صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۲ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۲۹۶۸
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۱۲ - ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : يک روز ماموران زندان به داخل سلول مهدي بليغ ريختند و لابراتوار مخفي او را که براي توليد هرويين ساخته بود، کشف کردند و ده ها بسته هرويين که آماده پخش در زندان بود، به دست آوردند. بعضي از ماموران که با بليغ همکاري داشتند، بسته هاي ترياک را وارد زندان مي کردند و او با استفاده از اين ترياک ها، اقدام به توليد هرويين مي کرد.

 به دستور رئيس زندان پرونده اي درباره ساخت هرويين در زندان قصر عليه مهدي بليغ تشکيل شد و در محاکمه اي که براي رسيدگي به اين اتهام برگزار شد، قضات وي را به جرم توليد و پخش مواد مخدر در زندان به 10 سال زندان محکوم کردند.

 در محاکمه بليغ به اتهام ساخت و توزيع هرويين در زندان نکته جالب و مهمي بود که از توجه همه پنهان ماند و من با دقت در يادداشت هايي که از جريان دادگاه تهيه کرده بودم، به اين نکته پي بردم. مهدي بليغ هنگام دفاع از خود به قضات دادگاه جنايي گفته بود: «من مرتکب قتل مهدي نظري شده ام ولي در سلولم به ساخت هرويين اقدام نکرده ام و اين توطئه اي است که برخي عليه من کرده اند و هرويين ها و وسايل ساخت در سلولم متعلق به من نبوده است.»

     در گزارشي که از جريان محاکمه بليغ نوشتم تيتر آن اين بود:
    «مهدي بليغ به قتل همدست سابقش اعتراف کرد»
    چاپ اين گزارش در صفحه حوادث کيهان انعکاس سرنوشت سازي براي بليغ پيدا کرد که از نظر ديوانعالي کشور به عنوان اعتراف صريح او به قتل بود، قضات اين ديوان پرونده قتل را بار ديگر به دادگاه عالي جنايي فرستادند و اين بار دادرسان دادگاه عالي جنايي بليغ را به محاکمه فراخواندند و به استناد اعتراف به قتل با يک درجه تخفيف به حبس ابد محکوم کردند. اين آخرين و قطعي ترين حکم براي مهدي بليغ بود که مهلت اعتراض براي او باقي نمي گذاشت.

 بليغ 29 سال از دوران محکوميتش را در زندان قصر تهران گذراند تا اين که در جريان پيروزي انقلاب با ديگر زندانيان آزاد شد. او در اين سال ها عمده فعاليتش را در زندان قصر به تهيه و تنظيم لايحه دفاعي براي محکومان گذراند که از اين راه دستمزدي دريافت مي کرد. چند روزي از آزادي اش گذشته بود که به ديدنم آمد و طبق وعده اي که به من داده بود، حاضر شد ضمن بيان خاطراتش سکوت چندين ساله اش را درباره قتل مهدي نظري بشکند. مي گفت يکي از کارگردانان معروف (اسماعيل کوشان) قرار است درباره ماجرا هاي زندگي اش يک فيلم سينمايي تهيه کند و بادستمزدي که از اين بابت دريافت مي کند، مي تواند به زندگيش سروساماني بدهد. مي گفت به هرجا که براي کار مراجعه مي کند وقتي او را مي شناسند حاضر به استخدامش نمي شوند و به همين خاطر گرفتار تنگدستي شده چون درآمدي ندارد و آشنايي هم نيست که کمکش کند.

 قرار گذاشتيم روزي يک ساعت به ديدنم بيايد و خاطراتش را تعريف کند. بليغ ماجراي قتل همدست سابقش مهدي نظري را اين گونه بازگو کرد:

     من زندگي ام را در راه خلاف و در کنج سلول زندان تلف کرده ام و اين سرنوشت بخاطر فقر و نابساماني خانوادگي و معاشرت با افراد ناباب به من تحميل شد. دو موجود پست فطرت (مهدي نظري و هوشنگ) از استعدادهايم سوءاستفاده کردند و مرا به جعل و کلاهبرداري کشاندند و وقتي از اين راه و سرقت از جواهرفروشي ها پول سرشاري به چنگ آوردند مرا به گوشه زندان انداختند و بي آنکه چيزي به من بدهند. پول ها و جواهرات را بين خودشان تقسيم کردند و بعد هوشنگ نامرد که بخاطر کلاهبرداري هاي زياد تحت تعقيب پليس بود پس از فريب همسر اولم (هما) به فرانسه فرار کرد. هوشنگ هنگام فرار نامه اي به دوستش مهدي نظري فرستاد که در آن جريان اين خيانت را براي او شرح داد. مهدي نظري هم که مي ترسيد روزي با انتقام من روبه رو شود، در زندان به ملاقات من آمد و نامه هوشنگ را نشانم داد. آتش کينه اي از اين دو موجود پست فطرت در سينه ام زبانه کشيد و تصميم گرفتم وقتي از زندان آزاد شدم هر دوي آنها را در هر جا که باشند به چنگ بياورم و انتقامم را بگيرم. پس از آزادي خانه اي در قلهک اجاره کردم و به فکر مهيا کردن مقدمات افتادم.

چند بار به ديدن مهدي نظري رفتم اما از ترس خودش را پنهان کرد. براي اين که او را به دام بکشانم برايش پيغام فرستادم که نقشه يک سرقت بزرگ را کشيده ام و تصميم دارم اين سرقت را با همدستي و کمک او انجام بدهم. به اين ترتيب فريب خورد و در آن خانهاجار ه اي به ديدنم آمد. قبل از ورودش همه چيز را براي محاکمه خصوصي و اجراي مجازاتش در زيرزمين آن خانه مهيا کرده بودم. چند دشنه، سيم برق، مقداري مواد سمي براي بيهوش کردن او و بيل و کلنگ براي دفن جسدش در زيرزمين.