پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
دههها پس از کنترل جهانی فلج اطفال، مارتا یکی از آخرین افرادی است که هنوز برای تنفس به یک ریه آهنی متکی است. در ۸ ژوئن ۱۹۵۳، مارتا لیلارد پنجمین سالگرد تولد خود را با یک مهمانی در یک پارک تفریحی در اوکلاهاما جشن گرفت. کمی بیش از یک هفته بعد، او با گلودرد و درد در گردن از خواب بیدار شد. خانواده اش او را به بیمارستان بردند و در آنجا تشخیص داده شد که فلج اطفال دارد.
به گزارش سرویس خواندنیهای انتخاب به نقل از رادیو ملی فرانسه، مارتا، شش ماه را در بیمارستان گذراند، جایی که او را در یک مخزن فلزی غول پیکر، یک دستگاه تنفس مصنوعی که به طور غیر رسمی ریه آهنی نامیده میشود، قرار دادند تا به او کمک کند نفس بکشد. تا به امروز، لیلارد یکی از آخرین افرادی در ایالات متحده است که هنوز برای زنده ماندن به یک ریه آهنی وابسته است.
فلج اطفال یک بیماری بالقوه تهدید کننده زندگی است که زمانی یکی از ترسناکترین بیماریهای جهان بود. در اواخر دهه ۱۹۴۰، فلج اطفال سالانه به طور متوسط ۳۵۰۰۰ نفر را در ایالات متحده ناتوان میکرد.
واکسن فلج اطفال در سال ۱۹۵۵ به طور گسترده در دسترس قرار گرفت و میلیونها آمریکایی واکسینه شدند. بر اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای ایالات متحده، از سال ۱۹۷۹، هیچ موردی از فلج اطفال در ایالات متحده مشاهده نشده است. این بیماری تقریباً ریشه کن شده است، سازمان بهداشت جهانی تنها ۱۷۵ مورد فلج اطفال را در سال ۲۰۱۹ ثبت کرده است. این بیماری فقط در پاکستان و افغانستان بومی است. اگرچه اکثر افرادی که به فلج اطفال مبتلا میشوند علائم قابل مشاهدهای ندارند، اما یک مورد شدید میتواند مغز و نخاع را آلوده کرده و باعث فلج شود.
ماهیچههای تنفسی لیلارد در اثر این بیماری ضعیف شد و او به لطف ریه آهنی زنده ماند. این دستگاهها هواکشهای غول پیکری به طول حدود ۷ فوت هستند. بیماران داخل دستگاه دراز میکشند و فقط سرشان بیرون قرار می گیرد. یک مهر و موم در اطراف گردن بیمار خلاء ایجاد میکند. دمهای پایه دستگاه کار دیافراگم انسان را انجام میدهند و فشار منفی ایجاد میکنند تا ریههای کاربر پر از هوا میشود و فشار مثبت به فرد اجازه بازدم میدهد.
شصت و هشت سال از این ماجرا گذشته و هنوز هم یک ریه آهنی لیلارد را زنده نگه میدارد و او هر شب در آن میخوابد. در حالی که بسیاری از افرادی که مبتلا به فلج اطفال یا سندرم پس از فلج اطفال بودند، به شکل دیگری از دستگاه تنفس مصنوعی روی آوردند، لیلارد هرگز این کار را نکرد.
او در این خصوص گفت: "من تمام اشکال تهویه را امتحان کرده ام و ریه آهنی کارآمدترین و بهترین و راحتترین راه است. " این ماشینهای قدیمی در حال حاضر بیشتر در موزهها یافت میشوند تا در خانههای افراد. در دهه ۱۹۹۰، زمانی که ریههای آهنی در حال از مد افتادن بود، لیلارد به بیمارستانها و موزههایی که احتمالاً وسایل بیمارستانهای قدیمی را در انبار داشتند، زنگ زد. اما آنها یا ریههای آهنی را دور انداخته بودند یا نمیخواستند ریه آهنی خود را به وی بدهند. او سرانجام یک ریه آهنی را از مردی در یوتا خرید، دستگاهی که او هنوز از آن استفاده میکند.
تامین قطعات مورد نیاز، مشکل اصلی او در حال حاضر است. تسمهها هر چند هفته یکبار، تخت خواب هر شش ماه یکبار و موتور هر ۱۲ سال یا بیشتر باید تعویض شود. فوریترین نیاز او یقه است. یقهها مهر و موم مهمی را در اطراف گردن ایجاد میکنند، اما هر کدام فقط برای چند ماه دوام دارند. لیلارد میگوید: "این اصلیترین چیزی است که من با آن مشکل دارم، زیرا سعی میکنم دراز بکشم تا این یقهها دوام بیشتری داشته باشند و هنگامی که شروع به خراب شدن میکنند، نفس کشیدن سختتر و سختتر میشود، زیرا هوا بیشتر نشت میکنند. "
مبتلا شدن به فلج اطفال در سنین پایین به این معنی است که لیلارد نمیتوانسته تمام تجربیات را داشته باشد. او بیشتر دوران کودکی خود را فقط از خانه به مدرسه میرفت و نمیتوانست در بیشتر فعالیتهای فوق برنامه شرکت کند، او هنوز به یاد دارد که آرزو داشت با خواهر و برادرش به کمپ برود. او به دلیل محدودیتهای جسمانی قادر به بچه دار شدن یا داشتن یک شغل نیز ثابت نبود.