پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
* حميد رضا عرب
با حذف تيم ايران از جام ملت هاي آسيا پرونده افشين قطبي هم در تيم
ملي بسته شد. اکنون فدراسيون فوتبال در پي جذب يک مربي ديگر است تا سکان
هدايت تيم ملي را به او بسپارد. اين که مربي مورد نظر ايراني است يا خارجي
سوال چندان پيچيده اي نيست چون پيداست فدراسيون فوتبال مي خواهد بار ديگر
مربيان ايراني را بر مسند کار بنشاند. اساسا پاسخ دادن به اين سوال نمي
تواند اهميت چنداني داشته باشد. آنچه امروز ذهن را آزار مي دهد رفتاري است
که از افشين قطبي سر زد.
پيش از اين مربيان ناکام پس از شکست مقابل بينندگان تلوزيوني قرار مي
گرفتند و بابت شکست خود عذر خواهي مي کردند و البته بازخواست هم مي شدند و
کارشناسان آن ها را به نقد مي کشيدند اما افشين قطبي حاضر نشد برابر
علاقمندان به فوتبال قرار بگيرد تا احيانا بازخواست شود. به ياد داريم که
امير قلعه نويي، کسي که امروز به عنوان جدي ترين گزينه جانشيني افشين قطبي
مطرح شده است پس از حذف از جام ملت هاي آسيا چگونه در رسانه ملي خرد شد.
امير قلعه نويي آمد در برنامه پر سر و صداي 90 مقابل ميليون ها بيننده
تلويزيوني قرار گرفت. آن سوي ميدان هم دکتر ذوالفقار نسب به همراه عادل
فردوسي پور دست در دست هم دادند تا او را بابت اين ناکامي باز خواست کنند.
امير نشست و ساعت ها به سوال ها ،ابهام ها و همه دغدغه هايي که در ذهن
بود پاسخ داد پس از آن ديگر در برنامه 90 حاضر نشد تا وقتي که همراه
استقلال و پس از آن سپاهان بر بام ليگبرتر نشست. چنين سناريويي البته به
شکل خفيف تر براي علي دايي هم رخ داد.دايي نيز پس از باخت به تيم ملي
عربستان در تهران در همين برنامه 90 حاضر شد و به سوال هاي بسياري پاسخ
داد.اگر چه اين بار خبري از دکتر ذوالفقار نسب نبود تا او را بازخواست کند
اما واقعيت اين بود که دايي هم به نقد کشيده شد و مجبور شد همچون امير قلعه
نويي از مردم عذر خواهي کند.سرنوشت بسيار تلخي بود تا اينکه همين ماجرا
براي افشين قطبي تکرار شد.قطبي تيم ايران را به رغم وعده هايي که داد از
جام جهاني حذف کرد و پس از آن در همين برنامه 90 مورد ستايش قرار گرفت.
آن روز انگيزه بر اين بود که وي بر مسند کار حفظ شود تا شايد تيم ملي
در جام ملت هاي آسيا به نتيجه اي که 39 سال آرزو مي کرديم دست يابد.قطبي
وعده داد اما هرگز وعده هايش عملي نشد. او از جام ملت هاي آسيا حذف شد اما
اين بار خبري از بازخواست نبود.شايد خيلي ها مي خواستند قطبي بيايد و در يک
برنامه تلويزيوني حاضر شده و پيرامون شکست تيم ملي در جام ملت هاي آسيا
پاسخگو باشد اما هرگز چنين نشد. افشين قطبي رفت به سرزمين آفتاب و ما را
تنها گذاشت. او حداقل کاري که مي توانست انجام بدهد هم نداد؛ خيلي ها منتظر
عذرخواهي رسمي قطبي در يک برنامه زنده تلويزيوني از مردم وهوادران فوتبال
بودند اما هرگز چنين نشد.
امروز صحبت از اشکالات زيرساختي فوتبال است و عده اي معتقدند فوتبال ما
از بيخ و بن مشکل دارد و نبايد افشين قطبي را کوبيد اما سوال اين است که
آيا زمان امير قلعه نويي و علي دايي اساس فوتبال ما درست بود؟ چرا آن ها
آمدند از مردم عذر خواهي کردند، نقد شدند و رفتند پي سرنوشت خود اما افشين
قطبي چنين کاري نکرد؟
قطبي معتقد است آينده در باره اش قضاوت خواهد کرد اما همين الان هم مي
توان درباره او قضاوت کرد. قطبي بر خلاف قلعه نويي و دايي نيامد تا از مردم
و هواداران فوتبال که تشنه موفقيت تيم ملي - ولو کسب يک مقام سومي- بودند
عذر خواهي کند و اين در آينده به عنوان سندي فراموش نشدني در بيلان کاري
سرمربي تيم ملي به ثبت خواهد رسيد.