پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
غلامرضا بنی اسدی: الجار، ثم الدار! این سه کلمه، مهندسی زندگی است به قاعده پر فضیلتِ ایثار. حضرت زهرا(س) با این رسم الخط کوتاه ما را با نگاهی بلند وجهانی تازه رو به رو می فرمایند که "همه" برای "هم" زندگی می کنند. ترجیح دیگری بر خود، منهج نورانیی است که راه را بر رانت و ویژه خواری، سد می کند. باورمندان به این رسمِ شریف، شرافت زندگی را توسعه می بخشند.
ما ، همه، می توانیم در این ساحت، با عملِ فراگیر به این سیره، به شرافت انسانی برسیم. دعا، رسمی چنین دارد و تعامل با دیگران نیز اما یک موضوع حیاتی هست که اگر نتوانیم در خانه بدان برسیم، معلوم نیست که در جهان بدان توفیق یابیم. برای رسیدن به آن هم تا جای دوکلمه "جار" و "دار" را عوض نکنیم نخواهیم توانست در حوزه زیست اجتماعی و معرفتی به شانی برسیم که "الجار ثم الدار" را بستر سازی می کند. وحدت به عنوان باور و کنشی راهبردی از این جنس است که حتما باید اول در خانه پایه های آن را مستحکم ساخت و بعد آن را در اندازه جهانی مطرح کرد. پیامبر اعظم(ص) به همین راه رفتند و ما را معلم شدند.
فکر می کنم اگر بخواهیم یک جامعه به ظاهر کوچک اما به معنا بزرگ بیابیم که صد در صد بر اساس مدل معرفتی حضرت رسول (ص) پرورش یافته باشد باید از همان مسجد مدینه به خانه حضرت فاطمه (ص) برویم. همان مادری که با طراحی و تعریف منهج نورانی "الجار ثم الدار" خط ایثار فردی و اجتماعی را برای مان به بزرگراهی تبدیل می کند که برای بزرگ شدن باید آن را پیمود. خانه ای به شدت متحد و "یکباور" و یک پارچه دارند. همان وحدت حداکثری در اندیشه و روش، هم به قاعده امت - امامت و هم به تربیتِ نظامِ هم اندیش و هم عمل، چنان که در مواجهه با فقیر و یتیم و اسیر دیدیم و در عرصه های بزرگتر نیز شاهدیم که هرکدام سخنی گفتند و عهدی بستند همه بدان التزام و بالاتر؛ باور داشتند.
ایستادن امام حسین(ع) پای عهد امام حسن(ع) با معاویه، نمونه آشکار وحدت در اندیشه و هدف و روش است که در مکتب پیامبر(ص) تبیین شده است. کیمیایی که در وطن مان ایران و در وطن بزرگ ترمان، جهان اسلام، بدان محتاج هستیم. ما با وحدت در درون، هم می توانیم "جهانِ هم اندیش" را به وحدت بخوانیم و هم در برابر "جهانِ بداندیش" به راست قامتی، بایستیم. و الا اگر در وحدت هم نگاه مان اول به بیرون باشد، بعد بخواهیم به داخل توجه کنیم، به هیچ کدام نخواهیم رسید.