پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : المیادین در مطلبی به قلم هدی رزق نوشت: در دهه هشتاد قرن گذشته، کمک آمریکا به نیروهای مبارز در افغانستان، مسکو را مجبور به عقب نشینی از این کشور کرد و باعث افزایش قدرت القاعده شد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: خارجی ها مایلند که جنگهای داخلی به صورت نیابتی اوج بگیرد، همانطور که در لیبی، سوریه و یمن اتفاق افتاد. دخالت مستقیم سعودی در یمن، و واکنش انصارالله، زمینه مناسبی را برای القاعده در شبه جزیره عربی مهیا کرد و عواقب انسانی فاجعه باری هم داشت.
عواملی که مانع از جنگ بین دولتها می شود، نظیر سلاح هسته ای، نمی تواند مانع از جنگ های داخلی شود، همچنانکه سوء استفاده از فقر، شکست حکومتها و تنشهای نژادی و دینی از سوی دولتهای خارجی صورت می گیرد.
عقب نشینی غافلگیر کننده از افغانستان سوالاتی را به دنبال دارد
درگیریهای داخلی به روزنه اصلی نفوذ و رقابت نظامی بین دولتها تبدیل شده است. هزینه دخالتهای مستقیم آمریکا در عراق و افغانستان بسیار زیاد بود، از این رو واشنگتن به دنبال اشکالی از نفوذ با استفاده از جنگهای داخلی در این کشورهاست که خود بتواند نفوذ غیر مستقیمی در آن داشته باشد. به نظر می رسد عصر دخالتهای آمریکا ادامه دارد، تصمیم بایدن در مورد خروج از افغانستان، با هدف محدود کردن دخالت مستقیم آمریکا در جنگی بی پایان بود.
دلیل کسانی که خروج آمریکا را تایید می کنند آن است که این کشور باید برای مقابله با چالش هایی که از سمت چین با آن مواجه است، فراغت داشته باشد، اما نشانه های استراتژی ایالات متحده در قبال افغانستان و دوره پس از خروج از آن، شک برانگیز است و به نظر می رسد دلایلی که در مورد تمرکز واشنگتن روی رقابت با چین مطرح می شود، ضعیف است، چرا که حضور نیروهای نظامی آمریکا در کابل حتی قبل از روی کار آمدن بایدن کاهش یافته بود و قرار نیست با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، موازنه قوا با چین تغییر کند.
اظهارات جو بایدن در مورد تکیه واشنگتن بر استراتژی گرفتن کمک نظامی از خارجی ها، باعث نگرانی مسکو و متحدان آن در آسیای میانه شده است که مخالف ایجاد پایگاههای نظامی آمریکا هستند، این در حالی است که واشنگتن مذاکراتی را برای تشکیل پایگاههای نظامی انجام داده که وظیفه آنها، نظارت بر مسیر امور در افغانستان بعنوان بخشی از استراتژی مذکور باشد.
این استراتژی اساسا مبتنی بر مقابله با سازمان های تروریستی داخل افغانستان و به راه انداختن حملات هوایی از دولتهای همسایه آن است، اما استراتژی مذکور مستلزم آن است که وزارت دفاع آمریکا جنگنده های بیشتری را فراهم کرده و آنها را برای مبارزه با تروریسم در افغانستان اختصاص دهد. به این ترتیب آیا هدف از عقب نشینی سریع، تبدیل افغانستان به میدان درگیری بین دولت و طالبان است؟ تا به این شکل دخالت بدون هزینه آمریکا یا ایجاد مکانی برای پایگاههای آمریکایی در اسیای میانه، تسهیل شود یا اینکه این اقدام وسیله ای است برای ادامه جنگ در مرزهای چین و تلاش برای مهار آن؟
رقابت با چین و جنگهای نیابتی
به نظر می رسد حل جنگ داخلی در افغانستان، یک طرح طبیعی مشترک برای واشنگتن و پکن است، چرا که ایالات متحده تمایل زیادی به پایان جنگ در این کشور دارد و استان شینگ یانگ چین در مرزهای با افغانستان واقع است. قطعنامه های شورای امنیت وابسته به سازمان ملل متحد که به هیئت سازمان ملل اجازه کمک به افغانستان در سال 2016 را داد، به طرح یک کمربند و یک راه چین در راستای تشویق تجارت در افغانستان و تلاش تمام شرکای منطقه ای و بین المللی افغانستان برای حمایت از صلح و پیشرفت اشاره کرد، اما دولت ترامپ به مخالفت با همکاری افغانستان و چین ادامه داد.
رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا و جان بولتون مشاور امنیت ملی، در سال 2018 از توسعه تجاری چین انتقاد کرده و قراردادهای آن را مبهم توصیف نمودند. آمریکا برنامه ای را برای سرمایه گذاری طراحی کرد تا با طرح یک کمربند و یک راه چین رقابت کند، طرحی که مبتنی بر ایجاد آژانس آمریکایی جدیدی برای تسهیل سرمایه گذاری در کشورها بود.
احتمالا پس از خروج از افغانستان، ایالات متحده مجبور به فرو رفتن در تمام مشکلات قبلی خود نمی شود و این در صورتی است که دولت افغانستان و طالبان در نهایت به توافق صلحی دست یابند. و چه بسا این دولت نمی تواند پناهگاهی برای سازمان های تروریستی باشد، حتی در صورتی که طالبان بتواند بر آن مسلط شود. در ادامه واشنگتن می تواند منابع مالی و انرژی خود را صرف رقابت با پکن کند.
احتمال دارد هر رقابت نظامی در آینده بین چین و آمریکا، به صورت جنگ نیابتی باشد و دلیل آن، عواملی است که مانع از جنگ بین دولتها می شود و تعدادی دولتها هستند که در سیاستهای خود، دور از ایالات متحده بوده و به چین نزدیک می شوند، دولتهایی نظیر ایران، ونزوئلا یا کره شمالی.
با وجود مشکلات داخلی، همچنان ایالات متحده نیازمند خلق یک دشمن خارجی و نپذیرفتن قطبهای دیگر است، بویژه آنکه صداهایی از سوی جمهوری خواهان شنیده می شود که هنوز دشمنی با چین را بعنوان برگه ای برای رقابت با دموکراتها مورد استفاده قرار می دهند.