قسمت سی و یکم / جسورترین و شیرین ترین های هفته در "انتخاب"

گفته شد یک شیء نورانی پنجشنبه شب آمد روی آسمان ایران و بعد از دروغ پپسی یه حرکت خودجوش انجام داد و کلی سر و صدا کرد ، روسیه گفت ما بودیم و ما هم بعد از کلی وقت گفتیم نخیر ! برادر روسیه! ما خودمان مانور پدافند غیر عامل داشتیم ، تمرین ایجاد تصاویر مجازی در فضا می کردیم . حالا بگذریم از اینکه برخی هم می گفتند این نوری است که از جلسه مشایی ساتع شده و اندر زمین و آسمان شوری بپا نموده است ! و جناب نقدی پس از توصیه برای برد برزیل ، خاتمی را نسل اندر نسل مدیون مردم ایران خطاب کرده اند ، لاریجانی با 173 رای رییس مجلس نهم شد ، روسیه هم با رفتن بشار موافقت کرده و جناب بهمنی گفته اند دلار گران می شود و نمی‌توان از افزایش قیمت آن جلوگیری کرد ، حسنی مبارک به حبس ابد محکوم شد ، گریه کرد و برخی منابع گفتند مُرد و بازهم مسئولان گفتند چون آب ارزان است ، مصرف بالا رفته و قرار شده با ارائه کدپستی قیمت ملکمان را هم بفهمیم و بازهم قرار شده سرمربیان تیم ملی دوچرخه سواری زن و شوهر باشند ، وزارت صنعت ، معدن و تجارت کمی متلاطم شده و پپسی ضمن تشکر از شایعه پراکنان خوش فکر ایرانی از شرکت مخابرات خواست درخصوص پیامک های مرتبط با این اتفاق تک خوری نکرده ، سهم پپسی را در اسرع وقت پرداخت نماید و ما هم متواضعانه همچنان جهان را مدیریت می کنیم .

برخی نوشابه بازان وطنی در اعتراض به اقدامات وزارت بهداشت و کاهش مصرف نوشابه در کشور ، اقدام به تولید شایعه ای خفن نمودند و گفتند : قرار است لوگوی پپسی روی ماه قرار بگیرد. البته این دروغو که گفتند آنقدر راست درآمد که بسیاری از هموطنان ما به پشت بام ها رفتند و شب را با اهل خانواده در انتظار لوگوی "پپسی" گذراندند . البته آنچه از این پروژه علمی در ایران باقی ماند تلی از پوست تخمه ها بود که برای اعتلای سطح دانش عمومی بر سطح پشت بام بصورت محسوس خود نمایی می کرد و به دلیل اینکه بیشتر ایرانی ها پوست تخمه را به عنوان زباله به حساب نمی آورند ، احتمالاً پشت بام های ما لااقل تا عید 92 ، یاد و خاطره ضایع شدن ساعت 23:30 ، 16 خرداد ایرانی ها را زنده نگاه می دارند . به همین دلیل دیگر سخنی نیست!

یه دو روزی هست در ایران همه چشم به آسمان دارند ، بلکه پپسی ای ، سفینه فضایی ای ، در حالت خیلی خوبش اطلاعیه جذب نیروی کاری ، پولی ، بالاخره یه چیزی ببینند ، بلکه یه حالی بکنند و وضعیتشان اندکی بهبود یابد. 

شما دقت بفرمایید ، تو این دو روز یه برنامه جدید برای زندگی ایرانی ها ایجاد شده ، اونهم جمع و جور کردن بساط شب نشینی بر بام ها و از هر دری و سخنی و تماشای آسمانی است که گویا حرفهای جدیدی برای گفتن دارد. البته تکلیف این شیء نورانی مشخصه . روسیه میگه به دلیل آزمایش موشکی ما بود ، خود ما هم گفتیم : برو بینیم بابا!  شیء نورانی، به خاطر مانور سازمان پدافند غیرعامل بود . یه بنده خدایی هم می گفت کار کاره انحرافی هاست ! به ما چه . حالا هر چی بود و هرکی بود ، یه خاصیت داشت و اونهم دور هم جمع کردن همسایه هایی بود که سال تا سال حتی تو آسانسور و راه پله هم همدیگرو نمی بینند . 

جناب بهمنی فرموده اند : "نمی‌توان از افزایش قیمت دلار جلوگیری کرد" البته ایشان فرموده اند: "افزایش قیمت دلار طی چند ماه گذشته معلول اتفاقات و عوامل متعددی بوده که با بر طرف شدن آنها باید منتظر کاهش قیمت دلار باشیم." حالا این اتفاقات و عوامل متعدد چرا تمام توانش را برای افزایش قیمت ها در ایران بکار می گیرد ، که به ما ربطی نداره . اما خدا پدر و مادر این گرانی ها را بیامرزد. دقت بفرمایید واقعا اگر این گرانی نبود ما چکار می کردیم؟ اصلاً این جناب بهمنی و مدیران اقتصادی کشور چه می کردند ؟ 3 هزار میلیارد میدونید چقدر کار کارشناسی و کارشناس می خواد برای بررسی علل بروز این اتفاق ؟ می دونید چقدر ظرفیت برای تولید شغل داره ؟ با این اوصافه که جناب بهمنی و مدیران اقتصادی حقوقشون حلاله حلاله . چرا ؟ خوب هر روز یه بحران اقتصادی در کشور داریم که ایشان هم باید درخصوص حل کردنش فکر کنن و هم در مورد مسائل مرتبط با اون اظهار نظر . حالا این وسط یه مسائل حاشیه ای ، مثل افزایش قیمت ها هم اتفاق بیفته ، مهم نیست . واقعاً به نظر شما مهمه ؟ این همه کار کارشناسی ، این همه فکر ، این همه بررسی و مدیریت در سطح کلان فرصتی باقی میزاره برای جلوگیری از افزایش قیمت ها . نه! خودتون قضاوت کنید . انصاف هم خوب چیزیه . چقدر مردم خودسر شدن . واقعاً که !

جسورترین ها : 

آقا یه شغل جدیدی این چند ساله ایجاد شده تحت عنوان شعاردهندگان خود سر ! گاه و بیگاه هم سر و کله مبارکشون پیدا میشه ! زمانش هم مشخص است ، از اغاز سخن رانی فرد مورد نظر تا پایان آن ، شما هی باید شعارهایی که گوینده به آن معتقد است را آنقدر تکرار کنی که ملکه ذهن بشود و در پایان هم ... به ما چه ، که چه ! 

اما فی نفسه شغل جالبیه ، شما فکر کن صبح که از خونه تشریف می بری بیرون ، بچه ها می پرسن : بابا کجا ؟ (دقت فرمودید که در قریب به اتفاق موارد جنس پذیرش در این شغل مذکر است ) جناب شعار می گوید چه ؟ بله : سر کار عزیزم ، همچین ضایعش بکنم که تا یکماه تیتر خبرگزاریا بشه ! البته بعضی اوقات هم فرد شناسایی می شود ، خاطرتان هست که : مخلص شما هم هستیم آقای رییس !  

آقا درود بر شما . بالاخره یکی در مورد این معماری شهری در هم ریخته سخن گفت. ایشان فرموده اند : "شهرهای ایران به لحاظ معماری درهم ریخته و بدون انسجام هستند و ما امروز شاهدیم که دیگر هیچ اثری از معماری سنتی و اسلامی دیده نمی شود...معماری امروز ایران نه اسلامی بوده و نه نمونه‌برداری از شهرهای اروپایی است."

قابل توجه برخی مدیران محترم شهری که همینطور فله ای پروانه ساخت می دهند و شهر را به شکل یک موجود لنگِ لوکِ شفتِ چل در آورده اند . محله ها را آنچنان زور چپانی پُر آدم و ماشین کردن که اگر همینطور پیش بره به احتمال زیاد سهمیه بندی آب و برق و گاز منطقه ای و محله ای میشه و البته به دلیل تبدیل شدن کوچه ها و بعضاً خیابان ها به پارکینگ های عمومی رفت و آمد هم در آن از زوج و فرد به فصل به فصل تغییر می یابد. راستی آدم ها هم کم کم بصورت سهمیه بندی زوج و فرد اکسیژن ، ریز گرد و مونوکسید کربن مصرف می کنند و نزدیک عید با هم شوخی می نمایند تا دور هم شاد باشیم! 

چقدر سلامت مردم ، شکل بصری و فرهنگی یک شهر برای مدیران آن مهم است ؟ چرا مردم که هزار مشکل در داخل خانه گریبانشان را گرفته و هر روز باید بیشتر شرمنده اهل و عیال خود شوند و گرانی ها و بیکاری امان شادی به آنها نمی دهد ، در هنگام خروج از منزل هم با منظره هایی زشت و خانه هایی تنها با هدف بساز بندازی مواجه می شوند و به هر بهانه ای در کوچه و خیابان دعوا می کنند . البته شاعر در همین زمینه و به این افراد می فرماید : شهر رو به هم ریختی دیگه چی میخوای؟ / یه تکه پا هم با ما راه نمیای /( البته شاعر در این مصرع حرف بیخود می زند ) /  تموم کن اخم و تخمتو بداخلاق ! و اگر به حرف شاعر گوش ندین ، خوب دعوا میشه و بزن بزن و شهر شلوغ و همینی که هست !