پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : المیادین در مطلبی به قلم وفاء العم نوشت: در حالی که ایالات متحده از خاورمیانه و خلیج فارس روی گردانده و اعلام کرده قصد خروج از منطقه را دارد، اژدهای چینی توجه خاصی به خاورمیانه پیدا کرده است، چرا که نه! این بازی سیاست و منافع است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: سفری که اخیرا وزاری خارجه عربستان، کویت، عمان و بحرین به چین داشتند، سوالاتی در مورد شرایط این سفر و اهمیت آن به دنبال دارد، بویژه آنکه می تواند تاثیر زیادی روی روابط منطقه با چین داشته و از سوی دیگر، توازن در رابطه آمریکا و چین در منطقه را به چالش بکشد.
در واقع، این سفر در شرایطی اتفاق افتاد که در نتیجه حوادث قزاقستان، که بزرگترین دولت تولید کننده نفت در اسیای میانه است، قیمت نفت افزایش یافته است. از آنجا که چین بزرگترین دولت وارد کننده نفت است، حوادث قزاقستان نگرانی هایی را در مورد تامین ذخایر نفت برانگیخته است. از سوی دیگر، این سفر در سایه سردی رابطه بین ایالات متحده و خلیج بویژه عربستان سعودی و افزایش نگرانی ها در خصوص خروج آمریکا از منطقه و کاهش اعتماد نسبت به جدیت امریکایی ها در حفظ امنیت کشورهای عربی انجام شد.
ظاهرا دولتهای عربی دریافته اند که دیگر نمی توانند به چتر حمایتی آمریکا وابسته باشند، چرا که می دانند عصر تک قطبی بودن در جهان به پایان رسیده است.
در حقیقت، دولتهای منطقه به شدت عملگرا هستند و این مساله ای است که در طول تاریخ به اثبات رسیده است، بر همین اساس، به دنبال تقویت روابط خود با چین هستند.
می توان گفت انتقال رابطه این دولتها با چین به مرحله مشارکت، عملا در سال 2017 آغاز شد، یعنی زمانی که ملک سلمان به چین سفر کرد و این کشور بزرگترین وارد کننده نفت از خلیج فارس شد. طبق گزارشها، پکن بین سالهای 2016 و 2015 بیش از 50میلیارد دلار در دولتهای خلیج فارس سرمایه گذاری کرده و این سرمایه گذاری اش در چارچوب طرح یک کمربند و یک راه است.
با اینکه پکن به این دولت ها وعده افزایش مبادلات تجاری تا سال 2023 را داده، شرایط و تحولات اینطور که به نظر می رسد سرعت گرفته، تا آنجا که صحبت از توافقی بر سر تجارت آزاد است.
به گفته دولتهای خلیج فارس ، چین برخلاف واشنگتن در امور داخلی کشورها دخالت نمی کند و رابطه آنها تنها بر پایه مشارکت و مبادله استوار است. زبان حال دولتهای خلیج فارس آن است که زمان کنار گذاشتن آمریکا و تلاش برای بنا نهادن مشارکتهای جدید فرا رسیده است.
اما ایا خلیج فارس به سمت چین می چرخد و به واشنگتن پشت می کند؟ در حقیقت، خلیج فارس می خواهد ائتلافهای خود را گسترده کند و در عین حال از ائتلاف با واشنگتن چشم پوشی نکند. اما تحقق این توازن آسان به نظر نمی رسد. برای مثال، موضع اخیر امارات را در نظر بگیرید، زمانی که ابوظبی به ایالات متحده اطلاع داد که مذاکرات در مورد خرید اف35 را به تعلیق درمی آورد. در حقیقت موضوع اختلاف، چین بود و واشنگتن به ابوظبی فشار وارد کرده بود که تعاملات خود با شرکت هوآوی را به پایان برساند،چرا که گسترش شبکه های ارتباطی امارات می تواند خطر امنیتی برای سامانه های سلاح امریکیی داشته باشد.
بنابراین، ایا خلیج فارس در محاصره جنگ سردی بین پکن و واشنگتن است؟ چطور با این امر تعامل می کند؟ به گفته دکتر علی الخشیبان، پژوهشگر سعودی، چین به دنبال ائتلاف نظامی نیست و می خواهد خلیج فارس یک منطقه بی طرف باشد. ایالات متحده باید این مساله را بپذیرد، چرا که خروج ان از منطقه موجب می شود دولتهای خلیجی در صدد یافتن جایگزین ها یا فرصتهای تازه ای برای توسعه همکاری باشند و در این میان، چین برای آنها بهترین گزینه است.
از انجا که چین تا سال 2030 بزرگترین اقتصاد جهان می شود، خلیج فارس فرصت همکاری با پکن را از دست نمی دهد. در این میان، سوالی در مورد چگونگی تعامل همزمان خلیج فارس با چین و آمریکا وجود دارد که نمی توان به آن پاسخ داد. اما شکی نیست که توازنها در منطقه خلیج فارس در حال تغییر است، چرا که ایران با امضای توافق بزرگ خود با پکن، متوجه شرق شده است. کشورهای حاشیه خلیج فارس، یعنی دشمنان ایران نیز به سمت شرق می رود تا شراکت استراتژیک فراگیری داشته باشد و جایگزینی برای آمریکا در منطقه بیابد.
در این حالت، آیا چین اولین و بزرگترین بازیگر در خلیج فارس می شود یا خاورمیانه به منطقه درگیری بین چین و آمریکا تبدیل خواهد شد؟