پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
انتشار مطالب رسانه های خارجی با هدف اطلاع رسانی از نوع نگاه و برداشت آنان از تحولات صورت می گیرد و به منزله تایید آن از سوی «انتخاب» نیست.
عصام عبد الشافي در وبسایت روزنامه «العربی الجدید» متعلق به قطر که دفتر آن در لندن قرار دارد، نوشت: در ماههای اخیر، نشانه های مختلفی وجود داشته است که زمان برخورد نظامی بین ایران و ایالات متحده را نزدیک می کند و در اینجا می توان بین دو سطح اساسی تمیز داد: شاخص های موجود و انگیزه ها.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: نشانه های موجود: اولا: تحرکات نظامی آمریکا در طول ماههای اخیر که در ضمن ان، ترور سردار سلیمانی بود و علاوه بر آن، تحرکات نظامی آمریکا در استانهای عراقی و انجام حملات هوایی به مناطق جنوب کرکوک و شرق صلاح الدین، دیالی، غرب النبار، شمال بابل و غرب کربلا، یعنی مناطقی که پایگاههای نظامی اصلی حشد الشعبی در آن قرار دارند. در ادامه، در مرحله بعدی ایالات متحده پایگاههای نظامی خود در عراق یعنی کرکوک، القیاره و موصل را به نیروهای عراقی واگذار کرد، مناطقی که هدف گرفته شدن انها از طوی نیروهای ایرانی و نیروهای وابسته به آن، اسان بود. در عوض، آمریکایی ها در دو پایگاه الاسد در الانبار و حریر در اربیل، متمرکز شده و سامانه های پاتریوت را در این مناطق مستقر کردند.
بیشتر بخوانید:
در ضمن این تحرکات آمریکا، اعلام خروج سامانه های پاتریوت این کشور از خاک عربستان سعودی است و با اینکه طبق اظهارات آمریکا مبنی بر اینکه ایران تهدید کمتری برای عربستان است، می توان این مساله را برعکس تفسیر کرد و گفت آمریکا از ترس هدف گرفته شدن سامانه های خود از سوی ایران، اقدام به خارج کردن آنها از عربستان نمود. بنابراین، این اقدام، هیچ ارتباطی به وجود اختلافات بین عربستان و آمریکا نداشته و تنبیهی برای ریاض محسوب نمی شود، یا پاسخی به دعوتهای ایران از ایالات متحده مبنی بر ضرورت خروج نیروهایش از منطقه نیست. اینها تفسیرهای دقیقی نبوده و تنها منعکس کننده دیدگاه محدودی به حوادث و رابطه بین آمریکا و ایران از یک سو و رابطه میان آمریکا و عربستان سعودی، از سوی دیگر است.
ثانیا:پیامدهای بحران نفتی اخیر بین تعدادی از قطبهای تولید کننده و در مقدمه انها روسیهف عربستان، ایالات متحده و ایران و تاثیرات به شدت منفی آن بر اقتصادهای ایران، روسیه و عربستان در سایه تکیه آنها بر درآمدهای نفتی. آنچه که بر چالش داخلی ایران می افزاید.
ثالثا: پیامدهای بحران کرونا بر محیط بین المللی به طول کلی و بویژه بر طرفهای بحران امریکا-ایران، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم. ایران از دولتهایی است که دشواری زیادی را بخاطر کرونا متحمل شد. علاوه بر اینکه دو کشور هم پیمان آن، روسیه و چین نیز ضررهای بهداشتی و اقتصادی فراوانی را از کرونا متحمل شدند.
در همین شرایط، حجم مبادلات تجاری بین المللی کاهش یافته و تنگه هرمز محوریت خود را در رابطه با تجارت از دست داد و تمام دولتها مشغول اوضاع داخلی خود و مقابله با بیماری کرونا شدند. این در حالی است که پیش از این، ایران از تنگه هرمز به عنوان برگ برنده ای استفاده می کند که برای مقابله با دولتهای خلیج فارس و مقابله با دشمنان در تحرکات دریایی از آن استفاده می کرد.
رابعا: تحرکات اخیر آمریکا برای مصالحه خلیجی و حل بحرانی که به دنبال محاصره قطر در سال 2017 ایجاد شد. به این ترتیب، آمریکا تلاش می کند تمام شرکایش در منطقه را علیه ایران بسیج کرده و به این شکل، هماهنگی استراتژیک و عملیاتی میان آنها را تضمین کند.
خامسا: تلاش آمریکا برای بهره بردن از نگرانی ایران از مشکلات داخلی اقتصادی، بهداشتی و امنیتی یا خارجی، که شامل بحران نفت، بحران کرونا و ترور سردار برجسته ایرانی سردار قاسم سلیمانی و بحران با هم پیمانان استراتژیک ایران از جمله سوریه و عراق، روسیه و چین است.
در چارچوب این نشانه های موجود، محاسباتی شکل می گیرد که به آمریکا انگیزه وارد آوردن ضربه نظامی به ایران در زمان حاضر را می دهد:
1-انتخابات آمریکا که در نوامبر آینده برگزار می شود و موضع ترامپ به دلیل ناتوانی در مقابله با پیامدهای ویروس کرونا، بحرانی شده است، از این رو، تلاش می کند بحرانهای داخلی خود را به بیرون صادر کرده و یک حمله نظامی به راه اندازد که موجب همبستگی مردم ان در برابر دشمن ادعایی یعنی ایران شود.
2-موفقیت دولت آمریکا در سالهای اخیر در هدف گرفتن توانایی استراتژیک و زیر ساختها در منطقه عراق، سوریه و لبنان.
3-شبکه پایگاههای نظامی آمریکا که در تمام دولتهای هم جوار ایران در شرق و غرب، شمال و جنوب ان وجود دارد، در کنار ناوهای نظامی آمریکا که در مرزهای آبی ایران در خلیج فارس یا مناطق نزدیک به آن در مدیترانه و دریای سرخ، حاضرند.
4-نبود نگرانی نزد آمریکا، از هزینه های مالی این مقابله، به دلیل وجود بودجه های هنگفتی که دولتهای خلیج فارس برای این مهم در اختیار آمریکا می گذارند تا از عملیات نظامی علیه ایران حمایت کنند، دولتهایی نظیر عربستان و امارات، که ذخایر مالی زیادی در ایالات متحده دارند. بنابراین، مقابله مذکور، هزینه مالی سنگینی برای آمریکا نخواهد داشت، درست برخلاف هزینه هایی که تمام بحرانهای سابق خلیج فارس برای آمریکا در برداشت.
5- ممکن است یک طرف سوم اقدام به ضربه زدن به منافع آمریکا کرده و ایران را متهم کند، تا زمینه سازی لازم علیه ایران فراهم شود. همانطور که تاریخ معاصر آمریکا نشان می دهد پرونده آن از اینگونه اقدامات خالی نیست.
این محاسبات به معنی تقابل نظامی آمریکا با ایران به شکل عملی نیست، چرا که تصمیم جنگ، در گرو محاسبات زیادی از سوی تمام طرفهاست و این مساله هنوز برای تحلیلگران مشخص نیست.
از سوی دیگر، این اتفاق زیانهای فاجعه باری برای بسیاری خواهد داشت و طرفهایی که بیشترین زیان را متحمل می شوند، دولتهای منطقه خاورمیانه و ملتهای آن هستند که در تمام سطوح آسیب می بینند، این در حالی است که آمریکا هرگز اسیب اقتصادی یا مادی، نمی بیند.
در پایان اینکه هر حمله نظامی علیه ایران، تنها منحصر به اثرگذاری بر طرفهای درگیر یا دولتهای همسایه ایران نمی شود، بلکه این حادثه اثار متعددی بر مناطق و اقلیمهای مختلف دارد و علت آن، شبکه نفوذ ایران در جهان است، آنچه که بر احتمال شعله ور شدن تنش های امنیتی و نظامی در سطح جهان می افزاید.
مترم: مریم نصرالهی