صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۹۰۳۴۱
تاریخ انتشار: ۲۹ : ۲۲ - ۲۵ آذر ۱۳۹۹
شورای اروپایی روابط خارجی:
حوادث منطقه از جمله شورش‌های اعراب، امضای برجام و بحران‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ بین عربستان سعودی، امارات و بحرین از یک طرف و قطر از سوی دیگر تأثیر قابل توجهی در برداشت‌های امنیتی منطقه داشته است. با این وجود، پیش فرض اساسی نحوه ارزیابی امنیت خود برای دهه‌ها بدون تغییر باقی مانده است. ویژگی مشخص آن این است که تصمیم گیرندگان منطقه‌ای امنیت ملی و منطقه‌ای را از طریق منشور امنیت رژیم مشاهده می‌کنند. در مواجهه با هر چالش مشخص، رویکرد اقتصادی، زیست محیطی یا اجتماعی آن‌ها جلوگیری از گسترش بی ثباتی در حوزه سیاسی داخلی است به گونه‌ای که بتواند قدرت نخبگان حاکم را به چالش بکشد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

Cinzia Bianco در وبسایت «شورای اروپایی روابط خارجی» نوشت: طی دهه گذشته، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به دلیل تنش‌های موجود بین پادشاهی‌های خلیج فارس و ایران به طرز چشمگیری تغییر شکل داده است. این تغییرات تأثیر مستقیمی بر منافع اصلی اروپا، امنیت زمین و مسیرهای دریایی، امضای برجام و بحران‌های منطقه‌ای در یمن، سوریه، عراق، لبنان و شاخ آفریقا داشته است. آنها اروپاییان را به حمایت از گفتگوی امنیتی منطقه‌ای مورد نیاز سوق داده‌اند، اما، اگر قرار است اروپایی‌ها نقشی سازنده در کاهش تنش‌ها در خلیج فارس داشته باشند، ضروری است که آنها تفکر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یعنی بلوک منطقه‌ای متشکل از عربستان سعودی و متحدانش را بهتر درک کرده و به آن پاسخ دهند. امارات، بحرین، کویت، عمان و قطر از جمله کشورهای عربی این شورا هستند. در گذشته، تمایل در اروپا برای نادیده گرفتن پیچیدگی درک تهدیدهای خلیج فارس که منجر به اخلال در تلاش‌های دیپلماتیک مربوط به ایران، از جمله در برجام شده وجود داشته است.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: در این مقاله برداشت‌های مختلف و اهداف استراتژیک سلطنت‌های عربی خلیج فارس در مورد ایران ارزیابی می‌شود و بیان می‌کند که چگونه اروپایی‌ها می‌توانند نقش پررنگ تری در کمک به دولت تازه وارد بایدن در احیای برجام و پیشبرد گفتگوی امنیتی منطقه‌ای داشته باشند.

مبانی امنیت شورای همکاری خلیج فارس

حوادث منطقه از جمله شورش‌های اعراب، امضای برجام و بحران‌های 2014 و 2017 بین عربستان سعودی، امارات و بحرین از یک طرف و قطر از سوی دیگر تأثیر قابل توجهی در برداشت‌های امنیتی منطقه داشته است. با این وجود، پیش فرض اساسی نحوه ارزیابی امنیت خود برای دهه‌ها بدون تغییر باقی مانده است. ویژگی مشخص آن این است که تصمیم گیرندگان منطقه‌ای امنیت ملی و منطقه‌ای را از طریق منشور امنیت رژیم مشاهده می‌کنند. در مواجهه با هر چالش مشخص، رویکرد اقتصادی، زیست محیطی یا اجتماعی آنها جلوگیری از گسترش بی ثباتی در حوزه سیاسی داخلی است به گونه‌ای که بتواند قدرت نخبگان حاکم را به چالش بکشد.

بر این اساس، از نظر رهبران شورای همکاری خلیج فارس، خطرات و تهدیدهای منطقه‌ای و داخلی اغلب با هم همپوشانی دارند. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که کمتر از یک قرن پیش از سیاست‌های بدون مرز به کشورهایی مستقل و مدرن تبدیل شده‌اند، پیوندهای بسیار محکمی با یکدیگر دارند. سلطنت‌های خلیج فارس تهدیدات را همزمان به صورت داخلی و منطقه ای می‌بینند، که تأثیرات مستقیمی بر امنیت و ثبات خود دارند. به عنوان مثال، تهدید ایران با توجه به توانایی این کشور در بهره برداری از خلاهای فرقه‌ای با همکاری با جمعیت شیعه در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، معمولاً توسط رهبران خلیج فارس به معنای تهدیدی بزرگ است. در مجموع نظر و رویکرد هر یک از کشورهای خلیج فارس نسبت به ایران متفاوت است به طوری که برخی رویکردی تهاجمی و تند و برخی دیگر نسبتا دوستانه‌تر دارند.

عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی در حال حاضر اساساً اعضای یک اتحاد غیررسمی شورای همکاری خلیج فارس هستند و ممکن است در ابتدا، به دلیل خصومت شدید با ایران و نگرانی مشترک در مورد تهدید ناشی از این کشور، تصورات امنیتی یکسانی داشته باشند. با این حال، گرچه زمینه‌های قابل توجهی برای توافق وجود دارد، اما تفاوت‌های مهمی نیز بین آنها وجود دارد.

به طور کلی، این کشورها، اروپایی‌ها به استثنای انگلستان و فرانسه را وزنه‌ای قابل توجه نمی‌دانند. با این حال، هم ریاض و هم ابوظبی توافق نظر دارند که، در زمان مناسب و در شرایط مناسب، دخالت اروپا می‌تواند تأثیر مثبتی در مذاکرات با ایران برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای داشته باشد، به ویژه به این دلیل که آنها معتقدند اروپایی‌ها از اهرم فشار بر تهران برخوردار هستند.

در نقطه مقابل کویت و عمان، به طور مداوم خلع سلاح منطقه‌ای را به عنوان اولویت‌های استراتژیک برای محافظت از امنیت ملی خود تعریف کرده‌اند. هر دو کشور دارای ساختارهای مختلف اجتماعی، سیاسی و قومی-فرقه‌ای هستند و طی دهه‌ها، آنها استراتژی های سیاسی فراگیرتری را برای حفظ ثبات رژیم ایجاد کرده‌اند. هر دو باور دارند که بهترین استراتژی برای حفظ ثبات داخلی دورماندن از تنش‌های منطقه ‌ای است به همین خاطر هم با تعادل بخشیدن به تعامل با بازیگران منطقه‌ای رقیب، خطرات بی ثباتی را کاهش می‌دهند. هر دو این کشورها به ایران به لحاظ عملی، به عنوان یک خطر قابل کنترل به جای یک تهدید موجود، نگاه می‌کنند. با این حال، آنها مجبور شده‌اند این روش را به دلیل فشار ترامپ و جناح تندروتر تا حدی کنار بگذارند.

در این زمینه، کویت و عمان از مشارکت بازیگران خارجی به عنوان تسهیل کننده و ضامن صلح و ثبات استقبال می‌کنند. با این حال، آنها مایلند اطمینان حاصل کنند که هر گونه درگیری رقابتهای مختلف ژئوپلیتیکی تنها بی ثباتی را افزایش می‌دهد.

در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس، قطر کشوری با شرایط خاص است. قطر مانند عمان و کویت مدتهاست که به عنوان استراتژی اصلی خود محافظت از همسایگان قدرتمند را دنبال می‌کند. با این حال، به خاطر موضع خصمانه‌ای که ریاض، ابوظبی و منامه در سال 2017 در قبال آن اتخاذ کردند بیشتر به سمت تهران متمایل شد. این فشارها باعث چرخش استراتژیک قطر شد به طوری که ترکیه در قامت یک شریک اساسی ظهور کرد و اکنون هزاران نیرو را در دوحه مستقر کرده است. ایران همچنین به قطر اجازه داد تا از خاکش برای ادامه واردات و صادرات کالا استفاده کند و بدین شکل به شریک مهمتری برای دوحه تبدیل شد. برای قطر برجسته ترین تهدید اکنون از محور سعودی - اماراتی است.

در این زمینه، قطر اکنون حمایت از گفتگوی امنیتی منطقه‌ای را تحت چتر حمایت اروپا و آمریکا از نظر استراتژیک و از نظر سیاسی مقبول می‌داند. نکته اساسی در حفظ پشتیبانی دوحه ایجاد چارچوبی است که شفاف باشد و با توجه به نقش آنکارا به عنوان یک متحد کلیدی استراتژیک، به جبهه ضد ترکیه تبدیل نشود. اگر قطر این راه را برای ایجاد یک اتحاد ضد ترکیه ببیند، به احتمال زیاد با گفتگوی شورای همکاری خلیج فارس و ایران مخالفت خواهد کرد.

اروپا چگونه می‌تواند گفتگوی امنیت منطقه‌ای مورد حمایت شورای همکاری خلیج فارس را ارتقا دهد؟

با استفاده از این تحلیل، یک استراتژی موثر اروپایی برای همراه کردن دیگر کشورها در دیپلماسی با ایران، نیازمند پیمایشی عملی در اختلافات درون شورای همکاری خلیج فارس و درگیر کردن با موضوعات امنیتی سخت است که موقعیت‌های مربوطه را در پی دارد.

قطر، کویت و عمان با وجود اینکه معتقدند فعالیت‌های مداخله جویانه ایران باید کنار گذاشته شود، اما از گفتگوی منطقه‌ای با تهران حمایت می‌کنند. در جناح مقابل، امارات متحده عربی انعطاف پذیری جدیدی را از خود نشان داده و با توجه به احساس کاهش فشار در آمریکا و خطراتی که هرگونه تشدید تنش می‌تواند برای امارات ایجاد کند به نظر می‌رسد ابوظبی هم به گفتگو با تهران تن دهد. بحرین، به نوبه خود، در مدار عربستان سعودی و امارات قرار دارد و می توان انتظار داشت که از آنها پیروی کند. در این بین عربستان سعودی، بیش از هر کشور دیگر شورای همکاری خلیج فارس هنوز هم قابل توجه ترین اظهارات را در مورد روند امنیت منطقه‌ای شامل ایران حفظ می‌کند. پیشنهاداتی که اخیراً ولیعهد سعودی و نخست وزیر اسرائیل برای گفتگو درباره ایران داده‌اند، ممکن است نشانه این باشد که این پادشاهی هنوز در حال بررسی گزینه‌هایی برای اخلال در تلاش جدید برای ارتباط با ایران است.

اگرچه ماه‌های آخر دولت ترامپ ممکن است مانعی بر سر گفتگو با تهران باشد، اما با روی کار آمدن بایدن به عنوان رئیس جمهور، انتظار می‌رود گشایشی برای پیشبرد امنیت منطقه‌ای مورد نیاز در خاورمیانه ظاهر شود. در این بین اروپایی‌ها باید از این فرصت استفاده کنند و با بهره گیری از تغییر شرایط، کانالهای سیاسی و امنیتی خود و دسترسی آنها به تهران به دنبال نقش اصلی در تسهیل گفتگوی امنیتی جدید در خلیج فارس باشند.