پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
استفان والت نظریه پرداز برجسته روابط بین الملل در «فارن پالسی» نوشت: اگر مطمئنید که موج اعتراضات عمومی در امریکا به کجا میرود از من باهوش ترید. در واقع پیش بینی اینکه اعتراضات عمده علیه دولتی فاسد به کجا میرود بسیار سخت و گاهی غیر ممکن است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: از نگاه تیمور کوران در یک مقاله بنیادی یکی از دلایل این موضوع این است که انگیزه افراد برای طغیان نوعی اطلاعاتی شخصی است که نمی توان حتی در یک دموکراسی هم آنرا از پیش مشخص کرد. شاهدان خارجی حتی امروز نیز نمی دانند که چه چیز باعث می شود مردم به خیابان ها هجوم آورند یا چه پاسخی از سوی دولت آنها را به خانه بازمی گرداند. همانطور که سوزان لاهمن و دیگر نظریه پردازان اشاره کرده اند، اعتراضات از "اثر آبشاری" تاثیر می پذیرند: شاید مایل نباشید که اولین نفر در خیابان باشید اما موافقید که نفر 5000ام باشید. براساس این نظریه جنبش های اعتراضی به ویژه زمانی که دولت خشم جمعی را تشدید می کند روندی رو به رشد خواهند داشت.
بیشتر بخوانید
از نگاه ترامپ تنها راه چاره برای توقف اعتراضات استفاده از زور است. او باید در این زمینه تجدید نظر کند. استفاده از زور زمانی جواب خواهد داد که موجودیت یک رژیم تهدید شده باشد، عمده ی مردم از رژیم پشتیبانی کنند و مطمئن باشیم که نیرو های امنیتی از دستورات پیروی کرده و با خشونت پاسخ می دهند. اما همانطور که شاه ایران شاهد بود، استفاده از زور، می تواند اعتراضی صلح آمیز را خشونت بار کند و افراد بیشتری را به خیابان ها بکشاند و در نهایت نیرو های امنیتی نیز جبهه ی خود را تغییر داده و در اعتراضات وارد عمل می شوند. حتی اگر اقدام خشن به پیروزی منتهی شود هم کشور به بلوری شکننده بدل می شود.
مهم تر اینکه بی نظمی ها به هیچ وجه در سطحی نیستند که پاسخی آنگونه که ترامپ و کاتن طلب می کنند را نیاز داشته باشد. درست است که غارت هایی صورت گرفته و مسئولان آن باید محکوم، دستگیر و مجازات شوند. اما داده های اولیه به دست آمده از سرشماری ها نشان می دهد که اکثریت اعتراضات صلح آمیز بوده و حوادث خشونت بار یک استثنا محسوب می شوند و عرف اعتراضات نیستند. بعلاوه در بسیاری از موارد نیرو های پلیس محلی خود آغازگر خشونت بوده اند.
مهم تر از همه اینکه: معترضان نمی خواهند مکان های عمومی را تخریب کنند یا نظم عمومی را برهم بزنند. هیچکدام از فرماندار ها درخواستی برای کمک های فدرال نداشته اند. طبق بیانیات اف بی ای، نهضت خطرناک آنتیفا در این اعتراضات تحریک به خشونت نکرده است.
در واقع منبع اصلی تهدید برای نظم عمومی نه معترضان بلکه کاخ سفید است. به این دلیل است که شاهد مقاومت فرماندهان نظامی آمریکا هستیم، آنها درک می کنند که نیازی به اینگونه استفاده از زور وجود ندارد. همچنین می دانند که امریکا میدان جنگی نیست که قصد پیروزی در آن را داشته باشند و نقش اصلی نیرو های نظامی حفظ یکپارچگی و دفاع از کشور در مقابل دشمنان خارجی است و پیشبرد نظرات شخصی رئیس جمهور از وظایف ارتش نیست.
چنین شرایطی نشان می دهد که: ترامپ رئیس جمهوری شکست خورده و نا امید دیگر راهی پیش روی خود نمی بیند. اقتصاد رو به افول است و برخلاف رئیس جمهور قبلی-که کشور را به خوبی از رکود اقتصادی 2008 بیرون کشید-ترامپ برنامه ای برای بهبودی اقتصاد ندارد. گزارش تازه مشاغل نشان می دهد که تا روز انتخابات هنوز هم ده میلیون آمریکایی به سرکار های خود بازنگشته و ترامپ از این موضوع مطلع است. کشور از آنجایی در این منجلاب است که پاسخ ترامپ به همه گیری کرونا فاجعه بار بود و دروغ هایش حتی پس از مرگ 100000 امریکایی پایانی نداشت. در حال حاضر کشور هایی که رهبران توانا تری دارند شروع به بهبودی و خروج از قرنطینه کرده اند. در این شرایط مسلما می توان اوج دیگری را نیز برای کرونا در پاییز انتظار داشت. در نهایت رویکرد نابخردانه ترامپ نسبت به سیاست خارجی نیز دشمنان زیادی را برای امریکا ایجاد کرده و حتی هم پیمان های امریکا را نیز عصبانی کرده است و او راه حلی برای این مشکلات ندارد.
درنتیجه تنها امید ترامپ این است که سطح خشونت در اعتراضات افزایش پیدا کند؛ بنابراین دیگر کسی حواسش به شکست های ترامپ نخواهد بود و به دلیل تهدیدی که خشونت برای نظم عمومی خواهد داشت هرگونه اقدامی از سوی او را توجیه می کند.
پس پاسخ درست این است که چنین بهانه ای را در اختیارش نگذاریم. همانطور اریکا کنووث و همکارانش ماریا استفان نشان داده اند مقاومت بدون خشونت بهترین ابزار برای تغییرات اجتماعی محسوب می شوند. دلیل روشنی برای این موضوع وجود دارد: اقدامات خشونت آمیز به دولت اجازه توجیه استفاده از زور را خواهد داد و سلاح و زور دولت معمولا به معترضان می چربد. اما اگر اعتراضات صلح امیز باشند نمی توان استفاده از زور را توجیه کرد و نیرو های امنیتی چنین کاری نخواهند کرد و حتی در صورت انجام چنین اقداماتی تمام امریکا شاهد است و واکنش نشان خواهد داد.
اما نگرانی اصلی من این است که با اینکه اعتراضات فعلی عمدتا-به دلایلی روشن و قابل درک-برروی تبعیض نژادی تمرکز دارند، برخی از مشکلات امریکا از نژاد فراتر است. علاوه بر نگرانی های درستی که در زمینه نابربری نژادی وجود دارد، این اعتراضات نشانگر خشم عموم در مقابل یک غول سیاسی و اقتصادی است که در سال های اخیر به جای پاسخ به نیاز های اجتماعی بیشتر در پی تقویت خودش بوده است. خشم از نیروی پلیسی است که در مقابل تغییر مقاومت می کند و از اخراج افسرانی سو استفاده گر امتنا می کند. خشم از غول های وال استریتی منشا می گیرد که باعث رکود سال 2008 شدند و هیچگاه محاکمه نشدند. منشا این خشم هاروی واینستین هایی هستند که چند دهه پیش از اینکه رازشان فاش شود از قدرت خود سو استفاده کرده اند. خشم از حضور جان بولتون ها و الیوت ابرام ها در سیاست خارجی است.
ترامپ در سال 2016 خودش را به دروغ یک فرد خارج از سیاست جا زد که می خواهد حرکتی در این مرداب سیاسی ایجاد کند و مهارت اقتصادی خود را برای رفع مشکلات ملت وارد دولت کند. حتی با اینکه برخی طرفداران ترامپ هنوز از او پشتیبانی می کنند اما روشن است که او دیگر آشکارا دروغ می گوید. به جای دوری از این مرداب سیاسی کابینه ی او پر است از لابی کنندگان و اعضای نالایق خانواده. ترامپ هیچ تلاشی برای آرام کردن اوضاع، اتحاد، الهام بخشیدن یا اداره درست انجام نداده است. تنها دروغ، تهمت و سرزنش دیگران.
توجیه درسته نه توجیح