صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۷۸۳۶۷
تاریخ انتشار: ۵۴ : ۱۸ - ۱۵ مهر ۱۳۹۹
رضا کدخدازاده : روس‌ها در درگیری اخیر قراباغ سکوت قابل تاملی کرده‌اند. حال باید دید که آیا کرملین اجازه خواهد داد اردوغان در «خارج نزدیک» روسیه همچنان به ترکتازی خطرناک خود ادامه دهد؟! امری که تا حدود زیادی و با اطمینان می‌توان گفت پاسخ به آن منفی است و بعید است روس‌ها چنین فرصتی را در بلندمدت در اختیار تُرک‌ها یا هر بازیگر دیگری قرار دهند
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

رضا کدخدازاده : جنگ قراباغ هر روز ابعاد تازه‌تری پیدا می‌کند و متاسفانه تلفات غیرنظامی‌ها از هر دو طرف روز به روز بیشتر می‌شود. طرفین در روزهای اخیر حتی اقدام به بمباران مناطق مسکونی یکدیگر کرده‌اند که مصداق بارز «جنایت جنگی» است. با این حال برخی از بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، -در این مقطع، مشخصاً ترکیه و رژیم صهیونیستی اسرائیل- بی‌توجه به ابعاد انسانی این جنگ خانمان‌سوز، بر آتش جنگ می‌دمند تا بلکه منافع مادی کوتاه‌مدتی از قِبَل آن به چنگ آورند. متاسفانه سردمداران طرفین درگیری نیز درست مانند آن‌چه از ابتدای مناقشۀ قراباغ شاهد بوده‌ایم، در اغلب مقاطعی که کار به درگیری سخت کشیده می‌شود، بازیچۀ دست بازیگران مزبور می‌شوند و مردم خود را گوشت قربانی این دعواهای استعمارگرایانه می‌کنند.

بدون جانبداری متعصبانه از ایران، باید گفت که در حال حاضر تنها تهران است که نگاهی اصولی و انسانی به مسالۀ قراباغ دارد. به‌گونه‌ای که حتی برخی از نهادهای حاکیتی و مذهبی در جمهوری اسلامی ایران نیز هستند که این نوع نگاه را به منافع ملی کشور نیز ارجح می‌دارند. امری که هم در سیاست‌های اعلامی و هم در سیاست‌های اِعمالی تهران به خوبی قابل مشاهده است. در مقابل اما، تلاش‌های ترکیه حاکی از آن است که رسماً می‌خواهد در این منطقه نیز به مانند سوریه و عراق گره‌ای ایجاد کند که هر گونه تلاش برای باز کردن این گره از سوی سایر بازیگران، منوط به امتیاز گرفتن‌های حداکثری از سوی آنکارا -خاصّه از تهران و مسکو- باشد. به ویژه آن‌که از میان کشورهای منطقه تنها ترکیه است که نه تنها به صراحت جانب یکی از طرفین دعوا را گرفته، بلکه با اعزام نیروی انسانی، ابعاد تازه و بی‌سابقه‌ای به این بحران حدوداً سی‌ساله داده است.

در این میان روس‌ها در درگیری اخیر قراباغ سکوت قابل تاملی کرده‌اند. حال باید دید که آیا کرملین اجازه خواهد داد اردوغان در «خارج نزدیک» روسیه همچنان به ترکتازی خطرناک خود ادامه دهد؟! امری که تا حدود زیادی و با اطمینان می‌توان گفت پاسخ به آن منفی است و بعید است روس‌ها چنین فرصتی را در بلندمدت در اختیار تُرک‌ها یا هر بازیگر دیگری قرار دهند. چه آن‌که برخی ناظران معتقدند در ماجرای قرارداد صلح 7 می 1992 -که به ابتکار ایران و با میانجی‌گری مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت دولت جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت- روس‌ها صرفاً به این خاطر که احساس کردند در فرآیند انعقاد این قرارداد از سوی تهران نادیده گرفته شدند و ایران نقش پررنگ‌تری از روسیه ایفا کرده، حتی اجازه ندادند جوهر امضای طرفین خشک شود و این قرارداد صلح تنها سه ساعت و نیم پابرجا بود!

در هر حال باید گفت که روسیه نیز در طول این بحران سه دهه‌ای، خون صدها انسان بی‌گناه این منطقه را -که قرن‌ها در کنار یکدیگر به شکل مسالمت‌آمیز زندگی می‌کردند- فدای منافع مادی و استراتژیک خود کرده است. بدینسان از نظر نگارنده، به زودی و با پیچیده‌تر شدن ابعاد جنگ اخیر، روس‌ها رشتۀ امور را در دست خواهند گرفت تا به تمام بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای درگیر در این نزاع، مانند مقاطع قبل ثابت کند در اینجا رئیس کیست! خاصّه به ترکیه که برخی ناظران معتقدند روشن شدنِ آتش اخیر جنگ در قراباغ، به نوعی جنگ نیابتی میان روسیه و ترکیه است که مشابه آن در لیبی نیز در حال انجام است.

بر اساس آن‌چه گفته شد، باید این نکتۀ تلخ را یادآور شویم که شوربختانه طرفین درگیر، منافع خود در این مناقشه را به بهای بازی با جان انسان‌ها نیز دنبال می‌کنند. «مشت نمونۀ خروار»ِ نگاه ضد انسانی دو بازیگر مزبور به دعوای آذری-ارمنی در قراباغ را در خلال گفتگوی یک کارشناس تُرک با یک کارشناس روس در تلویزیون بی‌بی‌سی به خوبی می‌توان دید. آنجا که در گفت‌وگوی «رجب صفرُف» -مدیر مرکز مطالعات ایران معاصر در مسکو- و «حقی اویغور» -معاون مرکز مطالعات ایران در آنکارا- بر سر این‌که این جنگ یک‌ماهه به پایان می‌رسد یا نه، با یکدیگر شرط‌بندی کردند! جالب آن‌که در این گفتگو، اویغور که از چهره‌های نزدیک به «سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه» (میت) است، به طور ضمنی پذیرفت که 300 نفر از نیروهای تکفیری تحت استخدام ترکیه در سوریه و لیبی حضور دارند. مساله‌ای که علاوه بر طرف‌های درگیر مناقشه، امنیت ملی ایران و روسیه را نیز با تهدید جدی روبرو می‌کند.

به هر حال تُرک‌ها نیز از این جنگ همواره منافع اقتصادی سرشاری را نصیب خود کرده‌اند و برای این‌که مقامات باکو را بهتر به بازی بگیرند این بار علاوه بر حمایت لجستیکی و شعارهای ناسیونالیستی مانند «ترکیه و جمهوری آذربایجان؛ یک ملت دو دولت»، نیروی انسانی خود را نیز وارد معرکه کرده‌اند تا به باکو نشان دهند که تا این حد هم حاضرند پای کار باشند. هر چند مقامات باکو به این مسالۀ مهم توجهی ندارند که آنکارا، عساکر تُرک خود را وارد این مناقشه نکرده، بلکه تروریست‌های تکفیری تحت استخدام خود را به میدان فرستاده که اصلی‌ترین دشمن ایدئولوژیک برای آنها -حتی فراتر از کافران حربی- شیعیان و سکولارهایی هستند که اکثریت مردم دولت باکو را تشکیل می‌دهند! مساله‌ای که برخی از ناظران می‌گویند در روزهای ابتدایی حضور عناصر تکفیری در باکو، باعث درگیری‌هایی میان آنها با زنان عمدتاً بی‌حجاب باکویی شده بود!

نکتۀ مهم در مورد روسیه این است که مسکو در دکترین سیاست خارجی خود، منطقه‌ای را تحت عنوان «خارج نزدیک» تعریف کرده که آن را حوزۀ نفوذ انحصاري خود می‌داند و حضور بازیگران منطقه‌اي و به‌ویژه فرامنطقه‌ای در آن را هرگز برنمی‌تابد. این سیاست روس‌ها در مورد «خارج نزدیک» همواره در سخنان سران کرملین و همچنین در اسناد راهبردي روسیه منعکس شده است. به عنوان نمونه در30 نوامبر 2016 در سند استراتژي سیاست خارجی فدراسیون روسیه که به تصویب رئیس جمهور پوتین رسید، هر کنش امنیتی، نظامی و حتی در برخی موارد اقتصادی از سوی بازیگران خارجی در این منطقه -که روس‌ها آن را حوزۀ نفوذ سنتی خود می‌دانند- تهدیدي برای امنیت ملی این کشور قلمداد شده است.

ارمنستان یکی از مناطق کلیدی در منطق سیاست «خارج نزدیک» روس‌ها است و نگارنده بر این باور است که یکی از دلایل مهم بی‌عملی روزهای اخیر روس‌ها در برابر کنش‌های باکو-آنکارا-تلاویو در منطقه، به نوعی گوشمالی ایروان به دلیلی نزدیکی‌اش به غرب است. مساله‌ای که شاید حتی به قیمت کنار رفتن پاشینیان و طیف غربگرا در ارمنستان نیز پایان یابد. کرملین نشان داده دست‌کم در مورد ارمنستان، هرگونه حرکت این کشور برای ایجاد روابط متوازن ایروان با قدرتهاي غربی و روسیه را برنمی‌تابد. بر همین اساس است که مشارکت ارمنستان در مانور نظامی ناتو در سال 2017 در گرجستان و رومانی با انتقاد شدید روس‌ها مواجه شد. با این حال بعید است کرملین مراقب این امر نیز نباشند که گوشمالی جناح غربگرا در ایروان به قیمت از دست رفتن قدرت مطلق کرملین در خارج نزدیک آنها شود. چه آنکه از یک سو، جناح غربگرا در ارمنستان توان مقابله با این سیاست روسیه را ندارد و از سوی دیگر نیز غربی‌ها نشان داده‌اند که در خارج نزدیک روسیه حاضر نیستند بهای زیادی بپردازند؛ چراکه خوب می‌دانند این منطقه در حوزۀ منافع حیاتی روس‌ها قرار دارد. به قول «تیم مارشال» نویسنده و تحلیل‌گر مسائل ژئوپلیتیک، روس‌ها در جنگ کریمه نشان دادند در منطقۀ «خارج نزدیک» خود به هر قیمتی حاضرند بجنگند و غرب نیز جز چند پیام کلامی، هیچ اقدام عملی در برابر روسیه انجام نداد و برخی از آنها حتی «خدا را شُکر کردند که اوکراین عضو ناتو نیست» وگرنه مجبور بودند دست‌کم برای حفظ ظاهر اقدام عملی و نظامی نیز بکنند!

علاوه بر تمام این‌ها، در نگاه ابرقدرت‌ها بعد از نفوذ سیاسی، منافع اقتصادی نیز حائز اهمیت است. سکوت روس‌ها در نبرد اخیر در قراباغ را از این منظر نیز می‌توان تحلیل کرد. به هر حال روسیه با هر دو کشور روابط اقتصادی قابل توجهی دارد و جالب آن‌که یکی از بزرگ‌ترین واردکننده‌های تسلیحات نظامی به هر دو کشور نیز هست! جنگ تمام‌عیار کنونی با تمام ابعاد خطرناک امنیتی برای روس‌ها -که البته فعلاً خطری را متوجه امنیت روسیه نکرده- از سویی نیاز به تسلیحات ایجاد می‌کند و از سویی دیگر، زیرساخت‌ها تخریب و بازسازی آنها بازار وسیعی را ایجاد می‌کند. از این دو بازار پُر سود چه کشوری بیشترین بهره را خواهد بُرد؟! غرب یا روسیه؟! بی‌گمان غرب هم از این بازار سودش را خواهد بُرد، اما به دلیل جغرافیایی و سیاسی، بدون شک بیشترین سود را روس‌ها و بعد تُرک‌ها خواهند برد. آیا برای کشوری که می‌خواهد ابرقدرت باشد و در حال حاضر با آمریکا و چین رقابت اقتصادی سنگینی دارد و در عین حال اقتصادش از کرونا شدیداً متاثر شده، دلیلی دارد که از چنین جنگی در منطقه استقبال نکند؟! انسانیت؟! از نظر ما شاید؛ آنها اما خواهند گفت: چنین چیزی فعلاً «یافت می‌نَشود؛ گَشته‌ایم ما»!

در آخر پیش‌بینی نگارنده از جنگ اخیر، با توجه به مطالعۀ فرآیندی تاریخ مناقشۀ قراباغ؛ سیاست و منطق بازی قدرت‌های بزرگ در این منطقه؛ و آن‌چه که در روزهای اخیر در میدان نبرد انجام گرفته و می‌گیرد، به طور خلاصه این است که تعیین‌کنندۀ نهایی این جنگ خانمان‌سوز بسان دفعات پیشین، روس‌ها خواهند بود؛ احتمالاً جابجایی اندکی در مالکیت چند منطقۀ کوچک مورد مناقشه به وجود می‌آید؛ حوزۀ سیاست داخلی دو کشور دستخوش تغییراتی خواهد شد که این تغییرات احتمالاً در طرف ارمنی بیشتر از باکو خواهد بود و شاید قدرت از دست جناح غربگرا به رهبری پاشینیان خارج شود. در عین حال، بعید است شرطی که دو کارشناس تُرک و روس با یکدیگر بستند -یعنی تسلط کامل بر قراباغ توسط دولت باکو در یک یا دو ماه آینده- برنده‌ای داشته باشد! ایضاً کلّ مناقشۀ قراباغ! مگر این‌که روسیه در استراتژی‌اش در منطقۀ «خارج نزدیک» خود تجدید نظر بنیادینی کرده باشد، که این امر بسیار بعید به نظر می‌رسد.

در نهایت این‌که اینها جملگی حدس و گمان است اما آن‌چه به مانند روز روشن است، این است که در پی این آتشی که این بار بیش از همه، تلاویو و اردوغان با استفادۀ ابزاری از کژفهمی مقامات باکو در منطقه روشن کرده‌اند، خون انسان‌های بی‌گناه زیادی را بر زمین خواهد ریخت و بر دل و روح مردمانی که قرن‌ها در کنار یکدیگر با عشق زندگی کردند، بذر کینه و نفرت از یکدیگر می‌کارد...!

رضا کدخدازاده: کارشناس ارشد مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز