صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۵۷۰۴۳
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۲۰ - ۲۳ دی ۱۴۰۰
فایننشال تایمز:
حیاتی‌ترین سؤال برای خاورمیانه در سال جاری این است که آیا پس از اینکه دونالد ترامپ توافق سال ۲۰۱۵ با تهران را که توسط ایالات متحده و پنج قدرت جهانی دیگر به دست آمده بود را لغو کرد، می‌توان به یک توافق بین المللی که جاه طلبی‌های هسته‌ای ایران را محدود کند، دوباره دست یافت یا خیر.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

فایننشال تایمز نوشت: حیاتی‌ترین سؤال برای خاورمیانه در سال جاری این است که آیا پس از اینکه دونالد ترامپ توافق سال ۲۰۱۵ با تهران را که توسط ایالات متحده و پنج قدرت جهانی دیگر به دست آمده بود را لغو کرد، می‌توان به یک توافق بین المللی که جاه طلبی‌های هسته‌ای ایران را محدود کند، دوباره دست یافت یا خیر.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: جایگزین این توافق ممکن است تشدید جنگ نیابتی بین ایران و متحدان عرب شیعه اش از شام تا خلیج فارس باشد. یا در بدترین حالت ممکن است شاهد حمله‌ی اسرائیل به ایران باشیم که همیشه تل آویو تهران را به واسطه‌ی آن تهدید می‌کند. این جنگ احتمالی به طور غیرقابل کنترلی در بسیاری از مناطق خاورمیانه غوغا به پا خواهد کرد.

منطقه درست زمانی به این مقطع نامطلوب می‌رسد که ایالات متحده، قدرت خارجی مسلط بر آن پس از پایان جنگ جهانی دوم، به طور محسوسی در حال دور شدن از آن است. تمامی بازیگران چه هم‌پیمان و چه دشمن آمریکا، واشنگتن را اکنون غیرقابل اعتماد می‌دانند. این موضوع با خروج پر هرج و مرج ایالات متحده از افغانستان در تابستان گذشته، یا حتی خروج یکجانبه ترامپ از توافق هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۸ آغاز نشد. توافقی که متحدان آمریکایی مانند اسرائیل و عربستان سعودی در هر صورت به شدت با آن مخالفت کردند. این ایده پس از آن که متحد ایران در سال ۲۰۱۹ حمله موشکی و پهپادی دقیقی به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان انجام داد، شکل گرفت. واشنگتن این تهاجم را به عنوان حمله به سعودی‌ها و نه آمریکایی‌ها قلمداد کرد و آن را نادیده گرفت. از آن زمان، تماس‌های دیپلماتیک با ایران در سراسر خلیج فارس از امارات متحده عربی و حتی عربستان سعودی آغاز شد.

درک ناگهانی کشور‌های عربی خلیج فارس از آسیب پذیری خود، تلاش‌هایی را برای تنش زدایی برانگیخته است. با توجه به اینکه اصولگرایان ایرانی کنترل تمام مراکز قدرت جمهوری اسلامی را در دست دارند، اغلب به نظر می‌رسد که این امر کمی بیشتر از تنش زدایی باشد.

با این حال، با توجه به بن بست مذاکرات در وین، این تماس‌های دیپلماتیک در حال افزایش است. وین جایی است که تیم هسته‌ای ایران دقیقاً بر اساس متنی که تهران آماده کرده است، عمل می‌کند و امکان کوچکترین اعمال تغییری در آن را ندارد.

ارتباطات امارات و ابوظبی پایتخت آن با ایران و عربستان سعودی و همچنین اسرائیل و ایالات متحده با سر و صدای زیادی ادامه دارد. محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد ابوظبی و حاکم واقعی امارات، اخیراً از نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل پذیرایی کرد. بنت گفت که مخالف یک توافق خوب نیست، اما خواستار اتخاذ موضع سخت گیرانه‌تر علیه ایران شد. سفر وی به امارات یک سفر تاریخی به حساب می‌آید که ظاهراً تاج افتتاح روابط دیپلماتیک در سال ۲۰۲۰ بود.

شیخ طحنون بن زاید آل نهیان، برادر ولیعهد امارات و رئیس امنیت ملی این کشور ماه گذشته با سران ایران در تهران دیدار کرد. تهران با نصب مجدد دوربین‌های مانیتورینگ در تأسیسات هسته‌ای اش توسط ناظر هسته‌ای سازمان ملل متحد موافقت کرد. با این حال مشخص نیست که چقدر احتمال بازگشت به توافق ۲۰۱۵ وجود دارد. خواسته‌های حداکثری ایران ممکن است تعدیل شود، اما امکان هیچ بازگشتی از پیشرفت‌های تکنولوژیکی تهران که شامل استفاده از سانتریفیوژ‌های مدرن برای غنی‌سازی سریع اورانیوم برای سوخت هسته‌ای می‌شود، وجود ندارد.

اسرائیل، تنها دولت مجهز به سلاح هسته‌ای در منطقه، به کارشکنی خود و خرابکاری در تاسیسات هسته‌ای ایران ادامه می‌دهد. علاوه بر این، هیچ چالشی برای قدرت شبه نظامی تهران در عراق، سوریه و لبنان یا برنامه موشکی بالستیکش وجود ندارد.

راه درازی برای دستیابی به هدف باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا که اکنون توسط جو بایدن دنبال می‌شود، وجود دارد تا قدرت‌های اصلی خاورمیانه در منطقه به تعامل با یکدیگر بپردازند. اگر آن‌ها نتوانند به تنش زدایی برسند و زندگی شایسته‌ای را برای مردم خود فراهم کنند، به راحتی می‌توان دید که بنیادگراها چگونه از شکست آن‌ها سوء استفاده خواهند کرد. آنها به این تصور رایج دامن می زنند که ایالات متحده و اسرائیل حامی ائتلافی از آنچه شیعیان بدعت گذار و سنی های مرتد می دانند هستند که پس از دفن امید‌های قیام‌های عربی در سال ۲۰۱۱، به سلطه دیکتاتوری بازگشته اند. این شرایط به معنای وجود یک بستر آماده برای بازگشت جهادگرایی خطرناک است.