صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۷۶۴۹
تعداد نظرات: ۸ نظر
تاریخ انتشار: ۱۶ : ۰۲ - ۱۹ فروردين ۱۳۹۱
چرا کلاه قرمزی این قدر موفق است؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

آرش شفاعی: نوروز امسال ، بی شک مجموعه «کلاه قرمزی» پر مخاطب ترین مجموعه ای بود که صدا و سیما روی آنتن فرستاد .

مردم بسیاری از گروه های سنی مختلف پای این برنامه نشستند و نقل قول های شخصیتهای مختلف این مجموعه در نشستهای خانوادگی، شبکه های اجتماعی و وبلاگها بر زبان مردم آمد، مرور شد و خاطرات شیرینی برای بسیاری از ما برجا گذاشت.
«کلاه قرمزی و پسر خاله» بخشی از خاطرات جمعی نسلهایی است که پس از انقلاب اسلامی به دنیا آمده اند. این مجموعه در تمام سالهای پس از پخش سری های نخستینش در مناسبتهایی نظیر نوروز دوباره به تلویزیون آمده است و هربار به جای اینکه مخاطبان از این تکرار دل زده شوند ، راضی تر از قبل به تماشای آن نشسته اند . راستی چرا این مجموعه این قدر در جذب مخاطب موفق بوده است و بسیاری از برنامه های دیگر تلویزیون وقتی به ساختن ادامه یک برنامه موفق فکر کرده اند، شکست خورده اند؟
نکته اول این است که سازندگان مجموعه «کلاه قرمزی» ، آدمهایی حرفه ای و کار بلد بوده اند که به واسطه رانت و پسرخاله بازی به آنتن دست نیافته اند. ایرج طهماسب و حمید جبلی شناخت درست و دقیقی از باید و نبایدهای کار رسانه ای، قصه و فراز و فرودهای برنامه سازی برای گروه سنی کودک و نوجوان دارند و به واسطه همین شناخت، همیشه یک گام جلوتر از مخاطبان خود بوده اند.
کمرنگ شدن نقش کلاه قرمزی و پسر خاله و ورود شخصیتهای جدیدی چون پسر عمه زا، فامیل دور، هم ساده ، جیگر و ببعی طی این سالها نشان دهنده این است که آنها فهمیده اند ظرفیتهای طنزی که برای دو شخصیت اصلی باقی مانده است، در حدی نیست که بتواند مخاطب را به دنبال خود بکشاند و باید برای حفظ جذابیتهای مجموعه از شخصیتهای جدید کمک گرفت.
شخصیت پردازی درست
شخصیتهایی که به مجموعه اضافه شده اند، هر کدام دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که ضمن ایجاد کشش دراماتیک در داستان ، خود موجب فراهم آمدن فضای تازه ای برای طنز می شوند.
شما می توانید شخصیتی مانند فامیل دور را به راحتی آنالیز کنید و ببینید که در این شخصیت برساخته از تخیل نویسنده و کارگردان چقدر ظرفیت طنز وجود دارد. فردی در سن و سالی جا افتاده که نامش فامیل و فامیلش دور است (!) عاشق این است که تمام مدت در برابر یک در بنشیند. او همه چیز را با در معنی می کند و این کلید واژه است که به زندگی او معنا می دهد.
حالا وقتی نویسنده از ظرفیتهای زبان فارسی و مشتقات در نیز بهره برداری می کند، ظرفیت تازه ای برای طنز ایجاد می شود. در این منظر است که وقتی فامیل دور شعر مشهور سعدی «از در در آمدی و من از خود به در شدم» را بر زبان می آورد، تکرار این کلمه با توجه به فضاسازی پیشینی برای این شخصیت و جهان بینی «در مدارانه !» اش، خنده دار است .در کنار این ویژگی، باید به اغراقی اشاره کرد که در شخصیت فامیل دور وجود دارد . او به شکلی روشن علاقه مند به نمایش احساسات و علایق خود است و در بروز این احساسات که شکلی نمایشی و ظاهرسازانه نیز دارد، گاه چنان اغراق می کند که حتی خود زبان به اعتراف می گشاید و برای مثال دایم از دیگران می پرسد: «الان مشخصه که من در پوست خود نمی گنجم؟»این ریزه کاری ها باعث شده است تمام شخصیتهای جدید داستانهای مجموعه ، بتوانند در تکمیل ظرفیت طنزپردازانه اثر کمک کار کارگردان و نویسنده باشند. نکته مهم این است که استفاده از این ظرفیتها، در مجموعه کلاه قرمزی با تناسبی اندیشده رعایت شده است تا تاکید بیش از اندازه بر یک موضوع دارای ظرفیتهای طنز، به ضد خود بدل نشود.

شخصیت های به تمامی ایرانی
نکته مهم دیگر این است که همه این شخصیتها، ایرانی اند و از نمونه های مشابه خارجی گرته برداری نشده اند که این هم نکته مهمی است . مخاطب ایرانی وقتی این عروسکهای طنزآور را تماشا می کند ، ناخودآگاه تصویری اغراق شده از وجود خود و خصلت های خوب و بد خویش را در آنان باز می یابد.
شاید همه ما آدمهایی که واقعاً بدبخت هستند، اما به این شوربختی عادت کرده اند و تسلیم وضعیت خود شده و از آن لذت نیز می برند، دیده باشیم؛ چیزی که در «آقای هم ساده» به شکلی اغراق آمیز برجسته شده است.
شاید همه ما آدمهایی را که به اندازه یک گوسفند می فهمند، اما اصرار دارند در صحبتهایشان همیشه به زبان بیگانه حرف بزنند، دیده باشیم؛ چیزی که در شخصیت «ببعی» وجود دارد و شاید همه ما آدمهایی با خصلتهای دیگر شخصیتهای کلاه قرمزی در همسایگی خود، در قوم و خویش خود و حتی در وجود خود بیابیم که نمایش طنزآمیز و برجسته سازی شده آنها ما را بخنداند . این نگاه که همه مصالح داستان خود را از پیرامون خود و از فضای زیست اجتماعی واقعی مردمان همین سرزمین برگزینیم در بسیاری از برنامه سازان صدا و سیما وجود ندارد و برای همین است که سریالهای تلویزیونی ما سرشار است از نمونه های ایرانی شده شخصیتهای فیلمها و سریالهای بیگانه که مخاطب ایرانی با کردار و رفتار آن ها همذات پنداری نمی کند.
بخش مهم دیگری از موفقیت این مجموعه را نیز باید به گزیده کاری تیم سازنده آن نسبت داد که فریب جذابیت های تولید انبوه و نود قسمتی سازی های پول ساز را نخورده اند و ترجیح می دهند سالی چند روز روی آنتن باشند، اما همان چند روز، توفیقی حاصل کنند که بسیاری از برنامه های تلویزیونی از آن محرومند.
موفقیت «کلاه قرمزی» می تواند درس آموز مدیران صدا و سیما نیز باشد . مدیرانی که باید میان نیاز جدول خالی برنامه های شبکه های پرتعدادی که ایجاد کرده اند و تولید برنامه های با کیفیت، به یادماندنی و اندیشیده شده بر اساس نیاز و ویژگی های مخاطب ایرانی تعادل ایجاد کنند.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
مصطفی
|
۰۲:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۰
من به عنوان یک استاد دانشگاه پای ثابت این برنامه بودم!
آرمین 23
|
۰۰:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۰
ای کاش تعیین برنامه های صداو سیما در دستان جناب ضرغامی بود!!!!!!!!
پاسخ ها
jes
| |
۰۱:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۰
دمت گرم. اینه واقعا حرفه حساب
Ashkan
|
۰۰:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۰
آفرین انتخاب خیلی خوب نوشتی نتیجه گیریت عالی بود
محمد
|
۲۳:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۹
تبریک به آقای طهماسب و جبلی! خاطرات کودکی را برای بسیاری زنده کردند!! در مقایسه با برنامه های جدید کودک (انواع عمو و خاله ها) به نظر من مفیدتر بود و بهتره ادامه داشته باشه!
کاظم
|
۲۲:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۹
جای عمو پورنگ خالی
ناشناس
|
۲۲:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۹
عاشقشونم.نسل سوخته دهه 60 باهاشون بزرگ شد
ناشناس
|
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۹
درود بر کلاه قرمزی ها
بهترین برنامه بود