پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فارن پالسی در گزارشی به عدم اطمینان هزارهها افغانستان از طالبان و پیام های متناقضی که از این گروه دریافت میکنند پرداخته است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: والدین فاطمه خاوری دوازده ساله تمام تلاش خود را کردند تا او را از جنگ و خشونت هایی که خودشان در دوران کودکی درگیر آن بودند، دور نگه دارند. آنها مانند بسیاری از جامعه شیعه هزاره افغانستان در طول جنگهای داخلی دهه ی 1990 و اولین حکومت طالبان که در سال 1998 آنها را مجبور به فرار به پاکستان کرد، تحت آزار و اذیت قرار گرفتند. پس از حمله ایالات متحده و سرنگونی طالبان در سال 2001، والدین فاطمه به این باور رسیدند که می توانند برای داشتن یک زندگی بهتر و شادتر برای خانواده ی خود به کابل بازگردند.
در ماه ژوئن هنگامی که در کنار فاطمه نشسته بودم، او لبخندی و زد دفتر نقاشی خود را که پر از چمنزار، خانه های باغچه دار و چهره خود و خانواده اش بود، ورق می زد. نقاشی های او نشان دهنده بی گناهی ای بود که در تضاد با زندگی و محیط اطراف او قرار داشت. در 15 مه، یک سری انفجارها در مدرسه فاطمه یعنی دبیرستان سیدالشهدا رخ داد و بیش از 80 دختر جوان از جمعیت هزاره را کشت. فاطمه یکی از اندک دختران کلاس خود بود که از انفجار جان سالم به در برد. پدرش هنگام بیان این داستان گفت: او برای ما بسیار ارزشمند است، شما نمی توانید این موضوع را درک کنید اما تصور از دست دادن او غیرقابل تحمل است.
داعش خراسان، مسئولیت حمل 26 آگوست به فرودگاه کابل را برعهده گرفت که منجر به کشته شدن نزدیک به 200 نفر از جمله 13 سرباز آمریکایی شد. اما این گروه سالهاست که ویرانی هایی را در افغانستان ایجاد کرده است. داعش، تشیع را بدعت در اسلام می داند و حملات آن علیه شیعیان و به ویژه اقلیت هزاره صدها نفر را به کام مرگ کشانده و وحشتی را در در میان این جمعیت آسیب پذیر ایجاد کرده است.
بسیاری از هزاره ها از بازگشت آزار و اذیت های وسیع 20 سال پیش می ترسند. هزاره ها تصور می کنند که داعش خراسان مسئول بمب گذاری در دبیرستان سیدالشهداء است که یکی از وحشتناک ترین کشتارهای دسته جمعی هزاره ها در افغانستان در چند سال گذشته بوده است. این حمله از الگوی مشابه حمله به فرودگاه پیروی می کرد. در هر دو مورد، یک انفجار اصلی وحشت ایجاد کرد که باعث فرار مردم به سمت خروجی ها شد، جایی که بمب های دیگر قرار داشتند تا منفجر شوند، به گونه ای که بیشترین تلفات حاصل شود.
حمید، برادر 26 ساله فاطمه در مدرسه مشغول تدریس بود که اولین انفجار رخ داد. هنگامی که کودکان آشفته قصد فرار داشتند، حدس زد که حمله بعدی احتمالاً در خارج از مدرسه رخ می دهد و به همین دلیل درب ورودی کلاس را محکم بست و از خروج دانش آموزان جلوگیری کرد. دو بمب در خیابان های مجاور خروجی های مدرسه منفجر شد و حمید فهمید که درست حدس زده است. چاره جویی سریع او جان فاطمه و بسیاری از همسالانش را نجات داد.
اکنون که طالبان کنترل افغانستان را در دست گرفته است، بسیاری از هزاره ها از بازگشت آزار و اذیت های وسیع 20 سال پیش می ترسند. با این حال، دیگران با احتیاط امیدوارند که پایان درگیری کنونی بهترین فرصت برای ایجاد صلح باشد.
طالبان اعلام می کنند که یک حکومت اسلامی باز و فراگیر خواهند داشت که نماینده افغان ها از همه اقوام خواهد بود. اینکه اقدامات آنها تا چه اندازه با شعارهایشان مطابقت خواهد داشت، هنوز مشخص نیست. اما نحوه برخورد طالبان با هزاره ها در ماه های آینده در فهم ماهیت کنونی این گروه و اینکه چگونه می تواند بر افغانستان به طور کلی حکومت کند، نقش مهمی خواهد داشت.
هزاره ها که اکثراً مسلمانان شیعه هستند با صدها سال محرومیت و آزار و اذیت تحت فرمانروایی حاکمان سنی در افغانستان و غرب پاکستان کنونی مواجه شده اند. آنها به ویژه در طول جنگ های داخلی بین گروه های مجاهدین افغان که در دهه 1990 شدت گرفت، رنج بردند. اعتقاد بر این است که طالبان در زمان حکومت خود کشتارهای متعددی را علیه هزاره ها انجام داد از جمله کشتار وحشیانه ای در شهر مزار شریف در شمال افغانستان که در سال 1998 رخ داد.
در نتیجه خشونت های دوران طالبان، صدها هزار هزاره به کشورهای همسایه مانند ایران و پاکستان فرار کردند. مانند خانواده خاوری، بسیاری از هزاره ها پس از سرنگونی طالبان توسط نیروهای آمریکایی در سال 2001 به افغانستان بازگشتند و در ابتدا از دولت جدید حمایت کردند. شبه نظامیان هزاره اولین کسانی بودند که سلاح خود را زمین گذاشتند و از دولت حامد کرزی تحت حمایت آمریکا حمایت به عمل آوردند. به ویژه پس از افزایش میزان تحصیلات در بین زنان و دختران، بسیاری در ابتدا به تلاش بین المللی برای بازسازی افغانستان اعتقاد داشتند. اما طی دو دهه گذشته، با افزایش حملات علیه جوامع شیعه افغان، این خوش بینی کمرنگ شد.
مدت کوتاهی پس از انفجار دبیرستان سیدالشهدا در جلسه رهبران جامعه هزاره در کابل شرکت کردم. برخی از شرکت کنندگان دختران خود را در این انفجار از دست داده بودند. آنان می گفتند: دولت هیچ کاری برای ما انجام نداده است. ما دیگر امیدی به آنها نداریم. رهبر جامعه به شرط ناشناس ماندن تصریح کرد: آنها هیچ کاری برای تحقیق در مورد بمب گذاری انجام نداده اند و از فرستادن نیروهای امنیتی برای گشت زنی در منطقه ما خودداری می کنند. وی ادامه داد: تنها چیزی که ما می خواهیم راهی برای محافظت از خودمان است و آنها حتی به ما این اجازه را نمی دهند.
با نگاهی به شهر، مشخص شد که او درست می گوید. خیابانهای کابل معمولاً مملو از مردان مسلح است اما در مدت اقامت من در منطقه دشت برچی من حتی یک پلیس و یا یک سرباز ارتش ندیدم. رهبر جامعه می گوید: وقتی هزاره ها سعی کردند خود را مسلح کنند، دولت به خانه های آنها حمله کرد و سلاح های آنها را گرفت. هزاره ها هم از اقدامات دولت سرخورده بودند و هم امید نداشتند که با روی کار آمدن طالبان وضعیتشان بهتر شود.
چهار ماه بعد، طالبان بر افعانستان سلطه یافت. به نظر می رسد که رهبری طالبان در تلاش است تا از جامعه هزاره دلجویی کند و حتی به آنها در مورد امنیت شان اطمینان بدهد. به طوری که طالبان اخیراً اجازه داد مراسم عاشورا بدون هیچ مخالفتی توسط شیعیان برگزار شود. در مزارشریف، رهبران هزاره به خبرنگاران گفتند که طالبان امنیت آنها را تأمین کرده و به زنان اجازه می دهد در مراسم شرکت کنند. حتی یک فرمانده طالبان در نشست شورا در دشت برچی شرکت کرد تا نگرانی های هزاره ها را بشنود. همه اینها بی سابقه است.
با این وجود، این نگرانی در بین جامعه هزاره وجود دارد که اقدامات طالبان در بقیه مناطق کشور نشان دهنده مقاصد واقعی این گروه مسلح است. در گزارش 19 اوت سازمان عفو بین الملل شرح داده شد که چگونه طالبان 9 مرد هزاره ای را پس از نبردی در ولایت غزنی در اوایل ماه ژوئیه کشت. سه نفر به طرز وحشیانه ای شکنجه شده بودند. اگنس کالامارد، رئیس سازمان عفو بین الملل نوشت: وحشیگری این کشتارها یادآور سابقه گذشته طالبان است و نشانگر هولناکی از چیزی است که حکومت طالبان امکان دارد به ارمغان بیاورد. این کشتارهای هدفمند ثابت می کند که اقلیت های قومی و مذهبی تحت حکومت طالبان در افغانستان همچنان در معرض خطر خاصی هستند.