پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : فرقی ندارد چه کسی و با چه انگیزه ای جرقه اش را زده است.وقتی جنگل و مرتعی آتش می گیرد ،آتش زبانه می کشد و تر و خشک در مسیرش با هم می سوزند.
و این حکایت این روزهای جنگل های کهگیلویه و بویراحمد است که اتش بی مهابا انها را خاکستر می کند و دستان خالی نیروهای استان و حتی کمک های کشوری نتوانسته حجم خسارت هایش را کم کند.
اردیبهشت از میانه گذشته بود که مراتع دژسلیمان در گچساران آتش گرفت. آتش بی مهابا پیش رفت و به پلاک انبارشاهی و تپه های مجاور کوی کارکنان دولت گچساران رسید.
تازه نیروهای مردمی و آتش نشانی آتش را مهار کرده بودند و قصد داشتند دمی بیاسایند که بیش از ۲۰۰ هکتار پوشش علفی، بوتهای و درختی تپههای بنگه، انبارشاهی و دشت ابدالان مارین در آتشی که گفته می شود به عمد و بر اثر بی احتیاطی اهالی افروخته شده بود سوخت.
و از ۲۳ اردیبهشت ماه به بعد هر روز قسمتی از مراتع و جنگل های گچساران در آتش سوخت .
آتش پای کوبان بر سر مراتع و مزارع و جنگلها و کوه ها گذر می کرد و هر کجا که می رفت جز سیاهی پشت سر خود چیزی به جا نگذاشت.
آنچنان که فقط در روز ۲۷ اردیبهشت ماه ظرف ۴ ساعت حدود ۲۵ هکتار پوشش گیاهی، رملک، بلوط ، بادام و گونههای علفی خشک را در طبیعت پیرسبز، منطقهٔ نارک به تلی از خاکستر تبدیل کرد.
در نهایت هم آتش به جان کوه بی بی جان آباد ، خنگ بنارو گناوه لری افتاد و چهار روز تمام استان هر آنچه داشت و مردم هر کاری از دستشان برآمد انجام دادند که شاید اندکی نفس این آتش را سرد کنند اما انگار باد و آتش و صاعقه دست در دست هم داده بودند تا طبیعت این بار ناچیز بودن امکانات و تجهیزات مقابله با آتش استان را به رخ بکشد و انسان در این دنیای آتش تنها عنصر مخالف به شمار می رفت.
بااینکه تمامی دستگاه ها و نهادها از نظامی گرفته تا مردمی و امدادی و بحران دست به دست هم دادند تا آتش را مهار کنند اما آتش پیروز این نبرد نابرابر بود و تا لحظه آخر هر آنچه در توانش بود به طبیعت خسارت زد.
آتشی که اولین نبوده و قطعا آخرین آتش سوزی سال ۹۹ هم نخواهد بود.
آتش که زبانه می گرفت رسانه ها از آنطرف مرزها تا این طرف مرزها موضوع را چنان برجسته کردند که گویی این نخستین آتش سوزی جنگل ها و طبیعت در جهان است و هر کس در شعله ها به دنبال مقصری می گشت تا بلکه تاول های این دردی که هر ساله به جنگل های زاگرس می افتد را التیام ببخشد و شاید هم نمکی باشد بر انبوه دردهایی که در این روزهای کرونایی و پسا کرونایی به جان زمین افتاده است.
چرا آتش سوزی های ۹۹ نگران کننده است؟
اما سوال اینجاست چرا با وجود اینکه در سال ۹۶ در ۹۰فقره آتش سوزی، ۵۳۵ هکتار و در سال ۹۷ در۵۰ فقره آتش سوزی ۳۵۵ هکتار و در سال ۹۸ ، ۳۵۰ هکتار از جنگل ها و مراتع استان در آتش سوخت هیچگاه اینچنین موضوع نگران کننده نبوده است ؟
این موضوع نیز به بارندگی های دو سال اخیر باز می گردد. بارندگی هایی که باعث شده ارتفاع مراتع گاه تا یک متر هم برسد و پس از خشک شدن همچون انبار باروتی عمل کنند و حجم خسارت ها را نسبت به گذشته چندین برابر کند.
وقتی در دو هفته اول آتش سوزیها در مناطق گرمسیری بیش از ۳۰۰ هکتار از اراضی و مراتع و جنگلها در گچساران در آتش سوخته ، حال بیم آن می رود با خشک شدن مراتع بخش سردسیری استان که عمده پوشش آن جنگلی و از نوع درختان بلوط و بنه است دچار خسارت های جبران ناپذیر شوند و استان از بهار و تابستان دل انگیز امسال تنها آتش درو کند و این اتفاق هم برای زاگرس و هم برای ایران موضوعی مهم است.
زیرا اهمیت کهگیلویه و بویراحمد در زاگرس به اندازه اهمیت زاگرس برای ایران است.
اهمیت جنگل های کهگیلویه و بویراحمد در کشور
حدود ۲۰ درصد از ۶ میلیون هکتار جنگل های زاگرس در استان کهگیلویه و بویراحمدی قرار دارد که یک درصد وسعت و جمعیت کشور را دارد.
آتش سوزی در استانی که ۸ درصد جنگل های کشور را در خود جای داده و تراکم جنگلی در آن بسیار بالاست می تواند علاوه بر زندگی انسانها ، برای حیوانات و حیات وحش نیز مخاطره آمیز باشد.
شاید اهمیت جنگل های زاگرس برای بعضی ها قابل درک نباشد و مشکلات از بین رفتن جنگل ها را متوجه زاگرس نشینان بدانند اما سرچشمه ۴۰ درصد از آب های شیرین کشور، در جنگلهای زاگرس است و هر خطری که این جنگل ها را تهدید کند بر جغرافیای ایران هم تاثیر خواهد گذاشت.
خشکی و یا تخریب جنگل های زاگرس علاوه بر بحران آب، تمامی مناطق ایران را درگیر گرد و غبار می کند. کشاورزی، دامداری و فرهنگ شهرها و روستاهای کشور دچار تغییرات اجباری می شود و این ها بخشی از مشکلاتی است که اهمیت موضوع جنگل های زاگرس را دو چندان می کند.
نقش انسان در آتش افروزیها
اما آنچه تحمل داغ این آتش سوزیها را دشوارتر می کند نقش انسان در آتش افروزیهاست. انسانهایی که گاه به عمد و گاه به سهو باعث بروز حوادثی چنین دلخراش می شوند.
آنچنان که مدیر کل منابع طبیعی استان می گوید سهم طبیعت در خودسوزی حدود ۱۰ درصد است و ۹۰ درصد آتش سوزیها منشا انسانی دارد.
وقتی جنگل و مرتعی آتش می گیرد فرقی ندارد چه کسی شروعش کرده و انگیزه اش چه بوده است ،آتش زبانه می کشد و تر و خشک در مسیرش با هم می سوزند .
غلامحسین حکمتیان می افزاید: برخی کشاورزان کاه و کلش خشک به جامانده از کشاورزی سال قبل را آتش می زنند اما آتش مرز اراضی را رد می کند و از کنترل خارج شده و و سر به کوه و جنگل می گذارد.
وی ادامه می دهد:گاهی تفریحات ساده مردم برای طبیعت گران تمام می شود به عنوان مثال برخی آتشی که افروخته اند را به صورت کامل خاموش نمی کنند که وزیدن نسیم می تواند باعث گر گرفتن این آتش شود.
حکمتیان می افزاید : جرقه تیراندازی های تفریحی در طبیعت هم می تواند زمینه ساز یک آتش سوزی باشد.
وی می گوید: مواردی از خسارات وارد شده ناشی از اتفاقات طبیعی مانند صاعقه و خاصیت ذره بینی شیشه و فلز رها شده در طبیعت و داغ شدن زیر نور آفتاب بوده است که این اشیا نیز توسط خود انسانها به طبیعت منتقل شده اند.
آتشی که طمع کاران به جان طبیعت می زنند
البته حکمتیان تنها به آن بخشهایی اشاره می کند که به صورت سهوی توسط انسان ایجاد شده اما کیست که نداند برخی افراد سود جو برای زغال گیری، بلوط ها را ایستاده می سوزانند.
آنگاه فرزندان این استان از سر احساس مسئولیت با دستان خالی پنجه در پنجه آتش می اندازند و مهارش می کنند و فردا همان سودجویان، زغال به جا مانده از آتش بازی خود را در گونی می ریزند و کنار جاده ها می فروشند.
یا کیست که بتواند نقش طمعکاران و زمین خواران را در آتش سوزی ها انکار کند؟ آنهایی که برای برداشت یک کیلو گرم گندم بیشتر و یا کاشت یک درخت اضافه تر مرزهای منابع طبیعی را آتش می زنند تا دست درازیشان به طبیعت راحت تر انجام شود.
مگر می توان لذت سیری ناپذیرشکارچیان غیر مجاز را در این آتش سوزیها نادیده گرفت که گاهی برای به دندان کشیدن یک بز کوهی آتش افروزی می کنند تا محیط بانان و قرق بان ها را به سمت دیگری بکشانند و خود آسوده در سمت دیگری که حیوانات کوهی پناه گرفته اند گلوله هایشان را شلیک و دلشان را خنک کنند.
که البته همه این موارد نیاز به بررسی و پیگیری و پیگرد قانونی دارد که در همه سالهای گذشته قرار بوده انجام بشود و تاکنون خروجی هم نداشته است.
با این حال اما آتش سوزهای امسال نشان داد اگر همت نیروهای انسانی از کمک های مردمی تا نظامی و امدادی و محیط بانان و قرق بانان نباشد استان برای رویارویی با آتش سوزیها هیچ ندارد.
اعتبارات ناچیز و آتش های مهار ناشدنی
آنچنان که مدیر کل منابع طبیعی می گوید اعتبارات سالانه این اداره در حدی است که تنها بتوانند با آن حقوق نیروها را پرداخت کرد.
حکمتیان ادامه می دهد:داشتن بالگرد اطفای حریق و یا بالگرد انتقال نیرو و تجهیزات به مناطق صعب العبور هم مستلزم صرف هزینه های بسیار برای نگهداری در طول سال است که اعتبارات ناچیز منابع طبیعی، پاسخگوی حل این نیاز و مشکل نیست.
اما الزامات پدافند غیر عامل حکم می کند استان تجهیزاتی مثل بالگرد را برای مقابله با بحران هایی که همیشه وجود دارند تهیه و خریداری کرده و در مواقع بحران در اختیار دستگاه ها قرار دهد. تجهیزاتی که در چهار سال اخیر از سقوط هواپیما گرفته تا زلزله یاسوج و گچساران، سیل یاسوج و آتش سوزی جنگل ها و حتی خشکی درختان بر اثر هجوم کرم های ساقه خوار جای خالی آنها بسیار احساس شد اما هزینه نگهداری باعث شد هیچ دستگاهی به تنهایی جرات مطالبه آن را نداشته باشد.
و در شرایطی که وحید محمدی تبار مدیر کل بحران استان می گوید: در سال ۹۸ و ۹۹ یک ریال اعتبار و بودجه برای بحث آتش سوزی ها و حتی آموزش اختصاص داده نشده است پس می توان نتیجه گرفت این ترس چندان هم بی دلیل نبوده است.
اعتبارات استانها به اندازه سهمشان در حفاظت از منابع باشد
در نهایت باید گفت در تقسیم اعتبارات باید سرانه هر استان در بهره مندی از منابع طبیعی و محیط زیست و سهم هر استان در نگهداری و حفاظت از آنها در نظر گرفته شود.
آنگاه استان کهگیلویه و بویراحمد نه بر اساس یک درصد جمعیت و وسعتش که بر اساس سهمش از جنگل ها و آب و نفت دیده می شود و به همان اندازه که از این نعمتها برخوردار است سهمش در محافظت هم بیشتر خواهد شد و در نتیجه حقش از امکانات و تجهیزات و زیرساختها نیز بیشتر می شود.
جنگل های زاگرس در گچساران از چهار روز پیش تاکنون در اتش می سوزد و تلاشها برای مهار ان ناکام مانده است.
در چنین شرایطی نیاز به عزمی بالاتر از تلاشهای استانی است تا بتوان با تامین اعتبار ، امکانات و نیروی انسانی برای جلوگیری از اتش سوزی جنگلهای ذی قیمت زاگرس جلوگیری کرد.