صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۴۶۲۰۴
تاریخ انتشار: ۵۴ : ۰۹ - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹
پیشکسوت استقلال گفت: آبی‌پوشان آن سال‌ها در دیدارهای پایانی در جناح چپ بازیکن نداشت. فردی که به مدیرعاملی وقت استقلال نزدیک بود به من گفت که خودت را به مصدومیت بزن و بازی نکن. آنها می‌خواستند قلعه‌نویی را برکنار کنند اما من شرافت فوتبالی خود را با دنیا عوض نکردم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پیشکسوت استقلال گفت: آبی‌پوشان آن سال‌ها در دیدارهای پایانی در جناح چپ بازیکن نداشت. فردی که به مدیرعاملی وقت استقلال نزدیک بود به من گفت که خودت را به مصدومیت بزن و بازی نکن. آنها می‌خواستند قلعه‌نویی را برکنار کنند اما من شرافت فوتبالی خود را با دنیا عوض نکردم.

«میثم منیعی»‌ ‌یکی از بهترین چپ‌پاهای فوتبال ایران در دهه ۸۰ محسوب می‌شود، بازیکنی که در پاس تهران چهره شد و به استقلال آمد.

منیعی‌ در گفت و گو با خبرنگار ورزشی ایرنا حرف‌های جالبی بر زبان آورد، او از روزی گفت که به خاطر «ناصر حجازی» پرسپولیسی‌ها را سر کار گذاشت تا استقلالی شود. وی از ماجرای تنبیه «فیروز کریمی» در ورزشگاه ‌آزادی حرف زد و از پیشنهاد بی‌شرمانه ای سخن گفت که به او پیشنهاد شد خودش را به مصدومیت بزند و برای «امیر قلعه‌نویی» بازی نکند تا قراردادش تمدید  شود!

متن گفت و گوی ایرنا با بازیکن اسبق استقلال در زیر از حضورتان خواهد گذشت.

چرا استقلالی‌ شدی؟

 به خاطر ناصر حجازی.

یعنی خودت استقلالی‌ نبودی؟

خب خودم از بچگی استقلالی بودم و به این تیم علاقه زیادی داشتم، همیشه مسابقات این تیم را تماشا می‌کردم، من پیش از این که با بزرگسالان استقلال قرارداد امضا کنم سابقه حضور در تیم‌های جوانان و امیدهای استقلال را داشتم اما حضور ناصر حجازی بر روی نیمکت آبی نقش پررنگ‌تری در این اتفاق داشت.

قبل از این که استقلالی شوی در راه رفتن به هیات فوتبال تهران بودی تا با پرسپولیس قرارداد امضا کنی، چه اتفاقی افتاد که می‌خواستی قرمز پوش شوی؟

با نماینده باشگاه پرسپولیس در هیات فوتبال قرار داشتم، ناصرخان حجازی تماس گرفت من به پرسپولیسی‌ها گفتم تا خانه بروم بعد می‌آیم و مستقیم به منزل اسطوره فقید استقلال رفتم. همین ‌که وی را دیدم او را در آغوش گرفتم و گفتم من عاشقانه شما را دوست دارم و این برایم افتخاری است که در فهرست شما هستم.

اولین جمله‌ای که مرحوم حجازی به تو گفت را به خاطر داری؟

گفت من تو را برای ۲ تا بازی می‌خواهم، بقیه مسابقات برای تو مثل آب خوردن باید باشد.

این ۲ تا بازی شهرآورد بود؟

بله.

شروع خوبی با استقلال داشتی، گل زدی، پاس گل دادی اما عملکرد خوب تو در لیگ هفتم به چشم نیامد؟

در آن سال من خیلی خوب بازی کردم، هم گل‌های زیادی زدم هم پاس گل‌های خوبی دادم، خیلی از پاس‌های گلم‌ را مهاجمان خراب می‌کردند. در آن سال استقلال خوب نبود اما در پایان توانستیم با قهرمانی در جام حذفی خاطره‌ای خوب را بر جای بگذاریم.

بعد از بازی با مس کرمان گفتی نمی‌توانستم در چشم‌های حجازی نگاه کنم.

من در آن دیدار یکی از بهترین ‌نمایش‌های تمام دوران بازیگریم را به نمایش گذاشتم، یک گل زدم که داور به اشتباه آن را مردود اعلام کرد، پاس‌ گل‌های ایده‌آل به مهاجمان دادم که در میان ناباوری خراب می‌کردند. در دقایق پایانی به حمید شفیعی‌ پاس دادم که دروازه مس کرمان را باز کرد اما یک پنالتی از دست دادم که باعث شد خیلی ناراحت شوم. مرحوم حجازی در آن روزها تحت فشار بود و بابت این که چرا پنالتی را خراب کردم خودم را نمی‌بخشیدم.باور کنید تا مدت‌ها نمی‌توانستم در چشم‌های آن مرد بزرگ نگاه کنم.

بعد از آن فیروز کریمی هدایت استقلال را بر عهده گرفت که آن حاشیه‌ها در دیدار با نفت آبادان شکل گرفت و او بازیکنان را جریمه کرد و در زمین دواند.

جریمه‌ای در کار نبود، ما ۳ روز بعد از بازی با نفت آبادان در مرحله نیمه‌نهایی جام حذفی با ذوب‌آهن اصفهان بازی حساسی در پیش داشتیم و فیروز کریمی پیش از بازی به من امید روانخواه و مهرداد پولادی گفت در این بازی به شما استراحت می‌دهم و فقط در صورتی به میدان می‌روید که کار گره بخورد، فقط بعد از بازی چند دور در زمین بدوید تا بدن‌هایتان افت نکند. مسابقه به پایان رسید و استقلال شکست خورد و طبق صحبتی که پیش از بازی کریمی بر زبان آورده بود در زمین دویدیم، او سوت زد و تماشاگران احساس کردند به خاطر شکست استقلال وی بازیکنان را جریمه کرده است و تشویق کردند این تشویق‌ها باعث شد آقا فیروز را جَو بگیرد و بگوید من تنبیه کردم اما اصل ماجرا همان چیزهایی بود که گفتم.

آن حرف‌های فیروز کریمی استقلال را به هم ریخت، این را قبول داری؟

بعد از آن مسابقه بود که بازیکنان فهمیدند پیروزی برای سرمربی است و شکست فقط به بازیکنان مربوط است و استقلال از هم پاشید. فیروز کریمی با آن رفتار غیر حرفه‌ای استقلال را به هم ریخت و تا مرز نابودی پیش برد.

بعد از فیروز کریمی، قلعه‌نویی هدایت استقلال را بر عهده گرفت؟

او در مرحله نیمه‌نهایی جام حذفی آمد و به اهواز رفتیم، فولاد را در ضربات پنالتی شکست دادیم و در دیدار رفت فینال به پگاه باختیم اما در بازی برگشت با پیروزی سه بر صفر قهرمان شدیم تا فصل کابوس‌وار را با یک جام به پایان برسانیم.

رابطه‌ات در روزهای اول با قلعه‌نویی خوب بود اما به یکباره به مشکل خوردید.

خیلی خوب بودیم، مثل ۲ برادر ارتباط صمیمانه‌ای داشتیم، دوست‌های مشترک زیادی داشتیم و همه چیز به خوبی و خوشی پیش می‌رفت اما چند نفر از اطرافیان ایشان آمدند و گفتند تو با قلعه‌نویی مستقیم در ارتباط نباش و حرف‌هایت را از طریق ما به گوش ایشان برسان، همین افراد به دروغ حرف‌هایی را به گوش ما ۲ نفر رساندند و باعث شدند برای مدتی رابطه‌مان تیره شود. بعد یک مساله دیگری هم به وجود آمد.

چه مساله‌ای؟ 

من با فرهاد مجیدی هم اتاق بودم، فردی که به مدیرعامل وقت استقلال (امیررضا واعظی آشتیانی) نزدیک بود، مدام به اتاق ما می‌آمد و شیطنت می‌کرد، قلعه‌نویی و اطرافیانش بیش از ۱۰ بار به من تذکر دادند که اتاقم را عوض کنم و دیگر با فرهاد مجیدی نباشم اما من این کار را انجام ندادم و در جواب آنها گفتم هرچه از نظر فوتبالی بگویید روی چشمم می‌گذارم اما مسائل شخصی‌ام به خودم ارتباط دارم و اتاقم را عوض نمی‌کنم.

چرا قلعه‌نویی می‌خواست اتاقت را عوض کنی؟

شاید فکر می‌کرد زیرآبش را می‌زنیم و زیر پایش را خالی می‌کنیم، شاید در آن اتاق خیلی بحث‌ها مطرح می‌شد اما من کوچک‌ترین دخالتی نداشتم و پای رفاقتم با فرهاد مجیدی ایستادم، اگر من کاره‌ای بودم چرا فصل بعد صمد مرفاوی سرمربی استقلال شد مرا نخواست و از جمع آبی‌پوشان جدا شدم.

چرا فصل بعد از استقلال جدا شدی؟

استقلال در ۵ بازی آخر فصل در جناح چپ بازیکن نداشت، مصدوم و محروم داشتیم، فردی که به مدیرعامل وقت استقلال نزدیک بود به اتاق ما آمد و گفت در بازی‌های باقیمانده خودت را به مصدومیت بزن و برای استقلال بازی نکن. آنها دوست نداشتند تیم قهرمان شود تا راحت امیر قلعه‌نویی را کنار بگذارند. یعنی دلشان می‌خواست قبل از اینکه لیگ تمام شود، سرمربی مورد علاقه‌شان را بگذارند اما نتوانستند.

جواب تو به این پیشنهاد بی‌شرمانه چه بود؟

گفتم من شرافت فوتبالی‌ام را با دنیا عوض نمی‌کنم و اگر یک بار دیگر به من چنین پیشنهادی بدهید کاری می‌کنم که رسوای عالم شوید. بعد به من گفتند اگر می‌خواهی فصل بعد در استقلال بمانی به پیشنهادی که دادیم فکر کن.

بعد از استقلال رفتی؟

برای اینکه شرف داشتم و دوست نداشتم فردا که فوتبالم تمام شد از به یاد آوردن خاطراتم عذاب وجدان بگیرم، فصل بعد هم مرا نخواستند. البته باید این را بگویم فرهاد مجیدی در هیچ کدام از این ماجراها نقشی نداشت و روح بنده خدا از این اتفاقات بی اطلاع بود. همان فرد روزی که با من آشنا شد تا یک ماه از رختکن ساکم را تا دم ماشین جابجا می‌کرد و بعد التماس می‌کرد تا با فرهاد مجیدی ارتباطش را خوب کنم.

تو با امیر قلعه‌نویی در فرودگاه درگیر شدی، درگیری‌ای که حاشیه‌های زیادی به همراه داشت؟

بازی با استقلال اهواز بود، در رختکن فهرست ۱۸ نفره را اعلام کردند، به فرودگاه رسیدیم کارت پرواز را گرفته و مشغول چک کردن کارت ملی و کارت پرواز بودند تا به سالن اصلی پرواز برویم، من روز قبل مصاحبه‌ای انجام داده بودم، خبرنگار از من پرسیده بود چرا فیکس نیستی و من جواب دادم شاید مثل برخی‌ها بلد نیستم بعضی‌ کارها انجام دهم، امید طیری مربی وقت استقلال روزنامه را در فرودگاه به قلعه‌نویی نشان می‌دهد و می‌گوید امیرخان بین میثم منیعی‌ چه مصاحبه جنجالی انجام داده است، با این مصاحبه تیم را به هم ریخته است، قلعه‌نویی در یک لحظه عصبانی شده و می‌گوید به منیعی‌ بگویید از لیست خط خورد، هیچ کدام از دستیاران او در آن لحظات جرات نمی‌کردند چنین خبری را به من بدهند. 

به نظری جویباری که سرپرست استقلال بود می‌گویند، او از مدیرسانه‌ای وقت استقلال می‌خواهد این خبر را به من اعلام کند. او نزد من آمد و دستانش را روی شانه‌هایم گذاشت و با خنده گفت میثم از لیست خط خوردی برو خانه‌تان و استراحت کن.من که با آن فرد شوخی و هیچ‌گونه ارتباطی نداشتم دستانش را از شانه‌هایم برداشتم و گفتم مگر با تو شوخی دارم که این طور رفتار می‌کنی بعد با توجه به فشار زیادی که رویم بود از کوره در رفته رفتار اشتباهی انجام داده و او را کتک زدم، ناگهان سالن به هم ریخت و همه آمدند، قلعه‌نویی، نظری جویباری، بازیکنان استقلال تا جدا کنند در آن لحظات اتفاقات دیگری رقم خورد که مربوط به سال‌ها قبل است و دوست ندارم درباره‌اش حرف بزنم. بعد از ماجرا قلعه‌نویی در برنامه ۹۰ گفت به مکه‌ای که رفتم من میثم منیعی‌ را ندیدم و من نیز بعد از او گفتم به مکه‌ای که امیرخان رفته است قلعه‌نویی را در فرودگاه ندیدم.

بعد از ان ماجرا به باشگاه استقلال رفتی تا جدا شوی؟

بله از تبعات آن ماجرا باخبر بودم، به مدیر عامل وقت استقلال زنگ زدم و گفتم رضایت‌نامه‌ام را بدهید تا جدا شوم، او در جواب گفت شنیده‌ام به شما فحش‌های رکیکی داده شده و همان موقع فهمیدم چه شکاف عمیقی بین سرمربی و مدیرعامل استقلال وجود دارد.

بعد از آن ماجراها دوباره برای استقلال بازی کردی؟

استقلال در اهواز مساوی کرد و دوباره بعد از چند روز مثل قدیم با امیر قلعه‌نویی خوب شدم. در دیدارهای باقیمانده نمایش‌های عالی برای استقلال به اجرا گذاشتم و در بازی پایانی به جان‌واریو پاس گل قهرمانی دادم.

برخی‌ها آن قهرمانی استقلال را زیر سوال می‌برند؟

این صحبت‌های برخی حاشیه‌سازان و دشمنان استقلال است، استقلال در آن سال با چنگ و دندان به مقام قهرمانی رسید و یکی از به یاد ماندنی و پر خاطره‌ترین قهرمانی‌های استقلال در تاریخ لیگ برتر شکل گرفت. ما در آن سال مردانه قهرمان شدیم.

منبع: ایرنا