پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : أمجد أحمد جبریل در العربی الجدید نوشت: مصاحبه اخیر محمد بن سلمان ولی عهد سعودی بیشتر درباره اوضاع داخلی عربستان و اهداف چشم انداز ۲۰۳۰ بود اما دربردارنده سه پیام مهم خارجی در خصوص رابطه ریاض با ایالات متحده، ایران و یمن هم بود. این مصاحبه، تمایل عربستان به آتش بس منطقه ای را آشکار کرد؛ موضوعی که با سیاستهای قبلی بن سلمان تفاوت زیادی دارد، هر چند که ممکن است این آتش بس موقتی بوده و تغییر جدی در سیاست خارجی عربستان نباشد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: در مورد احتمال گرایش ریاض به آتش بس منطقه ای، سه عامل دخیل است.
عامل نخست، به پیامدهای اولیه سیاستهای جو بایدن در خاورمیانه مربوط میشود که حداقل در ظاهر، با سیاستهای ترامپ تفاوت دارد. پس از گذشت صد روز از ریاست جو بایدن، سیاستهای وی در خاورمیانه به واقعیت عملگرایانه نزدیکتر به نظر میرسد، بخصوص در چهار پرونده: نادیده گرفتن تاثیر پرونده ترور خاشقچی بر روابط آمریکا و عربستان، ورود به مذاکرات دیپلماتیک با تهران برای بازگشت به پرونده هستهای و جلوگیری از افزایش غنی سازی اورانیوم توسط ایران، فعال سازی ابزار دیپلماسی در یمن، بویژه با شدت گرفتن درگیریها در جبهه مأرب، و سفر هیئت آمریکایی به امارات، اردن، مصر و عربستان و آغاز خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، همزمان با تقویت دیپلماسی منطقهای برای جلوگیری از پیامدهای منفی افزایش نفوذ روسیه، چین و ایران در کشورهای مذکور.
پس از انتشار گزارش سازمان اطلاعاتی آمریکا در مورد جنایت ترور خاشقچی و سپس تماس بایدن با ملک سلمان، ریاض نفس راحتی کشید و با وجود اظهارات دولت بایدن در مورد تجدید نظر در رابطه با عربستان و اعمال تحریمهایی علیه ۷۶ مسئول سعودی که در ترور خاشقچی دست داشتند، واشنگتن همچنان منافع استراتژیک خود با ریاض را اولویت قرار میدهد، ولو اینکه در حرف، اهمیت نمادینی به مسائل مربوط به دموکراسی و حقوق بشر بدهد.
تصادفی نیست که بن سلمان از توافق ۹۰ درصدی با دولت بایدن و تاریخ ۸۰ ساله مشارکت استراتژیک بین دو کشور یاد میکند. مساله جالب توجه آنکه تمام این صحبتها همزمان شد با فعالیت دیپلماتیک عربستان و سفر وزیر خارجه این کشور به دوحه و مسقط و دعوت از سران این کشورها برای سفر به عربستان، به اضافه ورود ریاض به تلاشهای دیپلماتیک آمریکا و سازمان ملل در عمان، برای تحریک پرونده یمن و توقف حملات حوثیها به مأرب.
عامل دوم در احتمالات آتش بس منطقه ای، به تمایل ایران به تشویق دولت بایدن برای رفع سریع تحریمها بویژه در بخشهای نفت، پتروشیمی و بانکها مربوط است. به عبارت دیگر، ایران با حمایت روسیه و وساطت اروپا تلاش میکند مسیر مذاکرات احیای توافق هستهای در وین را سریعتر پیش ببرد، تا مانع از تهدید مذاکرات شود. یکی از این تهدیدها، سیاستهای اسرائیل در بزرگ نشان دادن خطر هستهای ایران و احتمال موفقیت آن در اثرگذاری بر کند کردن مساله بازگشت واشنگتن به توافق است، همانطور که بایدن در دیدار با یوسی کوهن، رئیس موساد تصریح کرد که ایالات متحده پیش از بازگشت کامل به توافق هسته ای، مسیر طولانی را برای مذاکرات با ایران پیش رو دارد.
اما عامل دیگری که میتواند باعث تعطیلی مذاکرات شود، فشارهای جمهوری خواهانی نظیر سناتور لیندزی گراهام است که در مورد تاثیر بازگشت واشنگتن به توافق با ایران که منجر به بر هم خوردن امنیت خاورمیانه میشود، هشدار میدهد. علاوه بر اینکه دموکراتی، چون کریس مورفی که از تلاشهای بایدن حمایت میکند، شرط کرده که واشنگتن باید توافقی فراگیر را امضا کند که شامل پرونده ایران در زمینه حقوق بشر و برنامههای موشک بالستیک شود.
در سطح دیگر، سیاست ایران شاهد یک فعالیت داغ برای کاهش تنشها در خلیج فارس و یمن است، همانطور که نشانههایی در این باره وجود دارد: سفرهای وزیر خارجه ایران به عراق، قطر و سپس عمان و خبری که فایننشنال تایمز در مورد دیدار مسئولان ایران و عربستانی در بغداد نقل کرد.
با وجود این اقدامات ایران، تصور راه حلهای سریع درمورد روابط با عربستان، به نظر غیر واقعی میآید و مرهون سرعت پیشرفت مذاکرات در وین، رفع تحریمهای ایران و امکان فشار تهران بر حوثیهای یمن برای آتش بس است که میتواند به معنای موفقیت ایران در استفاده از برگ برنده اش برای فشار بر سیاستگذاران در عربستان باشد.
عامل سوم موثر در گرایش ریاض به سمت آتش بس منطقه ای، به مسائل داخلی این کشور مربوط است، چرا که ممکن است اظهارات مثبت بن سلمان در مورد ایران و حوثیها موقتی و با هدف کاهش فشارهای خارجی و تمرکز برای اجرای چشم انداز ۲۰۳۰ و طرحهای مختلف آن باشد. گذشته از اینکه عربستان رهایی از تکیه بر نفت که قرار بود در سال ۲۰۲۰ محقق شود، شکست خورده و مجبور به تعیین مالیاتهای جدید و توقف بستههای حمایتی دولت برای مردم شد.
وقوع تحولات ریشهای در سیاستهای منطقهای عربستان از جمله گرایش به آتش بس منطقهای و صلحهای فراگیر، منوط به دو عامل است، روشن شدن نهایی سیاستهای دولت بایدن در خاورمیانه و میزان قدرت آن برای پیچیدگیها در تداخل پروندهها و درگیریهای منطقه ای، بویژه در مورد حضور ایران در عراق و یمن؛ و «همراهی عربستان» با پاکستان و ترکیه و تقویت همکاری اقتصادی با آنها، که در سفر عمران خان به عربستان و توافق دو کشور برای تشکیل شورای عالی همکاری نمودار شد. همچنانکه وزیر خارجه ترکیه هم به دنبال اظهار تمایل آنکارا برای بهبود روابط با ریاض، به عربستان سعودی سفر کرد.
میتوان گفت آتش بس منطقهای بین عربستان و ایران، تقویت مسیر صلح، روابط سعودی با عراق و همچنین نزدیکی سعودیها به ترکیه و مصر، همگی بر دولتهای خاورمیانه انعکاسهای مثبتی دارد و دروازههای گفتگوهای منطقهای را برای ایجاد راه حلهایی برای درگیری در یمن و لیبی هم میگشاید، بخصوص در صورتی که سیاستهای دولت بایدن در این مأموریت دشوار به دلیل سرگرمی اش به پیامدهای داخلی کرونا و مقابله با چین و روسیه، موفقیت آمیز نباشد.