صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۰۴۵۴۳
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۱۶ - ۱۰ اسفند ۱۳۹۹
غفلت از ایجاد اجماع علیه کشورمان در ابعاد منطقه ای و بین المللی به همان میزان که احیاء یا عدم احیاء برجام در رویکرد سیاست خارجی ایران بر دیگر مباحث جاری ارجحیت دارد، دارای اهمیت و جایگاه ویژه ای خواهد بود و باید بر آن تدبیر و تمرکز ویژه نمود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

رضا مقاتلی*: روند پرونده هسته ای ایران اگر مهم ترین موضوع کنونی نظام بین الملل نباشد، به یقین یکی از مهم ترین موضوعات حال حاضر در عرصه نظام روابط بین الملل است.

این پرونده مراحل و دوره های متعددی را در طول حیات خود طی نموده است که از آن‌ جمله می توان به صدور چندین قطعنامه و بیانیه چه در سازمان ملل متحد و چه در آژانس بین المللی انرژی هسته ای بعنوان متولی اصلی و نهاد صلاحیت دار رسیدگی به این موضوع اشاره نمود. قطعنامه های ۱۹۲۹ و همچنین ۲۲۳۱ شورای امنیت را می توان بعنوان مصداقهای بارز چنین قطعنامه ها و بیانیه هایی مورد اشاره قرار داد.

برنامه جامع اقدام مشترک( برجام) منعقد شده در سال ۲۰۱۵ میلادی، از جمله مهم ترین رخدادها در زمینه پرونده هسته ای ایران بوده است که خود مراحل و موضوعات مختلفی را در طول انعقاد و سپس اجرا شاهد بوده است. از مهم ترین نکات در متن و روح آن می توان به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل اشاره نمود که بر اساس آن آژانس بین المللی انرژی اتمی بعنوان نهاد صلاحیت دار با هدف نظارت بر اجرای تعهدات ایران به موجب برجام تعیین و به رسمیت شناخته شد.

ظهور ترامپ در ایالات متحده آمریکا نه تنها در ارتباط با این موضوع، _ پرونده هسته ای ایران و بخصوص برجام _ بلکه نظام روابط بین الملل پدیده ای ویژه و منحصر بفرد به شما می آید که خود بر روند اجرای برجام پس از انعقاد آن تاثیر فراوانی داشت و این پیمان را تا مرز فروپاشی نیز هدایت نمود. در این ارتباط به عقیده نگارنده مطلب، پدیده و خاص بودن ترامپ با جمیع اقداماتی که در زمان حضور وی در کاخ سفید صورت گرفت نگاهی واقع گرایانه و نه نوعی ناسیونالیسم فکری از سمت نگارنده خواهد بود.

انتخابات ۲۰۲۰ ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا پایان دوران ترامپ و وعده ایجاد رویکردهایی متفاوت از سوی بایدن و ایالات متحده و در نتیجه عرصه روابط بین الملل را بعنوان نتیجه نهایی خود حاصل نمود که از آن جمله می توان به وعده ی بایدن مبنی بر بازگشت به برجام اشاره نمود.

در این ارتباط اگر چه هنوز اعلام صریح و مشخصی جز برخی اظهار نظرها از سوی کاخ سفیدنشینان کنونی انعکاس نیافته است، نیاز به بیان و در نظر گرفتن برخی موارد و تجمیع آنها برای فهم منطقی و صحیح تر موضوع ضرورت می یابد.

نخست آنکه آن چه در شرایط حاضر شاید از آن اغفال می شود تهدیدی مبنی بر ایجاد اجماعی جدید علیه منافع کشورمان در عرصه روابط بین الملل است، دقیقاً همان موضوعی که حداقل ترامپ در تحقق واقعی آن ناکام ماند. شاید ترامپ در زمینه ایجاد فشار حداکثری به ایران به زعم خود موفق عمل نموده است اما در زمینه ایجاد اجماع بین المللی بر سر برجام ناکام مطلق بود. نباید از نظر دور داشت که برجام حاصل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و رای قاطع ۱۵ عضو این شورا بوده است و از دیگر سو نیز قطعنامه ۱۹۲۹ همین شورا نیز اگر چه با اجماعی حداکثری حاصل نشد اما در نهایت با ۱۲ رای مثبت اعضای این شورا از جمله هر ۵ عضو دائم، دو رای مخالف شامل برزیل و ترکیه و یک رای منفی توسط لبنان بدلیل گذر از شرط ۹ رای مثبت و بخصوص ۵ رای موافق اعضای دائم شورای امنیت بعنوان شرط تصویب نهایی آن، ایران را ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل و شدیدترین تحریم های بین المللی قرار داد و در حقیقت وجود اجماع این موضوع را حاصل نمود.

یقیناً مقاومت تاریخی و بی نظیر ملت ایران در مقابل زیاده خواهی ترامپ در دوران زمامداری وی در عدم حصول نتیجه نهایی یعنی تسلیم ایران غیرقابل انکار است، اما از دیگر سو نیز عدم اجماع جهانی در زمینه همراهی با این کشور نکته ای است که در این ارتباط بسیار حائز اهمیت خواهد بود و در این میان خردورزی ایران در عدم خروج عجولانه و احساسی از برجام امروز بیش از پیش بعنوان بردی ارزشمند در رویکرد سیاست خارجی و روابط بین الملل کشورمان جلوه نمایی خواهد نمود.

دیگر نکته آنکه بایدن و تیم همراهش روابط بین الملل را به خوبی فهم نموده و در این عرصه خبره اند و بر این اساس بر ضرورت ایجاد اجماع در هر امری از جمله موضوع برجام و پرونده هسته ای و به طور کلی موضوعات مرتبط با ایران کاملاً واقفند چه آنکه نه آمریکا آن هژمونی سابق در نظام بین الملل را داراست و نه اینکه اروپا از موضوع برجام نه بدلیل ماهیت شکلی بلکه ماهیت محتوایی آن به راحتی گذر خواهد کرد. اروپا در واقع برجام را بردی ارزشمند برای خود و کسب اعتبار در عرصه روابط بین الملل برای قاره سبز ارزیابی نموده و بر احیاء و حفظ آن تاکید خواهد نمود و این موضوعی است که بایدنِ دیپلمات بر آن فهمی واقعی خواهد داشت.

بحث دیگر آنکه شکل گیری واقعی و عینی نظام بین الملل چندجانبه در قرن حاضر بیش از هر زمان به خوبی در سال های کنونی در حال رخ نمایاندن است؛ از قدرت گرفتن چین که حتی گاه چنین عنوان می گردد که برخی قدرت های مقتدر اروپایی نظیر آلمان و تا حدودی فرانسه را نیز همراه و حتی متحد خود نموده است تا تلاشهای روسیه ی پوتین برای شکستن استیلای قدرت ایالات متحده و بسیاری نمونه های دیگر را نیز می توان در این زمره تعریف نمود. بر این اساس ایالات متحده بیش از هر زمان بر وجود اجماع در پیشبرد اهداف خود جهت حفظ هژمونی در نظام بین الملل تاکید خواهد نمود.

نمونه تاریخی و ملموس جایگاه اجماع در روابط بین الملل، شکست جامعه ملل که پس از جنگ جهانی اول با هدف جلوگیری از رخدادی چون جنگ جهانی اول شکل گرفت خواهد بود که دلیل اصلی ناکامی آن به یقین عدم حصول نتیجه در ایجاد شخصیت بین المللی موثر برای این سازمان و عدم صلاحیت نهایی این سازمان بود و از جمله عدم حضور ایالات متحده در این سازمان را نیز می توان مورد اشاره قرار داد که در نهایت وقوع جنگ جهانی دوم پایانی بر حیات جامعه ملل و پس از جنگ جهانی دوم تشکیل سازمانی با اجماعی جهانی تحت نام سازمان ملل متحد را حاصل نمود.

با ذکر نقش و جایگاه ایجاد اجماع در عرصه روابط بین الملل در شرایط حاضر و حاکم بر نظام بین الملل، به نظر می رسد مهم ترین موضوع کنونی در زمینه حفظ منافع کشورمان تلاش جهت عدم ایجاد اجماعی بین المللی بر علیه کشورمان است.

نگارنده مطلب معتقد است توافق اخیر ایران با آژانس در زمینه چگونگی همکاری آژانس با ایران که در ابتدا بعنوان نهادی صلاحیت دار در زمینه پرونده هسته ای ایران و برجام بدان اشاره گردید را می توان در این مسیر تعریف و ارزیابی نمود، چرا که اگر چه موضوع پادمان و پروتکل الحاقی به لحاظ حقوقی دو موضوع مجزا در چارچوب اسناد مورد استفاده در زمینه نظارتهای آژانس بر فعالیت اعضا می باشد و ایران صرفاً بصورت داوطلبانه و موقت پروتکل الحاقی را پذیرفته است، اما همین موضوع نیز می توانست در صورت عدم درایت بعنوان دستاویزی برای ایجاد فشار مضاعف و حتی در نهایت تشکیل اجماعی علیه ایران در عرصه روابط بین الملل مورد استفاده قرار گیرد.

تشکیل پرتفویی هوشمندانه در عرصه سیاست خارجی ایران می تواند راهکاری منطقی و بر اساس مصلحت و تدبیر در رویکرد روابط بین الملل کشورمان لحاظ گردد چرا که بعنوان مثال خصومت تاریخی اعراب با اسرائیل و روند کنونی صلح آنان با این کشور و نیز رویکرد جدید روسیه در قبال عربستان و تغییر رویه در زمینه ایجاد اتحاد بخصوص در ابعاد نظامی با این کشور که تا چندی قبل دو کشور متخاصم با هم تعریف می شدند این ضرورت را بیش از هر زمانی برای کشورمان نیز اجتناب ناپذیر می نماید.

در نهایت آنکه آنچه مصلحت و منفعت ملی هر کشور در نظام بین الملل را حاصل خواهد نمود باید به دور از مجادلات و تحولات داخلی آن کشور مدنظر قرار گیرد و این امر در ارتباط با کشورمان بعنوان عضوی از نظام بین الملل نیز صادق خواهد بود و نگارنده مطلب عمیقاً بر این نکته اصرار دارد که غفلت از ایجاد اجماع علیه کشورمان در ابعاد منطقه ای و بین المللی به همان میزان که احیاء یا عدم احیاء برجام در رویکرد سیاست خارجی ایران بر دیگر مباحث جاری ارجحیت دارد، دارای اهمیت و جایگاه ویژه ای خواهد بود و باید بر آن تدبیر و تمرکز ویژه نمود.

*پژوهشگر روابط بین‌الملل