پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سید هادی برهانی: اتفاقی که نباید میافتاد افتاد و دو کشور عربی (امارات و بحرین) در کاخ سفید و در حضور دونالد ترامپ معاهده صلح با اسرائیل را امضا کردند. امروز روزی متفاوت برای خاورمیانه و حتی جهان است. روزی که اسرائیل به پایان یافتن مخالفت و مقاومت عربی (در برابر پروژه صهیونیسم در منطقه) بیش از هر زمان دیگری امیدوار شده است.
اکثر شبکههای ماهوارهای برنامههای عادی خود را قطع کردند و به پخش مستقیم این مراسم پرداختند. امروز نیز خبر این مراسم به خبر اول رسانهها و مطبوعات جهان تبدیل شده است. جهان، هاج و واج شاهد صحنهای است که تا چند سال پیش قابل باور نبود. کشورهای عربی که مهمترین پایگاه مخالفت با اسرائیل و حمایت از فلسطین در جهان بودند، دوستی با فلسطین را به کناری نهاده و دست دوستی به سوی اسرائیل دراز کردند.
دست دوستی با اسرائیلی که اینک کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا از دوستی با آن ابا دارند. اسرائیلی که حتی حقوق حداقلی فلسطینیها در قالب قطعنامههای سازمان ملل، طرح دو دولت، پیمان اسلو و اصل صلح در برابر زمین را کنار گذاشته و تمام فلسطین از بحر تا نهر را ملک طلق امت یهودی میداند.
ابعاد مختلف این تحول خطیر در ایران و سایر کشورهای جهان اینک محل بحث و بررسی است. در ایران یک بحث مهم موضوع نقش ایران در رقم خوردن این تحول است. آیا سیاستهای منطقهای ایران در طول سالهای گذشته و دشمنی آن با (به اصطلاح) ارتجاع عرب در این تحول نقش داشته است؟
بخشی از تحلیلگران، سیاست منطقهای ایران علیه این کشورها را مهمترین عامل نزدیکی آنها به اسرائیل میدانند. مبنای تحلیل آنها نگاه «واقع گرایانه» به سیاست خارجی است: براین اساس فشار ایران بر امنیت و منافع کشورهای عربی منطقه (به ویژه عربستان، امارات و بحرین) آنها را در وضعیتی قرار داد که برای حفظ منافع و امنیت خود به کمک و مساعدت قدرتهای منطقهای دیگر نیازمند شدند. اسرائیل با توجه به این واقعیت توانست خود را به عنوان یک عرضه کننده مهم و معتبر کالاهای امنیتی مورد نیاز آنها در خاورمیانه مطرح نماید.
در مقابل تحلیلهای دیگری وجود دارد که فرضیه فوق (در مورد نزدیکی کشورهای عربی و اسرائیل) را رد میکند. مبنای تحلیلهای این دسته، عمدتا نوعی ذات گرایی و نقش آن در سیاست خارجی کشورهاست. براساس این تحلیلها دوستی با اسرائیل در ذات و ماهیت کشورهای عربی ریشه دارد و آنچه اتفاق افتاد بدون فشار ایران نیز صورت میگرفت.
رسانههای فارسی (و غیرفارسی) اینک به صحنه بحث و جدل این دو گروه بدل شده است. اما برای جمهوری اسلامی ایران که یک آرمان بزرگ و اعلام شده آن حمایت از مردم فلسطین و مقاومت در برابر پروژههای صهیونیستی در خاورمیانه بود، این بحث از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. آیا فشار ما بر کشورهای مرتجع، خائن، غرب زده و محافظه کار عرب به نفع اسرائیل تمام میشود یا اتفاقا این فشارهاست که مانع اجرای پروژههای صهیونیستی در منطقه است؟
این موضوع و این بحث، که جمهوری اسلامی ایران بخش بزرگی از توان، اعتبار، سرمایه و امکانات خود را در طول دهههای گذشته صرف آن کرده است، بزرگتر و خطیرتر از آن است که بدون بررسی جدی و ارزیابی حقیقی پشت سر گذاشته شود. بدون پاسخگویی به سوالات مربوطه و تعیین تکلیف این بحث چگونه راه آینده روشن خواهد شد؟ آیا تداوم سیاستهای فعلی تضمین کننده مصالح و اهداف کشور در این زمینه است یا موضوع محتاج بازنگری و اصلاحاتی جدی است؟
بر این اساس و با توجه به اهمیت تعیین کننده این موضوع در سرنوشت ایران، منطقه و فلسطین، پیشنهاد می شود دولت جمهوری اسلامی ایران از همه توان موجود در کشور و همه ظرفیتهای علمی و مطالعاتی در دسترس - همه کارشناسان و دست اندرکاران این موضوع مطالعاتی، اساتید دانشگاه و متخصصین مربوطه از همه طیفها و گرایشهای حاضر - دعوت نماید در یک گردهمایی علمی و ملی این موضوع را به بحث گذاشته و نتایج آن را در اختیار سیاست خارجی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران قرار دهند. بعید است بدون چنین ارزیابی جدی مسائل و ابهامات این موضوع مهم روشن شده و راه درست در سیاست خارجی کشور آشکار شود.
سید هادی برهانی: استاد مطالعات اسرائیل در دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان
لطفا انگلیسی ذات گرایی رو بنویسید ما راجع به این نظریه جدید بخونیم.
گفتم فسیاست خارجه ایران (دولت احمدی نزاد) اعراب را به آغوش اسراییل میفرستد
و یکی از دوستان (که طرفدار دولت احمدی نزاد بود) در پاسخ من گفت حالا مگه میتونن چکار کنند
گفت این مهم نیست مهم اینه که اسرایبل راه تنفس کشیدن پیدا میکنه
ولی اون متوجه حرفهای من نمیشد و قبول نمیکرد