آیت الله هاشمی رفسنجانی با تحلیل نحوه شکوفایی تمدن اسلامی و تاکید بر اینکه «مسلمانان تا زمانی که سعه صدر داشتند مركز جذب دانش و توليد علم و فن بودند»، درگيري و جنگهاي داخلي را موجب فرسایش جهان اسلام می داند و می گوید: وقتی تنگنظري ها و تعصبات بخشی در جهان اسلام جاي سعهصدر را گرفت، مجالس مناظره به هتاکی، حذف و تکفیر تبدیل شد. او معتقد است: اگر عوامل انحطاط دروني نبود، جهان اسلام فشار مغول و جنگ صلیبی را به نفع خود پايان می داد.
آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگوی خود با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) ضمن تحلیل دلایل توسعه نیافتگی در کشورهای اسلامی با نگاهی تاریخی به تحلیل روند رشد مسلمانان و غرب می پردازد و درباره عصر پژوهش و نهضت توليد دانش بیان می کند: هماهنگ با رشد نهضت ترجمه، تحقيق و توليد علم با كمي عقبتر از ترجمهها شكل ميگرفت. نياز جامعه و جذب دانشمندان غيرعرب در كليت جهان اسلام فاصله تمدنها را كم كرد و زبانهاي عربي و پهلوي و قبطي هم خودي به حساب ميآمدند. گرچه باتوجه به اصالت زبان عربي و غناي آن و زبان رسمي حكومت بودن آن، ترجيح در انتخاب زبان پژوهشها با زبان عربي بود.
در بحثهاي اصلي علوم روز از قبيل حديث، فقه، اصول، منطق، عرفان، فلسفه، رياضيات، پزشكي، نجوم، شيمي، فيزيك، مكانيك، ادبيات، تاريخ، جغرافيا، منطق و رشتههاي ريزتر زيرمجموعههاي اين علوم نهضت نيرومند، ريشهدار و آيندهنگر تحقيقات جريان داشت و طبيعي است كه سرعت كار پژوهش به سرعت كار ترجمه نميرسد و آثار تحقيقات معمولا چنددهه ديرتر از آثار ترجمه شهرت يافت.
او یکی از ويژگيهاي كار تحقيقات آن زمان را پراكنده شدن آن در بخشهاي مختلف جغرافياي جهان اسلام می داند و می گوید: آن زمان مراكز تحقيقي به تناسب سوابق علمي در منطقه و با توجه واليان هر منطقه شكل ميگرفت. در مكّه، مدينه، بغداد، كوفه، بصره، شام، مصر، جنوب تركيه امروز، قم، ري ، نيشابور، استرآباد، بلخ، سمرقند، بخارا، خوارزم، همدان، مشهد، اصفهان، فارس و خيلي از مناطق ديگر حوزههاي بزرگ يا كوچك با محوريت دانشمندان همان حوزه فعال بودند.
در گذشته حكام مناطق در جذب دانشمندان رقابت می کردند
هاشمی رفسنجانی به شفقنا می افزاید: عليرغم مشكل ارتباطات در آن زمان، تأثير و تأثر فكري در اين حوزههاي متفرق كم نيست و سفرهاي علمي براي گرفتن يا دادن دستآوردها در حال انجام بوده و معمولاً مسابقهاي هم بين حكام مناطق در جذب دانشمندان و ايجاد فضاهاي محاوره و مناظرههاي تماشایي بين بزرگان علم و ادب رواج داشته است.
طبيعتاً علوم ديني شامل تفسير، حديث، فقه، اصول، كلام و عرفان با استفاده از منابع كتاب و سنت و ارتباط با علماي ديني اديان ديگر، توسعهاي پيش از ساير علوم داشتهاند كه بخشي از آن را قبلا آورديم و در همه زمينههاي فوقالذكر دانشمندان عرب، عجم، مسلمان، مسيحي، يهودي، زرتشتي و گاهي ملحد همان منطقه فعال بودهاند.
او با بیان اینکه مبنا و محور علوم فلسفي، فلسفه يونان و عمدتا آثار ارسطو، افلاطون و ... بوده كه از ترجمه آثار آنها بهره ميگرفتهاند و كمكم نقدها و نوآوريها و شرح و بسطها تا حدودي به فلسفه شكل اسلامي و بومي داد بیان می کند: بزرگاني چون محمدبن زكرياي رازي و ابوالنصر محمدبن محمد فارابي و حكيم عظيمالقدر ابن سينا و دهها فيلسوف پرآوازه مسلمان عرب و عجم در قرون سه و چهار و پنج هجري در توسعه فلسفه كه آن زمان شامل بسياري از علوم بود، فعال بودند و نوآوريهاي زيادي داشتند.
تا آنجا كه ابنسينا به اين نتيجه رسيده بود كه با بهرهگيري از نوآوريها و منابع شرقي، فلسفه شرق را در مقابل فلسفه رايج آن زمان كه متكي به فلسفه غرب بود، عَلَمْ كند و يادداشتهاي زيادي براي آن تأليف خود كه تحت عنوان «الحكمه المشرقيه» جمعآوري شده، آماده كرده بود و متأسفانه گويا در حمله افاغنه غزنوي به اصفهان از دست رفته و بعدا توفيق جمعآوري مجدد آنها را به دست نياورد.
در كنار فلسفه، علم منطق هم نظم و جايگاه مناسب خود را در حوزههاي علمي پيدا كرد. اگرچه اصل منطق از فطريات بشر است و هميشه متدي و شيوهاي براي ابلاغ نظرها بوده، ولي سازماندهي آن با ارسطو شكل گرفته و علماي بزرگ اسلامي نظير ابن مقفّع، ابن سينا، فارابي و خواجهنصيرالدين و صدرالمتالهين آن را تكميل كردهاند.
ايرانيها پيشتاز توسعه رياضيات و تلفيق معناداري بين اندوختههاي ايراني، هندي و يوناني شدند
هاشمی رفسنجانی درباره رشد مسلمانان در علم ریاضيات می گوید: گرچه اعراب به خاطر ساده بودن شيوه و سبك زندگي، احساس احتياج به فرمولهاي پيچيده رياضي نميكردند، اما با توسعه قلمرو اسلام و سر و كار پيدا كردن با تمدنهاي زمان، توجه ويژه به علوم رياضي پديد آمد. در اين ميان ايرانيها پيشتاز دريافت و توسعه علوم رياضيات و تلفيق معناداري بين اندوختههاي ايراني، هندي و يوناني شدند. تعداد مدارس و مراكز و دانشمندان رياضي قلمرو مسلمين از حدّ قابل شمارش در يك مقاله برون است و ابداعات و نوآوريهاي مسلمانان و غيرمسلمانان در قلمرو جهان اسلام بسيار زياد است.
او اشاره می کند: از دانشمندان پيشتاز اين علوم احمدبن عبدالله مروزي و ابوعبدالله محمدبن موسي خوارزمي و ابوالحسن ثابت بن قرةّ بن زهرون حرّاني صاحب دهها تأليف و ترجمه در علوم و فنون رياضي و ابونصر محمدبن طرخان فارابي ملقب به معلم ثاني فيلسوف و رياضيدان و ابوالوفاء محمدبن يحيي بن اسماعيل ابن عباس بوزجاني و دهها دانشمند نامآور ديگر هستند و ابداعات مسلمانان در اين علم آنقدر زياد است كه اصل متون ترجمه شده را تحت الشعاع قرار داده است، از قبيل: ابداع روشهاي جديد براي يافتن پاسخهاي عددي معادلات درجه 2 و 3، اصلاح شيوه عددنويسي هندي، ابتكارات در حيطه علم مثلثات، تكميل حساب دستگاه اعشاري، تأسيس كسرهاي اعشاري، ايجاد مفاهيم جديد در تئوري اعداد، ايجاد علم جبر و خيلي ابداعات ديگر.
هاشمی رفسنجانی با اشاره به پیشرفت در طب و پزشكي بیان می کند: علوم پزشكي جزو اولين علومي بود كه جهان اسلام بر اساس دادههاي پزشكي ايران، هند و يونان آن را شكل و سپس بخوبي توسعه داد. نياز فرد فرد جامعه و سفارشهاي صريح پيغمبر(ص) و ارزش دادن به اين دانش در كنار دانش ديني، زمينه توسعه اين بخش از علوم را فراهم كرد.
گرچه در دوران نهضت ترجمه بيشتر به ترجمه آثار پزشكي قناعت ميشد، اما با شكلگيري مراكز تحقيق، تدريس و تأليف، مسلمانان در اين بخش ابداعات بسيار مهمي تقديم بشريت كردند و دانشنامههاي جامع و تكنگاريهاي محققان، دائرهالمعارف ارزشمندي را در افتخارات علمي طب اسلامي ثبت كرد. در آن ميان علماي ديني و محدثان هم منابع خوبي از روايات و توصيههاي پيغمبر(ص) و ائمه(ع) جمعآوري كردند و اسم آن را طبالنبوي يا طب ائمه گذاشتهاند.
4 دایرهالمعارف پيشتاز جهان اسلام هنوز هم از افتخارات تاريخي مسلمانان هستند
او ادامه می دهد: چهار دانشنامه يا دایرهالمعارف معروف و پيشتاز جهان اسلام هنوز هم در مراكز علمي جهان از افتخارات تاريخي مسلمانان به شمار ميروند:
1- آثار پزشكي محقق برجسته قرن سوم، ابوالحسن علي بن سهل ربّي طبري كه چه فردوس الحكمه و چه مجموعه آثار پزشكي ديگر از منابع مهم تحقيق و آموزش آن زمان شد.
2 و 3- كارهاي كم نظير ابوبكر محمدبن زكرياي رازي(251 – 320 ه.ق) گام بلند و بزرگي در پيشبرد فنون و علوم پزشكي مسلمانان است .
كتاب المنصوري في الطب كه نوشته خود اوست و مجموعه الحاوي كه بعد از مرگ او توسط شاگردانش با جمعآوري نوشتهها و گفتهها و عمل او شكل گرفت، دایرهالمعارف بزرگي را خلق كرد.
4- چهارمين دایرهالمعارف پزشكي مسلمانان كتاب معروف القانون في الطب نوشته ابوعليسينا (370- 428 هـ.ق) است.
اين دانشنامهها و موارد فراوان تكنگاريها كه معمولا در يك موضوع از قبيل آبله، سرخك، قولنج، قلب، مثانه و ... هستند، با ترجمههاي متعدد و شرحهاي فراوان سرمايه علمي جهان غرب و پايه و اساس پيشرفتهاي معجزهآساي امروزي شده است. شاخههاي مهم پزشكي مثل داروشناسي، جراحي، طب باليني، فيزيولوژي، تشريح بيمارستان، روان پزشكي، ضدعفوني و... در بخش طب جهان اسلام شاهد نوآوريها و پيشرفتهاي ستايشآميز و غيرقابل انكار است.
هاشمی رفسنجانی به پیشرفت های مسلمانان در علم نجوم نیز اشاره و بیان می کند: علم نجوم به خاطر عقايدي كه از قديم درخصوص تأثيرات حركات فلكي بر سرنوشت بشر و موجودات وجود داشته، مورد علاقه حكام وقت بوده و از منجمان در برنامههاي كاري خود بهره ميگرفتند و به همين جهت در سطح ممكن هر زمان رونقي داشته است.
در تاريخ اسلام با ترجمه كتب و آثار يوناني و ايراني هيات بطلميوس محور كار بود و چون اساس اين نظريه را محوريت زمين در حركت كرات آسماني تشكيل ميداد، پيشرفتها هم خالي از اشكال نبود، گرچه به صورت موردي در محاسبات نجومي دريافتهاي ارزشمندي داشتند.
تغيير تئوريهاي «پيش كوپرنيكي» از بتشكني دانشمندان اسلامي به وجود آمد
الفزاري، خوارزمي، مروزي و بسياري از دانشمندان نجوم آثار ارزشمندي در اين رشته خلق كردهاند و سرانجام ابوعبدالله محمدبن جابربن سنان رقي حرّاني بتاني اخترشناس و رياضيدان مشهور قرن سوم هجري قمري توسعه كمسابقهاي در علوم هيات به وجود آورد و نوآوريهاي زيادي را وارد ميدان دانش نجوم کرد كه حق بزرگي بر اخترشناسان و دانش اخترشناسي دارد. تا آنجا كه محققان تاريخ، كوپرنيگ، تيكوبراهه، كپلر، گاليله و ريچارد دانژن انگليسي را تحت تأثير نوآوريهاي بتاني ميدانند و قابل توجه اينكه به خاطر شروع نقد و ايجاد ترديد توسط علماي اسلامي در نظريه بطلميوسي راه ايجاد انقلاب در علوم ستارهشناسي و حركات فلكي قديم باز شد و تغيير تئوريهاي «پيش كوپرنيكي» از همين جريان بتشكني و طلسمزدايي دانشمندان شجاع اسلامي به وجود آمده است.
او همچنین به انباشت های علمی دانشمندان مسلمان در فيزيك و مكانيك اشاره و بیان می کند: دانش فيزيك و مكانيك در طبقهبندي علوم جهان اسلام در رديفهاي آخر علوم قرار داشتند و پايه و اساس آنها از موجودي اين دانش در خاورميانه، مصر، شامات، يونان، روم و ايران شروع ميشود و چاشني دادههاي خاور دور هم به آن اضافه ميشود.
مورخان ميگويند: رونق علوم مكانيك در جهان اسلام توسط بنوموسي شاكر در بغداد آغاز شد و در اول قرن هفتم توسط جَزَري در ديار بكر به اوج رسيد و در ميان اين دو تاريخ، دانشمندان زيادي چون خازني، بيروني، ابن سينا، ابن هيثم، قرطبي و ... نقش ايفا كردهاند.
اعراب اين دانش را به عنوان «علم الحيل» معرفي كردهاند، چون شيوه و ابزار كار در بخشهاي موردنظر را فراهم ميآورد و انجام كار را آسان ميكرد. در اين علم كه عمدتا كاربردي و تا حدودي تئوريك بود، رشتههايي از ساير علوم زمان مورد استفاده بودهاند.
شیمی دانشی با پروندهاي پر رمز و راز در جهان اسلام
هاشمی رفسنجانی درباره علم كيميا (شيمي) با بیان اینکه «اين دانش پروندهاي پُر از رمز و راز دارد» بیان می کند: مدت طولاني از تاريخ خود گرفتار افكاري غيرقابل تفسير و توجيه بود كه تأثير و تأثر در مواد و بخصوص كانيها و بالاخص فلزات را در سايه دخالت روح و موجودات مرموز آسماني ميدانستهاند و به همين جهت دستمايه سوءاستفاده شيادان و گاهي هم افراد مؤمن و خوشباور بوده و اكسيري را دنبال ميكردند كه فلزت را به ارزشمندترين نوع آن مثلا طلا تبديل كند. گويا اولين كسي كه اين علم مهم را از اين مخمصه نجات داد، جابربن حيان شاگرد زبردست امام صادق(ع) است. ايشان جنبههاي خرافي يا رمزي را نديده گرفته و همت خود را روي كشف آثار تركيب مواد كاني، گياهي و ... گذاشته و دستآوردهاي خوبي هم داشته و از راه تقطير مايعات، محصولات و معلومات ارزشمندي براي بشر به وديعه گذاشت. جابر در عين حال جنبههاي راز و رمزي و ارتباطات معنوي و تأثير و تأثر افلاكيان و مواد زميني را هم درنظر داشت.
اما كار بزرگتر را دانشمند پُرآوازه اسلامي، پزشك، رياضيدان و اخترشناس زكرياي رازي كرد. او از رمز روحاني كيميا صرفنظر كرد و كار را روي بعد مادي آن متمركز كرد و در جريان كارهاي آزمايشگاهي كيمياگري، بخشي از نورچشم خود را از دست داد و ترجيح داد از راه دانش شيمي به راه دانش پزشكي برود. دانشمنداني چون فارابي، ابنسينا، خوارزمي عراقي و نهايتاً كاشاني و جُنيدي در اين راه نوآوري كردند و سرمايهاي براي انقلاب علمي دانش شيمي در اختيار محققان غربي قرار دادند و امروز آن دانش كيمياگر عصاي دست و نردبان ارتقای صنعت و توسعه و رفاه بشري است.
او درباره ساير علوم یادآوری می کند که همه آنچه مسلمين از انواع علوم انساني، پايه، طبيعي، پزشكي، رياضي و نجوم گرفته و توسعه دادند، در اين موارد خلاصه نميشود. در رشتههايي مثل تاريخ، جغرافيا، كشاورزي، ادبيات، شعر و نثر عربي و غيرعربي كه عمدتا در حوزههاي جامع علمي تحقيق و تدريس ميشود و اوج و حضيض هم داشته، در كارنامه علمي و عقلي اسلام جاي دارند كه در اين مقال فرصت پرداختن به آنها نيست.
آزادانديشي مسلمانان ريشه در تعليمات قرآن و سنت دارد
اهتمام به عقل و فكر و توجه به نظرات ديگران روحیه مهم مسلمانان بود
هاشمی رفسنجانی در ادامه با اشاره به تمدن اسلامی به تحلیل و تشریح آثار آزادانديشي اسلامي می پردازد و به شفقنا می گوید: مجموعه آنچه از دستآوردهاي علمي و فني در دو سه قرن بهار تمدن اسلام آورده شد، محققا ريشه در آزادانديشي مسلمانان دارد و خود آزادانديشيشان هم ريشه در تعليمات قرآن و سنت دارد كه نمونههاي آن در اهتمام به عقل و فكر و توجه به نظرات ديگران و تشويق اقتباس است «فبشّر عبادالذين يستمعون القول فيتبعون احسنه» و «اطلبوالعلم ولو بالصين».
مسلمانان تا زمانی که سعه صدر داشتند مركز جذب دانش و توليد علم و فن بودند
او می افزاید: تا اين سعه صدر و اين روحيه مهم اسلامي ادامه داشت، مسلمانان مركز جذب دانش و دانشمندان و توليد علم و فن بودند و تمدنشان در حال ارتقا و تعميق بود و قدرتي ديگر در جهان وجود نداشت كه همسنگ و رقيب آنها باشد.
درگيري و جنگهاي داخلي، جهان اسلام را دچار فرسايش كرد
وقتی تنگنظري جاي سعهصدر را گرفت، مجالس مناظره به هتاکی، حذف و تکفیر تبدیل شد
هاشمی رفسنجانی در ادامه تحلیل می کند: اين ميراث عظيم اسلامي رفته رفته دچار طمع خودخواهان و ميراثبران طمّاع در بخشهاي مختلف جهان پهناور اسلام شد و رقابتها و سپس كشاكشها آنهم نه در توسعه علوم، بلكه در سلطه برخاك و مصادره دستآوردها شكل گرفت. درگيري و جنگهاي داخلي، جهان اسلام را دچار فرسايش كرد و تنگنظريها و تعصبات بخشي جاي سعهصدر و تحمل نظرات را گرفت و مجالس سازنده محاوره و مناظره تبديل به هتاكي، طرد، لعن و سپس حذف و تكفير و كشتار شد. مجموعه بالنده جهان اسلام در اثر نزاعها و فرسايش نيروها آنچنان ضعيف شد كه مورد تجاوز، غارت، چپاول، قتل عام و انهدام يك قوم كوچك بيابانگرد به نام مغول قرار گرفت و پاره پاره و پايمال شد.
اگر عوامل انحطاط دروني نبود، جهان اسلام فشار مغول و جنگ صلیبی را به نفع خود پايان می داد
او در ادامه تشریح کرد: فتنه مغول در دوران ادامه جنگهاي صليبي پيش آمد كه جهان اسلام از دو سو تحت فشار قرار داشت و اگر عوامل انحطاط دروني نبود، ميتوانست هر دو تهاجم را به نفع خود پايان دهد. يعني خيلي بهتر از آن چه كه بعدها شد كه مغول در فرهنگ نيرومند اسلام هضم شد و صليبيها تسليم يا مسلمان شدند و ماندند يا با كولهباري از معارف اسلامي برگشتند كه سرانجام يكي از عوامل حيات علمي و عملي غرب شدند.
هاشمی رفسنجانی در يك جمعبندي كوتاه بیان می کند: خيلي روشن است كه امت اسلامي با هدايت قرآن و سنت توانست در مركز جغرافياي اين كره خاكي رسالت عظيم تمدنسازي اسلام را انجام دهد. ابتدا با جذب آثار ارزشمند تمدنهاي كهن شرق و غرب و خاورميانه و با معيارهاي اسلامي، تمدني جديد، قوي، بالنده و با تركيبي از معنويت و ماديت بسازد و اين معجون شفابخش را حراست كند و سپس از اين تمدن و اين شجره طيبه كه ريشه در اعماق تاريخ و اديان آسماني و تمدنهاي كهن داشت، شاخ و برگ به سراسر جهان بگستراند و اسلام به عنوان بهترين امانتدار تاريخ با جمعآوري ارزشهاي ديني و انساني گذشته و تجميع، پرورش، اصلاح و خالص كردن آن، زمينه رشد و ارتقا را فراهم کند و سپس به تدريج انوار آن خورشيد تابناك را به ساير اقاليم جهان بفرستد.
او می افزاید: عليرغم همه نشيب و فرازها، اسلام همچنان از ابعاد انساني و معرفتي و جغرافيايي به پيش ميرود و امروز بيش از يك چهارم نفوس بشر و حدود يك سوم از كشورهاي مستقل و ارزشمندترين نقاط ژئوپوليتيك جهان و نزديك 20% توليد ناخالص كره خاك را در اختيار دارد. اما پراكنده و گاهي متعارض است و آرزو داشتيم و هنوز داريم با تأسيس دولت اسلامي بر پايه مكتب اهل بيت و اسلام ناب در مناسبترين نقطه كره زمين، بار ديگر اسلام نقش واسطه امين و امانتداري را در ارتقای تمدن بشر با چاشني عرفان و انسانيت قرآن به عهده بگيرد.
همزمان با سیر نزولي تمدن اسلامي، دنياي غرب از خواب قرون وسطایي بيدار ميشد
او در ادامه گفت وگو با شفقنا در بیان آنچه همزمان با نزول تمدن اسلامی در غرب رخ داد، به بيداري غرب در آن مقطع اشاره و بیان می کند: همزمان با جريان قوس نزولي تمدن اسلامي، دنياي تباه شده غرب رفته رفته از خواب هزارساله قرون وسطایي خود بيدار ميشد و كمكم جرقههايي در دنياي تاريك تفتيش عقايد و افكار بسته و عقلهاي به زنجير كشيده سوسو ميكرد و آنهم در اثر برخورد با آثار تمدن بزرگ اسلامي و درخشش انوار علم و فن و توسعه و پيشرفت مسلمانان تابش انوار خورشيد تمدن قرآني مسلمين بود كه در نقاط محدود تماس جامعه خفته غرب با جامعه تكامل يافته اسلامي بعضي از چشمان نيمه باز را خيره ميكرد و آنها را به دنبال منشاء اين رعد و برق ميكشاند.
هاشمی رفسنجانی توضیح می دهد: علاوه بر ارتباطات معمول عمومي آن زمان، سه نقطه مهم از قلمرو اسلام مركز تماس طولاني غربيها بود كه آنها را با پيشرفت مسلمانان و تمدن اسلامي كه در مقايسه با وضع مغرب زمين بسيار عالي بود، آشنا كرد:
1- آندلس (اسپانياي امروز): شهر قرطبه مركز مهم خلافت اسلامي به گونهاي پيشرفته بود كه قابل مقايسه با بغداد آن روز بود و از سراسر جهان اسلام دانش و كتاب جذب ميكرد و مورخان ميگويند در كتابخانه قرطبه هشتاد هزار نسخه ارزشمند وجود داشت. مسيحيها و مسلمانان معاشرت همهجانبه داشتند و چيزهاي زيادي از مسلمين آموختند. و نيز شهرهاي ديگر مانند طليطله و ...
2- شامات: در اين منطقه در اثر سفرهاي زيارتي غربيها و جنگهاي صليبي، تماس مسلمانان و مسيحيان و يا شرق و غرب در طول تقريباً دو قرن باعث شد كه غرب به عظمت تمدن اسلامي پي ببرد و با همه خسارات و تلفاتي كه داشتند، سرانجام با پيروزي مسلمين، باقيمانده آنها سرافكنده برگشتند، ولي ارزيابيهاي محققان ميگويد: «ارزش آنچه غربيها از مباني و دستآورد تمدن اسلام ياد گرفتند و به غرب بردند، از خاك فلسطين كه هدف مهم جنگهاي صليبي بود، بيشتر است.»
3- جزاير مديترانه و بخصوص جزيره سيسيل كه مسلمانان در آنجا تمدني مثالزدني ساخته بودند و سپس اين جزيره پلي براي انتقال تمدن اسلامي به غرب و مركزي براي آموزش مسيحيان شد.
آگاهي و نجات از ظلمات قرون وسطي و تفتيش عقاید، از طریق ترجمه آثار اسلامی حاصل شد
به غير از اين سه نقطه مهم تماس و تعامل، در قرون بعد پيشرفت خلفاي عثماني از تركيه به عمق بالكان و تا مرز اتريش و اختلاط وسيع مسلمانان و غربيها در اين منطقه، براي انتقال تمدن اسلام فرصت مهمي پيش آورد. خود غربيها بخشهاي زيادي از دستآوردهاي مسيحيان از نقاط تماس با مسلمين را در نوشتههايشان آوردهاند و اعتراف دارند كه بنيان تمدن جديد غرب بر دستآوردهاي علمي و فني مسلمانان استوار است و از طريق ترجمه آثار دانشمندان اسلامي و تدريس آنها در مدارس و دانشگاههاي اروپا، نهضت و جنبش توليد علم و آگاهي و نجات از ظلمات دوران قرون وسطي و تفتيش عقايد به دست آمد كه نمونههايي را در زير ميآوريم:
ترجمه – فرهنگستان
جالب توجه اينكه غرب براي اقتباس از تمدن اسلامي همان راهي را كه مسلمانان براي اقتباس تمدنهاي ايران، هند، چين، مصر، روم و يونان در پيش گرفتند، انتخاب کرد. مسلمانان تحت عنوان بيتالحكمه، دارالترجمههايي تأسيس كردند، اروپاييها هم براي استفاده از تمدن اسلامي متوسل به ترجمه و تأسيس دارالترجمه شدند.
گذشته از ترجمههاي موردي و نادر كه معمولا در هر زماني روي ميدهد، نهضت ترجمه آثار عربي به زبان لاتين و سپس اسپانيايي و رومي در قرن چهارم هجري آغاز ميشود و به سرعت اوج ميگيرد.
مورخان اسقف ژربر اوورني (1003 – 938 ميلادي) را از پيشتازان مؤثر نهضت ميدانند و چون اين اسقف در سال 999 ميلادي به عنوان سيلوستردوم به مقام پاپي رسيد، توانست نقش مهمي در توسعه ترجمه ايفا نمايد. به دستور سيلوستر سه مدرسه براي آموزش و ترجمه آثار عربي به لاتين در فرانسه و ايتاليا تأسيس شد.
بعدها «رابرت چستري» رياضيدان و مترجم و اخترشناس انگليسي ترجيح داد كه به ترجمه قرآن بپردازد كه محققان به سند اصلي تمدن اسلام دسترسي پيدا كنند. كنستانتين آفريقايي كه در ترجمه آثار عربي نقش برجسته داشته، توجه ويژهاي به علوم پزشكي مسلمانان داشت و باعث شناخته شدن عمق طب مسلمانان شد و گويا تعداد آثار ترجمه شده توسط او از هفتاد اثر بيشتر است.
در اين دوره ابتدايي نهضت ترجمه عملا آثاري از فلسفه، رياضي، هندسه، نجوم، موسيقي و ادبيات عرب در اختيار دانشجويان و محققان غربي قرار گرفت و بخاطر رواج اين نهضت بسياري از آثار مهم مسلمانان ترجمههاي متعدد يافتند. مثلاً كتاب ارزشمند «المنصوري» با شانزده ترجمه و با شرح و تفسير در اروپا رواج يافت.
فرهنگستان
دوره دوم ترجمه آثار اسلامي توسط الفونسوي دهم (84 – 1253 ميلادي) آغاز شد. او با اقتدا به نهضت بيتالحكمه مسلمانان، نهادي تحت عنوان «فرهنگستان» تأسيس كرد و در اين دوره ترجمه به زبانهاي اسپانيايي و رومي و بيشتر به زبان لاتين توجه ميشد.
نقطه جالب اينكه قرون وسطي آنچنان غرب را از گذشته خودشان هم بيگانه كرده بود كه براي دريافت آثار روم و يونان قديم هم به ناچار از برگرداندن آثار عربي بهره ميگرفتند و مثلا آثار ارسطو، افلاطون، سقراط و جالينوس را با ترجمه از زبان عرب به زبانهاي لاتين، اسپانيولي و رومي منتقل ميكردند و در ادامه كار بسياري از آثار مهم مسلمين تقريبا به تمامي زبانهاي زنده دنيا ترجمه شدهاند و بعضي از آنها مثل قانون ابنسينا چندين بار ترجمه شده است. جالب اينكه همين كتاب «قانون» و كتاب «ذخيره خوارزمشاهي» در طب به زبان عبري هم ترجمه شده است.
در حوزه سيسيل هم توسط «سالزيورو» مركز ترجمه تأسيس گرديد كه ايتاليا و سواحل مسيحينشين مديترانه را تغذيه ميكرد. در اين مراكز به همت خلفاي اسلامي در آندلس تقريبا از تمامي متون خطي ارزشمند عربي نسخههاي جمعآوري شده بود و عليرغم انهدام بسياري از آنها در جنگها و فتنهها، به اندازه كافي ذخاير علمي در دسترس مترجمان بود.
اروپا تحت تاثير رهبانيت مسيحي دچار تحجر، ركود و خرافات شد
هاشمی رفسنجانی به استفاده اروپا از دانش مسلمانان و آموزش و تحقيق در غرب و تاثیرات فرهنگی اسلام در غرب اشاره و بیان می کند: اروپا تحت تاثير رهبانيت مسيحي دچار تحجر، ركود و خرافات شد و ژرمنها كه از شمال به مركز و جنوب اروپا منتقل شدند، با خشونت بر اين ركود، جمود و جاهليت افزودند و تاريخ قرون وسطي كه توسط خود اروپایيان نوشته شده، گواه اين ادعاست.
همان طور كه قبلاً اشاره رفت، پس از اوجگيري تمدن اسلامي و شروع معاشرت اروپایيان با مسلمانان متمدن در اندلس، سيسيل و ايتاليا و نيز سفرهاي زيارتي مسيحيان به فلسطين و معاشرت با مسلمين و سپس رخداد هشت دوره جنگهاي صليبي كه حدود دويست سال طول كشيد، معاشرت، ازدواج و شراكتهاي زيادي بين پيروان دو دين اسلام و نصرانيت به وجود آمد و طبيعي است كه در اين معاشرتها تمدن و فرهنگ غالب و والاي اسلام و مسلمين تأثير خود را بر اروپاييهاي متحجر و عقبافتاده و گرفتار تفتيش عقايد و خرافات ميگذاشت. در فلسطين صدها هزار مسيحي يا مسلمان شدند و يا با حفظ دين خود، در منطقه ماندند و حاضر به برگشت به محيط بسته و پر از جهل اروپا نشدند.
در اندلس، سيسيل و ايتاليا اختلاط مسلمانان و مسيحيها باعث نفوذ عميق فرهنگ مسلمانان در غربيها شد، به گونهاي كه تكلم به زبان عربي كه زبان رسمي و بينالمللي مسلمانان بود، مايه فخر افراد بود، همانگونه كه در هندوستان و شرق آسيا هم چنين بود.
اصطلاح «مستعربه» زایيده و علامت همين نفوذ عميق ادبي عربي در اروپاست كه افتخارآميز هم بوده و حتي بعضي از اروپايي ها در آشنايي با ادبيات عرب تا آنجا پيش رفتند كه آثار ادبي به زبان عربي بهتر از خود عربها آفريدند، همانگونه كه افرادي از اديبان ايران مثل سيبويه توانستند آثاري ارزشمندتر از آثار ادباي عربزبان خلق كنند.
تساهل و تسامح و اجازه علماي اسلامي باعث رواج ازدواج بين پيروان اديان اسلام و مسيحي و يهودي شده بود. اصطلاح «المولدين» در اثر فراواني عربهاي غيرخالص و فرزندان محصول چنين ازدواجها، در ادبيات آن زمان رايج شد.
عمق نفوذ فرهنگ اسلام در غرب از مواردي مثل انكار الوهيت حضرت مسيح مشخص می شود
او می افزاید: عمق نفوذ فرهنگ اسلام را ميتوان از مواردي مثل انكار الوهيت حضرت مسيح توسط اسقف ارگيل اسپانيايي فهميد كه اعلام كرد: «مسيح بشر است و فرزند خوانده خدا و نه فرزند واقعي خدا.» اسقف الپندوس كه در شهر توليدو (طليطله) اعتبار زيادي داشت، فضا را براي چنين اظهارنظري مناسب ديد. حتي دورتر از اسپانيا در ناحيه «سيتمانياي» فرانسه نيز اسقف ارگيل همين افكار را ترويج ميكرد. ميگويند در زمان اوج تمدن اسلامي در اسپانيا مردم اسپانيا ترجيح ميدادند كه لباس عربي بپوشند و در زندگي از آداب مسلمانان استفاده كنند. با اينكه تعداد اندكي از مردم شهر دويست هزار نفري غرناطه (گرانادا) از نژاد عرب بودند. در دورههاي بعد در دوران خلافت عثمانيها مردم در شرق اروپا، در بالكان در اثر اختلاط با مسلمانان ترك و عرب يا مسلمان شدند يا با آدب مسلمانان زندگي ميكردند.
معاشرتها و تأثيرات تمدن اسلامي منجر به نهضت آموزش و تحقيق در مدارس اروپا شد
هاشمی رفسنجای بیان می کند: معاشرتها و ترجمهها و تأثيرات تمدن اسلامي منجر به نهضت آموزش و تحقيق در مدارس مسيحي اروپا شد و رفته رفته بسياري از كتب معتبر دانشمندان به نام اسلام به صورت متون درسي يا عقبه نظرات مدرسان و استادان غربي در مدارس و دانشگاههاي غرب مورد استفاده قرار گرفت. از ميان اين كتب و آثار، می توان به این متون اشاره کرد:
1- قرآن كريم
2- المنصوري رازي در طب ترجمه به لاتين، سرياني، يوناني
3- القانون ابن سينا به اكثر زبانها و منجمله به لاتين توسط گراردوي كرمونائي
4- المجسطي بطلميوس از متن عربي به لاتين
5- ذخيره خوارزمشاهي نوشته سيداسماعيل جرجاني در طب
6- مسائل في الطب نوشته حنين بن اسحاق مترجم كنستانتين آفريقايي به لاتين
7- رساله الجدري و الحصبه نوشته رازي
به اعتراف محققان منصف و خاورشناسان اروپايي سهم آثار كشورهاي اسلامي اعم از دستآوردهاي تحقيقي مسلمانان يا آثار ترجمه شده از تمدنهاي ديگر و منجمله آثار قديمي خود يونان، روم، اسكندريه و ... در رنسانس و خيزش علمي و فني و ايجاد تمدن جديد غرب سرنوشتساز است، تا آنجا كه بسياري از لغتها و اصطلاحات علمي و تمدني موجود در ادبيات جديد غرب ريشه عربي و اسلامي دارد.
علومِ فلسفه، رياضيات، هندسه، نجوم، پزشكي، گياهشناسي، پزشكي، طبيعي، جغرافيا، تاريخنگاري، بازرگاني، معماري، موسيقي، دريانوردي، نقاشي و زيرمجموعههاي اينها كه تعداد زيادي از رشتهها و گرايشها را دربر ميگيرد، مشمول اين حكم است.
هاشمی رفسنجانی در قسمت بعدی گفت وگو با شفقنا به جمع بندی علل و عوامل رشد و افول تمدن اسلامي و عصر معاصر اسلامی و نوآوری های حضرت امام خمینی (ره) می پردازد.
نمونه نداره.
هاشمی مرد دورانهاست و ایران دوران سرنوشتسازی را در پیش رو دارد. پس حق دارد، به همه مردان خود افتخار كند و آنها را از آن خود بداند.
خداوند به این مرد بزرگ سلامت وطول عمر عنایت بفرماید آمین یا رب العالمین