پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
میزان نوشت: واکاوی در پرونده قتل رومینا، ما را به استان گیلان کشاند. اولین قرار ملاقات با پدر رومینا در زندان مرکزی رشت بود.
پیش از اینکه در محل ملاقات با رضا اشرفی، پدری که دخترش را در روستای سفیدسنگان به طرز فجیعی به قتل رساند، حاضر شویم، به بررسی توصیف رسانهها از عامل جنایت تالش پرداختیم.
بیشتر بخوانید
در زندان در اتاقی منتظر انتقال پدر رومینا بودیم و در آن فرصت تصویرهای گوناگون و ترسناکی را از او در ذهن ترسیم میکردیم تا اینکه صدای قدمهای آهستهای سکوت اتاق را شکست و لحظاتی بعد در اتاق باز شد.
مردی که وارد اتاق شد، لاغر اندام و در ظاهر آرام بود و در حالی که پاهایش را روی زمین سر میداد روی یک صندلی نشست و با صورت کشیده خود به زمین خیره شد.
در ادامه مشروح گفت: وگوی رضا اشرفی، پدر رومینا با خبرنگاران را میخوانید.
در ابتدا خود را معرفی کنید.
پدر رومینا: من، رضا اشرفی، متولد اول شهریورماه ۶۲ و کارگر مزرعه هستم. ۱۵ سال است که ازدواج کردهام.
رومینا چه زمانی به دنیا آمد و به چه دلیل نام او را رومینا گذاشتید؟
پدر رومینا: یک سال پس از ازدواج من و همسرم، رومینا به دنیا آمد.
اولین بار چه زمانی متوجه رابطه دخترت با بهمن خاوری شدی؟
پدر رومینا: یک نفر به من گفت: ظرف ۲ تا ۳ روز دیگر دخترت فرار میکند؛ به خانه آمدم و گوشی دخترم را چک کردم متوجه شدم پیامی در این رابطه رد و بدل نشده است.
چه هنگام متوجه شدید رومینا فرار کرده است و بعد از آن چه کردید؟
پدر رومینا: یک هفته از شنیدن اینکه میخواهد فرار کند میگذشت؛ خرید کرده بودم، همسرم مریض احوال بود؛ شام گذاشتم و چهار نفری سر سفره نشستیم و شام خوردیم. بعد از آن هوس چای کردم؛ رومینا چای را حاضر کرد؛ در هنگام خوردن چای متوجه شدم ماده سفید رنگی ته استکان است؛ شک کردم؛ چای دوم را که خوردم گفتم بی مزه است؛ بعد از خوردن چای سوم؛ در همان وضعیت خوابم برد و از ساعت ۱۰ و نیم تا سه صبح خوابیدم. خانمم بیدارم کرد و گفت: رومینا کجاست؟ رومینا در خانه نیست. متوجه شدم رومینا در چای مواد خواب آور ریخته بود و از خانه رفته بود. تا ساعت هشت صبح گیج بودم که برادرم آمد و گفت: آن پسر (بهمن خاوری) در اینستاگرام گفته است که ساعت ۱۲ شب با رومینا فرار کردهاند.
بعد از آن چه کردید؟
پدر رومینا: قبل از ظهر به پاسگاه رفتم و در زمینه آدم ربایی شکایت کردم. دوباره بعد از ظهر برای پیگیری به پاسگاه رفتم، با آن پسر (بهمن خاوری) تماس گرفتم و گفتم دخترم را به تو میدهم؛ مقدمات کار را فراهم کن. آدرس خانه خواهرش را داد. به آنجا رفتم و دخترم را که دیدم تپش قلب داشتم؛ به اتاقی رفتیم و از او پرسیدم چند سال است با این پسر رابطه داری؟ گفت: یک ماهی میشود با او تلفنی صحبت میکنم.
در این مدت مادر رومینا کجا بود؟
پدر رومینا: بعد از آن، به آنها (خانواده خاوری) گفتم مادرش بی تابی میکند و میخواهد رومینا را ببیند؛ با مادر رومینا قبلا هماهنگ کرده بودم و گفتم وقتی تماس گرفتم با مامور بیاید. ماموران آمدند و آن پسر را دستگیر کردند.
در خصوص این ادعا که در برخی رسانهها گفته شد رومینا در بازپرسی و یا آگاهی گفته است که نزد خانوادهاش امنیت ندارد توضیح دهید.
پدر رومینا: من اصلا چیزی از جانب رومینا در این خصوص نشنیدم. انجا فضا خیلی احساسی و عاطفی شد برعکس این حرفها را هم زد، زمانی که به خانه باجناقم رفتیم خیلی صمیمیتر شده بودیم زمانی که همدیگر را دیدیم.
یعنی بعد از اینکه رومینا را پیدا کردید به خانه باجناق خود رفتید؟
پدر رومینا: بله رفتیم خانه باجناقم بعد از آگاهی تماس گرفتند که بیایید اینجا. در بازپرسی گفتم وسایل و شناسنامه دخترم در خانه آن پسر (بهمن خاوری) است. بعد از آن وسایل را تحویل گرفتیم و به منزل باجناقم برگشتیم.
در خانه چه گذشت؟
پدر رومینا: بعد از ناهار از خانه باجناقم به سمت خانه حرکت کردیم. در مسیر خیلی مهربان بودیم و خودش هم تشکر کرد، هنگامی که رسیدیم کمی بعد، رومینا و برادرش خوابیدند؛ با خودم گفتم کاش نمیخوابید و با هم صحبت میکردیم.
رابطهات با دخترت چطور بود؟
پدر رومینا: رابطهام خوب بود. معمولا با او درد دل نمیکردم، اما با هم شوخی میکردیم.
بهمن خاوری را میشناختی؟ مشکلت با او چه بود؟
پدر رومینا: پارسال قبل از عید برای نزدیکانش بنایی کرده بودم. از همان اول از این پسر بدم میآمد؛ اصلا ادم خوبی نبود شما میتوانید از همه محل بپرسید به چه نامهایی مشهور بود اگر هم برای رومینا خواستگاری میآمد، مخالفت میکردم، اما بهمن اصلا خواستگاری نیامد.
بهمن خاوری را چند بار دیدهای؟
پدر رومینا: سلام علیک داشتیم. برای من تعریف کرده بود و گفته بود چه کاره بوده است.
واضح بگو که چرا از بهمن خاوری خوشت نمیآمد.
پدر رومینا: از بهمن حرکاتی دیده بودم که تا به حال از کسی ندیده بودم. میدانستم با افرادی بد نام در ارتباط بوده است خودش هم شما بپرسید از همسایهها که چه کاره است.
بهمن خاوری به شما گفته بود از کسی عکس یا فیلم تهیه کرده است؟
پدر رومینا: دختری را میشناسم که قبل از ازدواج با او ارتباط داشت؛ اما من عکس یا فیلمی ندیدم. اینها را خاوری به من میگفت.
چه زمانی متوجه شدی بهمن خاوری با دخترت در ارتباط است؟
پدر رومینا: بعد از اینکه با دخترم فرار کردند متوجه شدم با دخترم در ارتباط است.
علت عصبانیت شما چه بود؟
پدر رومینا: من در آیینه میدیدم که یا باید در خانه این خانواده میماند و او را میفروختند یا اینکه یک ماهه فرار میکرد به بیابان.
شما از مذهب خانواده خاوری اطلاع داشتید؟
پدر رومینا: بله اطلاع داشتم که اهل سنت هستند، اما برای من مهم نبود.
بهمن خاوری مدعی شده است که به علت اهل سنت بودن اجازه ندادی با رومینا ازدواج کند.
پدر رومینا: خواهر من حدود ۱۶ سال پیش با یک اهل سنت ازدواج کرد و الان پسرش کلاس نهم است. اصلا مشکلی با این موضوع نداریم خوشبخت هم هست.
بهمن خاوری خانواده شما را تهدید کرده بود؟
پدر رومینا: گفته بود اگر این دختر (رومینا) با من نرود، آبرویت را میبرم و پدر و مادرت را میکشم. این موضوع را رومینا به همسرم گفته بود.
چرا رومینا باید از بهمن بترسد؟
پدر رومینا: نمیدانم؛ باید گوشی موبایل بررسی شود. من به بهمن گفتم اگر میخواهی دخترم را خوشبخت کنی چرا چنین تصاویری در اینستاگرام میگذاری؟ از مادر رومینا بپرسید، رومینا را مجبور میکردند در آن حالت از او عکس بگیرند.
احساس نمیکنی، چون دخترت کوچک بود اغفال شده بود و باید به او فرصت میدادی؟
میخواستم بهشتی کوچک برایش درست کنم.
پشیمانی؟ اگر زمان به عقب برمیگشت باز هم همین کار را میکردی؟
پدر رومینا: نه این کار را نمیکردم.
اگر مشکلی نداری درباره نحوه قتل توضیح بده؟
پدر رومینا: دو ضربه وارد کردم و بیرون رفتم.
رابطه همسرت و دخترت (رومینا) چگونه بود؟
پدر رومینا: رابطه بدی داشتند و مدام در حال دعوا بودند. مادرشان با بچهها مدام در حال زد و خورد بود.
روزی که تصویر دخترت را اینستاگرام، چه حالی شدی؟
پدر رومینا: آن صحنه را که دیدم، اذیت شدم.
بهمن را چقدر مقصر میدانی؟
پدر رومینا: دخترم را فریب داد. با ابروی خانواده ما در اینستاگرام بازی کرد آدمی که شرف و غیرت داشته باشد، این کار را نمیکند.
چه کسی مقصر است؟
پدر رومینا: مقصر اصلی خودم هستم، چون من قتل را انجام دادم.
تا به حال مشکلی در زمینه روانی نداشتهای که به روانشناس مراجعه کنی؟
پدر رومینا: نه مشکلی نداشتم.
نگرانی شما در حال حاضر چیست؟
پدر رومینا: فرزندم امیر و زنم.
پس از قتل، در حال خودت بودی؟
پدر رومینا: بله و تمام جزییات را به یاد دارم.
به صورت شفاف بگو که علت قتل چه بود؟
پدر رومینا:، چون رومینا با یک آدم ... فرار کرده بود از این موضوع ان موقع گذشتم، ولی بدتر این اقدام ان عکسها را در اینستاگرام گذاشته بودند.
بهمن خاوری گفته چند روز پیش از این اتفاق، کسی را برای خواستگاری فرستاده بود.
پدر رومینا: نه؛ کسی نبود و اگر هم کسی را فرستاده باشد، کسی نزد من نیامد و با من صحبت نکرد.
رومینا خواستگار داشت؟
پدر رومینا: رومینا خواستگارهای زیادی داشت.
به عنوان حرف آخر چه چیزی برای گفتن داری؟
پدر رومینا: من نمیخواستم رومینا را تحت فشار بگذارم و میخواستم او آزاد باشد؛ من با حجابش مشکلی نداشتم اصراری نداشتم لباس خاصی بپوشد. هر لباسی میگفت: دوست دارم همان را برایش میخریدم من رومینا را دوست داشتم، ولی عصبی شدم و الان زمان قابل بازگشت نیست.
خیلی سخته که یه پدر این جنایت را انجام بده.
باید محاکمه شود.
ولی متاسفانه برخی در برخی از نظرات احساس کردم که ما در قضاوت هایمان دچار قوم گرایی و یا در بهترین حالت دچار پیش داوری می شویم.
زنی که با همچین آدم خشن حیوان صفتی زندگی میکرده خودش مظلومتر از دخترش بده
پدرش باید اعدام شه
یه حیوون صفت احمقه که باید یاد بگیره دختر با پسر فرقی نداره اون پدر نیست یه اشغاله
فهمش ساده است
پدر ناپخته وخامی که دخترش واقعا بچه سال بوده اگه اورا ازمحبت سیراب میکرداوهرگز به بهمن وامثال او ترم خرد نمیکرد وبهمن که باتوجه به سنش که آدم عاقل وبالغی بود باانتشار عکس رومینا آبروی دختر نوجوان را برد.
کاملا واضحه و همه ملت میدونن که پسره اوباش دختر بچه روگول زده. دختر بچه رو با یه هدیه، یه گوشی و چهارتا پیام عاشقانه میشه منحرف کرد. اون چه میفهمه زندگی زناشویی یعنی چی که بخواد تصمیم بگیره. جالبه که پسره که به سن جای پدرشه، میگه راضی به ازدواج بود!! اون فقط لحظه ای براش هیجان داشته، هیجان یه دوستی و یه تکیه گاه مثل پدر که از پدرش مهربونتره و حرفهای قشنگتری بلده بزنه! پس مجرم واقعی این پسره هرزه است.
غیرت مال کسی هست که دستگیری میکنه
پناه میده حمایت میکنه
اگرنه هر بی وژدانی هر غلطی میکنه و بهش برچسب غیرت میزنه
کاش یکی معنی غیرت رو بهمون یاد میداد
از طرفی هم باید بهمن خاوری رومجازات کنن که تحریک کرده و ابروی این خانواده رو برده
اما توی کشور به این بزرگی فقط این یک دختر و پسر نیستند که با برقراری ارتباط وفرار از خانه مشکل ساز شدند ممکن است بسیاری از خانواده ها با این مشکل مواجه شدند که پدر دختر یا بعلت ترحم ویا نداشتن جرات اقدام به کشتن دخترش نکرده باشند حالاکه این پدر که دخترش رو کشته قصاص نشه تادرس عبرتی برای دختران وپسران بشه
چون بجای حمایت و در پناه گرفتن دخترش پاره تنش
کاری کرد بدتر از اون پسر
حیف اسم پدر که با اینجور نا بخردی به فنا کشیده میشه
غیرت یعنی حمایت کردن یعنی پناه بودن یعنی مراقبت کردن
نه اینکه کاری کنی بدتر از اونی که بهش آسیب زده
یا پدر نشین یا نهایت ازش بگذرین و بدینش به آدمهای متعهد ازشون نگهداری کنه
تولید مثل رو هر حیوانی بلده
اقلا اندازه حیوانات نسبت به خانواده و فرزندانتون متعهد باشید نه جانی
برای این پدرم میگم وای به روزی که خداعقل وازآدم میگیره
البته یک چیز هم بدیهی است. اگر می گذاشتی دخترت با آن پسره کماکان بگردد و حتی باردار شود و... ولی کاری نمی کردی تبدیل به نماد روشنفکری و تجدد و مدرنیته می شدی.
دوس ندارم خيلي به زشتي تفكرت بپردازم، اما براي اينكه فكر نكني آرامش صحبت من (بعنوان يك نفر طرفدار روشنفكري و مدرنيته) به معني همون بيغيرتي مدنظر جنابعاليه، اشاره ميكنم كه من فكر ميكنم يك خشكمغز متظاهر ميتونه اينجور با لذت از گردش دختر مردم با موجود پست اغفالگر و باردار شدنش و بيتفاوتي پدرش صحبت كنه و فقط موندم از كدوم جملهي خودت لذت بيشتري بردي
با احترام
يك مخالف
نیست ونابودشان کند به حق مولی علی
کی خوی وحشیگری به پایان میرسه این فرد (پدر رومینا) با نهایت سنگدلی دخترش رو کشته و الان با نهایت بی شعوری میگه می خاستم بهشتی کوچک برایش بسازم.ننگ بر شرف چنین پدری و ننگ بر شرف مشوقان