی ایران بود. این پیشنهاد مورد قبول قرار گرفت، ۱۶، ۱۷ سال رویش کار شد و منتشر و انجام هم شد. ولی آنچه منتشر شده و درآمده، منشور نیست بلکه یک فهرستی از حقوق و تکالیف فردی و اجتماعی و خانوادگی زن بر اساس فقه شیعه و قوانین جمهوری اسلامی است. منشور برای خود یک تعریفی دارد؛ یک سری باورها، و چشم اندازها و راهبردهایش را بیان میکند، نیازی هم ندارد که یک کتاب مفصلی باشد. ما در جمهوری اسلامی یک سند اجماعی که اکثر مردم، حاکمیت، قدرت و جامعه رویش به یک وفاقی رسیده باشند، مبنی بر اینکه بر اساس این منشور، میخواهیم در حوزه زنان قانون نویسی و حرکت کنیم را نداریم. یعنی فقدان یک منشور اجماعی در حوزه زنان یکی از معظلات جامعه ما است که نتیجهاش هم میشود اینکه هر دولتی که میآید بر اساس تفکرات خودش عمل میکند و هر کسی میخواهد طرحی نو دراندازد. این است که در حوزه زنان پیشرفت خیلی کند حاصل شده است. این دومین مسئله بنیادی است که برایش تلاش کردهام، ولی موفق نشدیم که به منصه ظهور برسانیم.»
محسن کوهکن: اگر به گذشته باز میگشتم، غیر از خواب و خوراک، بقیه وقت خودم را صرف کارگشایی در کار مردم میکردم
محسن کوهکن سابقه چهار دوره نماینده مجلس شورای اسلامی و فرمانداری را در رزومه خود دارد. او در پاسخ به اینکه در مدت فعالیت خود چه کاری را باید انجام میداده، اما آن را انجام نداده است، میگوید: «این را از عنایات و تفضل الهی میدانم که در هر دورهای سعیم بر این بوده که تا جایی که از دستم بر میآید، وظیفهام را انجام دهم. اگر جایی نشده یا از عهدهام بر نمیآمده، این همان نقطهای است که میگویمای کاش از توان بیشتری برخوردار بودم که میتوانستم آن مشکل را با تدبیر حل و رفع و رجوع کنم.»
کوهکن در ادامه بیان کرد: «بر اساس یک مبنای اعتقادی وقتی به این ۴۳ سال پس از پیروزی انقلاب نگاه میکنم، آن زمانهایی که مسئولیت داشتم و حتی زمانی که مسئولیت نداشتم، امروز اگر قرار بود در تک تک آن مقاطع زمانی قرار گیرم، به هیچ چیز غیر از اینکه تلاش کنم تا رضایتمندی نسبی از مردم در همان حد مسئولیت به دست بیاورم، فکر نمیکردم. کسی که به دنبال انجام وظیفه باشد و از ابتدا به آن اعتقاد داشته باشد، در هر مقطعی مطابق با توان خود سعی میکند تا وظیفهاش را انجام دهد. اما به مرور زمان و کسب تجربه وقتی به گذشته برمیگردد، میبیند چنانچه این خدماتی که جزو وظایفش بوده و انجام داده، اگر با یک مجموعه تجربه ارزشمند همراه بود، میتوانست بازدهی بهتری داشته باشد. با این تفاسیر آنچه از گذشته در ذهن دارم و فکر میکنم که نمیبایست به این شکل باشد، این بود که غیر از زمانی که صرف انجام واجبات دینی باید میکردم، بقیه وقت خودم را اگر صرف تفریح، سفر یا مشابه این موارد کردهام باید این وقتم در خدمت مردم صرف میکردم. البته باید بگویم که تفریح و سفر من زیاد هم نبوده است. حتی در دورهای که عضو کمیسیون صنایع مجلس بودم، به عنوان همراه وزیر هیچ سفری نرفتم چراکه اصلا اعتقادی نداشتم. علیرغم اینکه در این مسئله محتاط بودم، اما فکرمیکنم با این ذهنیتی که امروز دارم، اگر به گذشته باز میگشتم، غیر از خواب و خوراک در حد ضرورت، بقیه وقت خودم را صرف کارگشایی در کار مردم میکردم.»