صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۴ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۴۶۲۶۳
تاریخ انتشار: ۴۲ : ۱۶ - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹
قادر باستانی: ماشه را سعید مرتضوی کشید و پیکر مطبوعات نورسته آزاد، یکی یکی بر خاک افتادند. شاید اگر می دانستند که چند سال دیگر، برآمدن رسانه های اجتماعی در فضای مجازی، سانسور را به محاق می‌برد، چنین معامله تلخی با روزنامه‌نگاران وطن نمی‌کردند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

قادر باستانی: ماشه را سعید مرتضوی کشید و پیکر مطبوعات نورسته آزاد، یکی یکی بر خاک افتادند. شاید اگر می دانستند که چند سال دیگر، برآمدن رسانه های اجتماعی در فضای مجازی، سانسور را به محاق می‌برد، چنین معامله تلخی با روزنامه‌نگاران وطن نمی‌کردند. اینک بیست سال از آن خزان نابهنگام بهار مطبوعات گذشته است و جا دارد از خود بپرسیم، اگر زبان سرخ روزنامه‌نگاران تحمل می‌شد و چنین حادثه شومی به وقوع نمی‌پیوست، امروز در کجا ایستاده بودیم؟ آیا اساساً با وجود مطبوعات آزاد، فساد می توانست پیکر نظام را نحیف و آسیب‌پذیر کند؟ آیا با وجود رسانه‌های آزاد، برخی مدیران فاسد و ناکارآمد می توانستند، تا مغز استخوان نفوذ کنند و ساحت سیاست را چنین بدنام و آلوده سازند؟

رمز موفقیت و پایداری نظام‌های سیاسی موفق در دنیا، وجود سیستم خوداصلاحی از طریق رسانه‌های آزاد است. روزنامه نگاران صریح و حقیقت‏گو نباید محدود شوند، چون زبان سرخ فسادستیز آنها، فرصت و نعمتی ارزشمند برای هر دولت و حکومتی است. آنهایی که گرای نادرست به مسئولین امر دادند و مطبوعات آزاد را عامل بیگانه قلمداد کردند، دانسته یا ندانسته کشور را از امتیاز مهمی دور ساختند و شاید در حق آزادزنان و آزادمردانی که صادقانه خدمت واقعی به کشور و نظام می کردند، مرتکب ظلم شدند. ضرر اصلی را کشور کرد، چرا که مطبوعات آزاد، عامل بیگانه نبود. عامل بیگانه و پایگاه دشمن جایی بود که مدیران فاسد ظاهرالصلاح مجیزگو، می چاپیدند و آقازاده‌های خود را به آمریکا و کانادا گسیل می‏کردند. اگر دشمن دنبال ضعف و نابودی نظام بود، سهل‌ترین راهش، بی اعتمادکردن توده های مردم بود که از طریق همین مدیران فاسد حاصل می‏شد. زبان سرخ روزنامه ‏نگاران حرفه ای در مطبوعات آزاد، گرچه تلخ و گزنده بود، اما با بیان کژروی‌ها و کاستی‌ها و افشای فساد برخی مسئولان و مدیران فاسد، باعث قوام و دوام انقلاب می‌شدند.

 در یک نوشته تحقیقی، دکتر محسنیان ‏راد، پژوهشگر ارتباطات، آورده که مطبوعات ایران از ابتدای انتشار، 80 سال در انحصار دولت، ابزار مدح و ثنای مقام‏ها و ماشین تبلیغاتی دولت بوده است. سپس حدود 19 سال، اگرچه انحصار دولت پایان یافته و ملت نیز مطبوعات منتشر می‌کردند، مجازات‏های غیرقانونی روزنامه ‏نگاران و توقیف های متعدد، سبب شده بود که آنها در شرایط خفقان به سر برند. حدود 19 سال دیگر، اگرچه فشار مستقیم حکومت دیده نمی‏شود، مجازات‏های غیرقانونی، توقیف‏های سلیقه ای و تبعیض‏ها، منتها به شکل گیری مطبوعات متعدد، خودسانسور و کم عمر شده است. حدود 29 سال نیز مطبوعاتی مشابه دوره خودسانسور اما به صورتی خنثی و غرب‏زده مشغول فعالیت بودند. در کل این مدت، فقط حدود 16 سال مطبوعات از آزادی برخوردار بودند که آن هم به دلیل نهادینه نشدن شرایط کار سالم در فضای آزادی، عملکرد آنها غالباً فرصت طلبانه و فحاشی بوده است.

  پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مطبوعات ایران توانستند برای اولین بار در تاریخ حیات خود، آزادی را آن گونه تجربه کنند که به جای فحاشی و تبدیل شدن به مطبوعات زرد، به اندیشه‌ورزی بپردازند. البته در این میان بودند نشریات نوپایی که اندیشه‏ ورزی را به گونه ای آماتور و ناشیانه انجام می‌دادند. رسانه‌ها در دوره جنگ محدود شدند و چند روزنامه رسمی به همراه معدودی مجله باقی ماندند و وظیفه اصلی تولید اخبار بر دوش خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) و واحد مرکزی خبر صدا وسیما بود. انتشار روزنامه سلام و مجلاتی چون آدینه، ایران فردا و بعدها پیام امروز، قدری فضا را تغییر داد، ولی نسیم آزادی بعد از انتخابات دوم خرداد در سال 76 وزیدن گرفت و مطبوعات جانی تازه گرفتند. در این دوره نسلی از روزنامه ‏نگاران حرفه‏ای پا به عرصه گذاشتند که فرصت بزرگی برای نظام جمهوری اسلامی بودند. مطبوعات به مثابه رکن چهارم مردم سالاری، در این دوره معنا یافت، اما افسوس که سرنوشت غم‏باری یافتند.

  در طول این سال‌ها، تعداد بسیار زیادی رسانه‌های رسمی، شامل خبرگزاری‏های متعدد، روزنامه ‏های رنگارنگ، سایت ‏های بی‏ شمار و کانال‏های خبری مختلف با بودجه‏ های‏ کلان به منصه ظهور رسید. عمده وظیفه آنها، تأیید و توجیه سیاست‏ها، پاسخ به مخالفان و نیز بی‏ اثرساختن قلم‏های آزاد و ناهماهنگ با افکار قالبی بود. محروم شدن کشور از قلم های صادق و منتقد و رشد رسانه های این چنینی و روزنامه نگاران دولتی ، آواری از فسادهای کلان اقتصادی و سیاسی پدید آورد و تاثیر بزرگی بر بی اعتماد ساختن اقشار مختلف مردم بر جای نهاد.

  شاید کسانی که زبان سرخ رسانه را برنتافتند و تعطیلشان کردند، روزنامه نگاران را مجیزگو و زینت خواستند و بر آن پای فشردند، امروز از کار خود پشیمان هستند و آرزو می ‏کنند که ای کاش، حرف تلخ اهل قلم را به جان و دل می خریدیم و امروز در برابر فساد لجام گسیخته، چنین سرافکنده مردم و نگران آینده نمی شدیم. رسانه، دیده بان قدرت است و اگر این کارکرد به انجام نرسد، خود نهاد قدرت، متضرر بزرگ خواهد بود. صاحبان قدرت، قدر زبان سرخ رسانه های آزاد را بدانند؛ مؤسسات رسانه ای مستقل و حتی مخالف جریان اصلی را تقویت کنند. مشکلاتشان را برطرف نمایند. نگاه امنیتی به روزنامه نگاران جسور و بی پروا را بردارند و جای آن، دست حمایتگرانه بگذارند. رسانه ملی را که دهها روزنامه نگار زبده و کاربلد دارد، اما با سیاستگذاری غلط، توانشان هرز می رود رها کنند تا این مؤسسه عظیم رسانه ای، کارکرد واقعی خود برای دیده بانی قدرت بیابد.

قادر باستانی: مدرس و تحلیل‌گر حوزه رسانه