پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه اینترنتی فراز نوشت: سال ٩٨، سال پرحادثه ای بود. از سیل، زلزله و حوادث طبیعی گرفته تا کاهش چندباره قدرت اقتصادی مردم، گرانی بنزین، التهابات سیاسی و شلیک مرگبار به هواپیمای اوکراینی. حالا هم بیش از شش ماه است که سایه مهیب ویروس کرونا با ابعاد ناشناخته ، جدا از سایر صنایع، بار سنگینی بر گرده صنعت گردشگری کشور گذاشته که کمر راست کردن از آن ، کار امروز و فردا نیست. پیش و همزمان با نوروز ۹۹، شاید برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران بود که مردم با یک بازه طولانی زمانی مواجه بودند که اکثر حوزه ها و به مراتب آن ، افراد شاغل، دانش آموزان، دانشجویان و … تعطیل بودند اما نمی توانستند از این تعطیلات به نحو احسن استفاده کنند، زیرا باید در خانه می ماندند. با افزایش شمار مبتلایان و قربانیان به ویروس کرونا در زمان نگارش این گزارش، اخبار از محدودیت در مرزهای زمینی و هوایی همسایگان ایران، تنگنای پرواز ایرلاینهای خارجی و کنسلی بالای انواع تورهای مسافرتی شامل زیارتی، طبیعتگردی و خارجی و حتی لغو برنامههای فرهنگی حکایت دارد. به بیان دیگر، آسیب مالی به صنعت گردشگری به تفکیک در حوزه های مختلفِ مرتبط، از اقتصاد هوایی گرفته تا هتلداری و بازار زمینی روز به روز افزون می شود. جمع کل خسارت ناشی از کرونا در حوزه گردشگری و صنایع دستی ۱۱۸ هزار و ۲۹۸ میلیارد ریال برآورد شده است. بیشترین برآورد خسارت مربوط به خراسان رضوی با ۱۸۴ هزار و ۵۵۰ میلیارد ریال است و کمترین برآورد خسارت هم به استان خوزستان با ۲۴۲ میلیارد ریال تعلق دارد.
گردشگری ایران، ویران از سقوط و لرزان از تب…!
برای برآورد آسیب های مالی ابتدا باید گردش مالی اقتصادِ هوایی ایران را ارزیابی کنیم. نرخ هر پرواز عبوری براساس حداکثر وزن هواپیما در زمان تیک آف (برخاستن ) یعنی هر تن آن ضرب در چهار هزارم دلار و ضرب در مسافت طی شده (کیلومتر) تعیین میشود که براساس این فرمول قیمت کوتاه ترین مسیر عبور هواپیما از ایران ۱۰۰ دلار است. حال اگر هر یک از این هواپیماها برای انجام سرویسهای فنی در ایران فرود بیایند،در هزینههای عبوری آنها ۵۰ درصد تخفیف داده میشود. همچنین هواپیماهای با وزن بیش از ۱۵۰ تن شامل حال تخفیف ۳۰ درصدی میشوند. بر این اساس، متوسط درآمد هر پرواز از آسمان ایران کمتر از ۸۰۰ دلار نیست و روزانه حدود ۹۵۰ الی ۱۰۰۰ پرواز در روزهای «عادی» از فضای آسمان ایران عبور میکند. حداقل درآمد کشورمان از پروازهای عبوری در سال چیزی حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰ میلیون دلار است که معادل آن با نرخ دلار در بازار آزاد حدود ۴ هزار میلیارد تومان است. حال این درآمد برای یک شرکت زیر مجموعه وزارت راه و شهرسازی در شرایط کاهش منابع دولت با به حداقل رسیدن درآمدهای نفتی رقم قابل توجهی محسوب می شود. اما بعد از حوادث ۹۸ و بحران کرونا در سال جاری شرایط متفاوت شده است؛ در شرایطی که به اذعان ایرلاینهای خارجی کریدور هوایی ایران نزدیکترین و بهصرفهترین مسیر برای عبور هواپیماها در منطقه محسوب میشود، در شرایط فعلی بسیاری از ایرلاینها مسیر تردد خود را تغییر دادهاند و فضای آسمان کشورهایی مانند عراق، افغانستان، پاکستان، قطر و عربستان جای کریدور ایران را گرفته اند. حال این که طبق سند ۷۱۰۰، نرخ عبور هواپیما از آسمان عراق و افغانستان ثابت و به ترتیب ۳۷۵ دلار و ۴۰۰ دلار است، یعنی اگر هواپیمایی بخواهد حتی مسیر کوتاهی را از آسمان این کشورها طی کند که این رقم در فضای آسمان ایران ۱۰۰ دلار است باید در آسمان عراق و افغانستان ،نزدیک به ۴۰۰ دلار بپردازد. روندی که همین حالا در مورد پرواز های ترکیه در حال انجام است و نرخ رفت و برگشت پرواز به استانبول را با توجه به آن چه گفته شد، از مسیر قطر چیزی معادل ۱۰۶ میلیون تومان تبدیل کرده است! حذف کریدور ایران از خطوط هوایی پس از سقوط هواپیمای اوکراینی تنها به صنعت هوایی ایران بیش از ۱۷۰۰ میلیارد تومان خسارت وارد کرد، این رقم در دوران بحران ناشی از کرونا، بیش از ۱۱۵ میلیارد دلار آن هم قبل از محدودیت ایالات متحده آمریکا برای لغو و ممنوعیت ۳۰ روزه تمامی پروازهای اروپایی بود. از این رقم بیش از ۷۰۰ میلیون دلار فقط مربوط به هواپیماهای داخلی است.
تاوان اپیدمی در بهشت توریست ها
۹۵ درصد اتاقهای هتلها در اغلب شهرهای کشور، خالی از مسافر است. دخل هتلدارها از محل پذیرش مسافر بهشدت کاهش پیدا کرده اما خرج آن ها به سبب هزینههای جاری سنگین نه تنها نسبت به سال گذشته کم نشده بلکه افزایش نیز پیدا کرده است. این نامعادله، صاحبان هتلها را به استفاده از دخل اضطراری- فروش ملک یا مصرف پساندازهای حیاتی- واداشته است. علت اصلی این عدم استقبال توریستهای داخلی را میتوان اجاره بهای بالای هتلها و ترس مردم از ابتلا به ویروس کرونا در هتلها دانست. در واقع با شیوع ویروس کرونا وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم با مشکلات قابلتوجهی مواجه شد بنابراین توریستهای داخلی برای اقامت در مقصد سفر خود ترجیح میدهند به اقامتگاههایی ارزانتر از هتل رفته و اقامت کنند. از سوی دیگر به علت حضور متعدد گردشگران در این نوع اقامتگاهها اغلب مسافران استرس ابتلا به کرونا در هتلها را دارند بنابراین یا به اقامتگاههای شخصی خود میروند یا اینکه در بهترین حالت، خانه دربستی اجاره میکنند. درحالحاضر که ممنوعیت تردد استانی لغو شده است ضریب اشغال هتلها در استانهای مختلف بهطور میانگین ۵ درصد است که با این میزان از مسافر و درآمد حاصل از آن نمیتوان حتی هزینه آب، برق و گاز یک هتل را نیز پرداخت کرد. از ابتدای اسفند سال ۹۸ تا آخر تیر سالجاری هتلداران ۷ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان خسارت را تجربه کردهاند که در همین راستا نیز برخی ارگانها بهجای همراهی با فعالان این حوزه به قطع آب، برق و گاز اقدام کردهاند. از سوی دیگر نیز سازمان تامیناجتماعی که سالهای متوالی بیمه به آن پرداخت شده است در این شرایط بهجای پرداخت به موقع بیمه بیکاری نه تنها با تاخیر چند ماهه این کار را انجام داده است بلکه مبالغی کمتر از آن چه گفته شده بود را پرداخت کرده است. علاوه بر آن از بخشودگی مالیاتی نیز خبری نیست. در این میان، ایسنا در گزارش از اخراج اجباری بیش از ۸ هزار نفر در صنعت گردشگری خبر داده که بخش اعظم این رقم مربوط به هتل هاست. در این میان نزدیک به ۱۳ هزار نفر از راهنمایان گردشگری که بیمه هم نیستند بیکار شده اند.
گردشگری ایران، قبل از کرونا تبدیل به یک بیمار اورژانسی شد
همیشه از داشتههای فرهنگی و تاریخی کشورمان در محافل و مجامع داخلی و خارجی سخن به میان میآوریم. فارغ از این که چه تخصصی داریم و در چه جمعی صحبت میکنیم، اینکه ایران یکی از کشورهایی است که ظرفیتهای گردشگری بسیار بالایی دارد و از آن استفاده نمیکند، شاید به یکی از حسرتهای ملی ما بدل شده باشد.میدانیم که ایران سرزمینی ۴ فصل است. میدانیم که کشور ما طبق آمارهای سازمان جهانی گردشگری(UNWTO) از لحاظ جاذبههای طبیعی رتبه پنجم و از منظر جاذبههای تاریخی در رتبه دهم کشورهای دنیا قرار دارد. علاوه بر آن میدانیم که ایران علیرغم همه مشکلات (خصوصا در یکی دو سال اخیر)، همواره کشوری امن بوده است. همچنین (باز فارغ از موارد معدود) در بین خودمان به مهماننوازی هم مشهوریم. اما چرا با توجه به تمام این محسنات که باید ایران را برای گردشگر خارجی جذاب کند، سهم ما از درآمد گردشگری کمتر از یک درصد جهان است. چرا تاکنون تنها توانستهایم یک پنجم از اهداف سند چشم انداز ۲۰ ساله کشور (۲۰ میلیون توریست خارجی در ۱۴۰۴) به ایران را محقق کنیم؟متاسفانه وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری (که قبلا سازمانی به این نام بود) به عنوان متولی رونق و توسعه صنعت توریسم کشور، در طول سالهای گذشته نتوانسته آن طور که باید و شاید سرمایه، ظرفیت و زمان لازم را در جهت توسعه زیرساختها و برنامهریزی برای ورود گردشگر اختصاص دهد و عمر این سازمان بیشتر به دعواهای سیاسی گذشته است. واقعیت این است که برجام به عنوان سندی که میتوانست روابط ما را با جهانیان بهبود بخشد، مورد توجه صنعت گردشگری نیز قرار گرفته بود و فعالان این صنعت امیدوار بودند با حضور توریست خارجی و باز شدن قفلهای تحریم بتوانند این صنعت را رونق بخشند. اما علیرغم همه تلاشهای دولت و شخص آقای روحانی، این اتفاق تا به امروز نیفتاده است. بررسی های نشان می دهد که از شش وعده اصلی روحانی در انتخابات سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ یعنی « جذب بیشتر گردشگران خارجی»، «افزایش سالانه یک میلیون گردشگر خارجی»، «بازگرداندن اعتبار گذرنامه ایرانی»، «لغو ویزای عراق»، «تسهیل بازگشت ایرانیان» و «برداشتن موانع سفر اساتید به خارج» فقط افزایش گردشگر آن هم در بازه زمانی پیش از تحریمهای ترامپ محقق شده بود. حال هم با گردش مالی منفی این حوزه در دومینوی حوادث، به نظر می رسد باید عطای توسعه این صنعت را به لقایش ببخشیم!
آیا می توان به بهبود صنعت گردشگری امیدوار بود؟
به نظر می رسد نخستین و تنها راهکار موجود توسعه «گردشگری مجازی» است؛ ظرفیتی که در جهان جدی گرفته شده و رو به پیشرفت است. توسعه گردشگری مجازی میتواند بازدهی بسیار بالایی داشته باشد چرا که غیر از اینترنت و تهیه یک محتوای سه بعدی و امن به هیچ زیرساخت دیگری نیاز ندارد. وقتی کاربر با استفاده از این محتواها با اماکن تاریخی و گردشگری کشور آشنا شد، حاضر است برای حضور و استفاده از این مراکز به ایران سفر کرده و با جزئیات بیشتری از این بناها آشنا شود. تورهای مجازی صرفاً به اماکن گردشگری و میراث فرهنگی محدود نشده و قابلیت استفاده در نمایشگاهها را دارد. به بیان دیگر می توان همگام با زمان و جهان تا حدودی شدت آسیب به گردشگری را سرشکن کرد و امیدوار بود ؛ امید، تنها بازمانده این روزهایمان…