صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۸ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۸۵۴۳۸
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۱۳ - ۲۹ آبان ۱۳۹۹
القدس العربی:
با انتقال قدرت از ترامپ به بایدن، اداره درگیری‌ها در خاورمیانه، به نقطه انقلاب نزدیک می‌شود. رئیس جمهور منتخب آمریکا می‌خواهد از سیاست «فشار حداکثری» که ترامپ در قبال ایران اعمال کرد، رهایی یابد. البته سیاست ترامپ در مورد فشار بر ایران هم واکنشی بود به سیاست اوباما که تلاش کرد با ایران نرمش کرده و آن را وارد جامعه بین المللی کند. اوباما همچنین به دنبال دوستی عربی-ایرانی بود و همواره طرفین را به آتش بس و عادی سازی روابط دعوت می‌کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

إبراهیم نوار در القدس العربی نوشت: با انتقال قدرت از ترامپ به بایدن، اداره درگیری‌ها در خاورمیانه، به نقطه انقلاب نزدیک می‌شود. رئیس جمهور منتخب آمریکا می‌خواهد از سیاست «فشار حداکثری» که ترامپ در قبال ایران اعمال کرد، رهایی یابد. البته سیاست ترامپ در مورد فشار بر ایران هم واکنشی بود به سیاست اوباما که تلاش کرد با ایران نرمش کرده و آن را وارد جامعه بین المللی کند. اوباما همچنین به دنبال دوستی عربی-ایرانی بود و همواره طرفین را به آتش بس و عادی سازی روابط دعوت می‌کرد.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: سیاست وفاق در خاورمیانه، آخرین چیزی است که تاجران جنگ آن را آرزو می‌کنند و به احتمال زیاد، تا زمان منصوب شدن رسمی بایدن، ایران در معرض تحریم‌های بیشتری از سوی ترامپ قرار می‌گیرد، کسی که ترجیح می‌دهد تا زمان ماندن در کاخ سفید، به فشار خود بر ایران ادامه دهد. بنابراین، مسیر بایدن برای انتقال به سیاست وفاق و دوستی، پر از مانع است و می‌توانیم سه مشکل اصلی که بایدن باید به فکر حل آن‌ها باشد را به این ترتیب بررسی کنیم:

مشکل اول: پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات کنگره و حضور اغلب نمایندگان وابسته به این حزب در کنگره، می‌تواند ریاست بایدن را به جهنم سیاسی برای حزب دموکرات تبدیل کند. انتظار می‌رود که سیاست دولت جدید آمریکا در قبال ایران، در معرض مقابله شدیدی بین رئیس جمهور ایالات متحده و کنگره قرار گیرد و دلیل آن، قدرت لابی صهیونیستی در کنگره و وزنه جمهوری خواهان در این مجلس است.

راه‌های زیادی برای کاستن از مخالفت جمهوری خواهان با سیاست خارجی دولت جدید در قبال خاورمیانه وجود دارد، راه‌هایی مانند انتخاب یک یا چند نفر از جمهوری خواهان میانه رو در کنگره، برای اینکه عضو تیم ویژه بایدن در مورد تعامل با ایران یا سفیر ایالات متحده در امارات و عربستان باشند، همانطور که اوباما در دوره ریاست خود چنین کرد.

شدیدترین و مهمترین مانع که نقش تعیین کننده‌ای در تشکیل سیاست خارجی آمریکا در مورد خاورمیانه دارد، مشکل اسرائیل با ایران است، که با تعدادی از مسائل مهم ایالات متحده و هم پیمانان آن در منطقه مرتبط می‌شود، بویژه در مورد برنامه‌های هسته‌ای ایران. از دیگر مسائل مربوط به مشکل اسرائیل، همچنین احتیاج به پر کردن خلأ نظامی در خاورمیانه، با عقب نشینی آمریکا و ضرورت حمایت از برتری نظامی اسرائیل و تقویت ائتلاف بین المللی برای مبارزه با تروریسم است، بویژه پس از آنکه مشخص شد ایران میزبان مرد دوم القاعده ابو محمد المصری بوده که در ایالات متحده تحت تعقیب بود.

دولت آمریکا، استراتژی نظام ایران را تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا در تعدادی از محوری‌های اساسی می‌داند، از جمله تهدید نیرو‌های امریکایی در عراق و تهدید هم پیمانان ایالات متحده، بویژه اسرائیل و عربستان، از طریق استفاده از جنوب لبنان و جولان و نواره غزه بعنوان پایگاه‌های نزدیکی برای تهدید اسرائیل، استفاده از قدرت حوثی‌ها در یمن برای تهدید عربستان و تهدید را‌های دریایی جهانی در خاورمیانه. با این وجود، سیاست فشار حداکثری منجر به افزایش قدرت جریان اصولگرا در ایران شده و همین مساله دولت جدید آمریکا را در برابر آزمون سختی قرار می‌دهد، بخصوص در صورتی که اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری ایران در ژوئن آینده پیروز شوند.

رئیس جمهور منتخب آمریکا در طول کارزار انتخاباتی خود، تمایلش برای بازگشت به توافق هسته‌ای را پنهان نکرده و تاکید کرد که سیاست نرم تری را در مورد ایران به خدمت می‌گیرد.

با فرض انتقال صلح آمیز قدرت در کاخ سفید، زمان بندی بازگشت ایالات متحده به توافق هسته ای، به زودی اتفاق نمی‌افتد، به این دلیل که نیازمند زمینه سازی قبلی است، که از مهمترین آنها، تکمیل تیم بایدن برای مدیریت مذاکرات با ایران و سپس انجام مذاکره برای رسیدن به دیدگاه مشترکی با روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا و اتحادیه اروپا و روشن کردن این مساله است که ایا هدف از مذاکره، نجات توافق است یا تعدیل آن؟ یا مذاکره برای توافق جدیدی است که شامل مسائل دیگری شود که باعث نگرانی منطقه‌ای اسرائیل، عربستان و امارات می‌شود.

در این میان، بن سلمان و نتانیاهو در مورد دعوت به ادامه سیاست فشار حداکثری علیه ایران، اتفاق نظر دارند و می‌خواهند توافق هسته‌ای فعلی از بین رفته و یک توافق جدید جای آن را بگیرد که از جمله شروط آن، محرومیت تهران از تمام ظرفیت‌های لازم برای دفاع از امنیت ملی خود بویژه در مقابله با تهدید هسته‌ای اسرائیل است و انتظار نمی‌رود که ایران این شروط را بپذیرد یا اینکه آمریکا و اسرائیل بتوانند با اعمال زور و ورود به جنگ، این شروط را به ایران تحمیل کنند. با این حال، جنگ همواره گزینه اسرائیل است و برای این مهم، از دولت‌های دیگر در منطقه مانند عربستان، امارات و بحرین استفاده می‌کند.

در صورتی که بایدن بخواهد اقدامات عملی در قبال ایران را برای اصلاح فساد ترامپ، بردارد، در وهله اول، با شعور ملت و حکومت ایران و بی اعتمادی آن‌ها به میزان پایبندی آمریکا به سیاست‌ها و مواضعش، مواجه می‌شود، از این رو، طرح بایدن برای وفاق سیاسی با ایران، باید در بردارنده گام‌های زود هنگامی باشد:

اول: اتخاذ خطاب و گفتمان سیاسی واضحی مبتنی بر ضرورت بازگشت ایران به جامعه بین المللی و ارسال پالس‌ها و اشاره‌هایی در این باره، از طریق پادشاهی عمان که نقش مهمی در موفقیت مذکرات هسته‌ای در سال ۲۰۱۵ داشت.

دوم: اتخاذ اقداماتی برای اعتمادسازی که به صورت همزمان، دو طرفه و متناسب باشد، به نحوی که حقوق طبیعی ایران بعنوان یک دولت عضو نظام بین المللی حفظ شود و از حق حاکمیت آن نکاهد و تحریم‌های ظالمانه‌ای را متوجه این کشور نکند، برای مثال، اعلام عقب نشینی ایالات متحده در مورد فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران، براساس توافق هسته ای، درخواستی بود که با مخالفت شورای امنیت مواجه شد.

لغو درخواست تمدید تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران، که تاثیر آن در ماه گذشته به پایان رسید.

امتناع از تهدید به اعمال تحریم‌های بیشتر علیه بانکها، شرکت‌ها و دولت‌هایی که وارد تعامل تجاری با ایران شوند، از جمله دولت‌های اروپایی که تلاش می‌کنند در معرض این تحریم‌ها قرار نگیرند و از اینستکس استفاده کنند.

لغو تحریم‌ها علیه بانک مرکزی ایران، که عملیات بانکی در مورد پرداخت‌ها به ایران را دچار مشکل کرده و این کشور را از استفاده از تسهیلات تجارت با کشور‌های جهان، محروم می‌کند، همانطور که مانع از رسیدن درآمد‌های نفتی ایران می‌شود.

بازگرداندن استثنا‌هایی که ایالات متحده به برخی دولت‌ها مانند ترکیه، چین، عراق و هند برای وارد کردن نفت ایران داده بود و این مساله به تهران کمک می‌کرد صادرات جزئی نفت خود را حفظ کند. اما از اول می‌سال گذشته، ایالات متحده عمل به این استثنا‌ها را متوقف کرد.

لغو تمام اشکال ممنوعیت برای تجارت ایران با دولت‌های جهان در زمینه کالا‌های غذایی، تجهیزات پزشکی و دارو، که تاثیرات فاجعه باری برای ملت ایران در زمان شیوع کرونا داشته است.

در مقابل، از تاریخی که موارد فوق توسط دولت بایدن عملی شود، ایران هم به اعتماد سازی و عمل به تمام بند‌های توافق هسته‌ای روی می‌آورد.

سوم: شروع مذاکرات برای حل مشکل میزان غنی سازی اورانیوم، با هدف بازگشت به سطوحی که در توافق آمده است. این مذاکرات، از جنبه‌های تکنیکی، تجاری و قانونی، طاقت فرسا و دشوار خواهد بود. لازم است که ایران به همراه شرکای خود به توافق هسته‌ای عمل کند، که هدف از آن، بازگشت به شرایط طبیعی و قرار گرفتن در چارچوب نظام بین المللی است. در صورتی که شروط مربوط به نسبت غنی سازی اورانیوم توسط ایران محقق شود، تمام تحریم‌ها علیه این کشور پایان می‌یابد.

چهارم: ترتیب دادن ضرورت‌هایی برای آغاز دور جدید مذاکرات، برای تجدید توافق هسته‌ای تا پیش از پایان زمان آن است، تا مذاکرات جدید، تضمین کننده تعدیل در برخی بند‌های توافق بوده یا توافق تازه‌ای را وضع کند که به نیاز‌های امنیت و صلح و محدود شدن انتشار سلاح‌های هسته‌ای در منطقه، پاسخ مثبت دهد. زمان جریان یافتن توافق کنونی، براساس مصوبه شورای امنیت، تا اکتبر ۲۰۲۵ است و در ادامه ضروری است که طرف‌های حاضر در توافق هسته‌ای به دنبال دستور کاری برای مذاکرات باشند، بخصوص آنکه مذاکرات برای توافق قبلی در سال ۲۰۱۵، ۹ سال به طول انجامید. در این میان، بهتر است که مذاکرات به بررسی تمام مسائل مربوط به نقش ایران در تحقق استقرار منطقه‌ای هم بپردازد.

مترجم: مریم نصرالهی