صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۴۲۱۷۸
تاریخ انتشار: ۵۳ : ۱۷ - ۲۵ فروردين ۱۳۹۹
گاردین:
اندرو سلیمان نویسنده و پژوهشگر در مقاله‌ای برای گاردین به بررسی تجارب اجتماعی خود از روند افسردگی در شرایط قرنطینه همه گیری کرونا می پردازد. وی در این مقاله می‌نویسد: از این پس (دوران همه گیری کرونا به بعد)، هنگامی که فردی که افسردگی و اضطراب بالینی را تجربه نکرده است از من سؤال می‌کند که این حالات دقیقا منجر به چه احساسی می‌شوند، دیگر نیازی به استفاده از مقایسه‌های خاصی ندارم. من می‌گویم: «به یاد دارید زمانی که همه گیری Covid-۱۹ رخ داد بسیاری از مردم چه حالی داشتند؟» و آن‌ها خواهند فهمید ماجرا چیست. بحران کرونا برای مبتلایان به افسردگی و اضطراب، یک بحران مضاعف است. از نظر جسمی و روانی افرادی که با مشکلات روانی رو به رو هستند نه تنها به حمایت، بلکه به درمان نیاز دارند. من تاکنون ده‌ها نامه و پیام فیسبوک از افرادی داشته ام که با اضطراب دوز‌های داروی ضد افسردگی و ضد اضطراب خود را بالا می‌برند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

اندرو سلیمان نویسنده و پژوهشگر در مقاله‌ای برای گاردین به بررسی تجارب اجتماعی خود از روند افسردگی در شرایط قرنطینه همه گیری کرونا می پردازد. وی در این مقاله می‌نویسد: از این پس (دوران همه گیری کرونا به بعد)، هنگامی که فردی که افسردگی و اضطراب بالینی را تجربه نکرده است از من سؤال می‌کند که این حالات دقیقا منجر به چه احساسی می‌شوند، دیگر نیازی به استفاده از مقایسه‌های خاصی ندارم. من می‌گویم: «به یاد دارید زمانی که همه گیری Covid-۱۹ رخ داد بسیاری از مردم چه حالی داشتند؟» و آن‌ها خواهند فهمید ماجرا چیست. بحران کرونا برای مبتلایان به افسردگی و اضطراب، یک بحران مضاعف است. از نظر جسمی و روانی افرادی که با مشکلات روانی رو به رو هستند نه تنها به حمایت، بلکه به درمان نیاز دارند. من تاکنون ده‌ها نامه و پیام فیسبوک از افرادی داشته ام که با اضطراب دوز‌های داروی ضد افسردگی و ضد اضطراب خود را بالا می‌برند.


به گزارش سرویس خواندنی‌های انتخاب سلیمان در ادامه می‌نویسد: افسردگی و اضطراب همگانی اغلب سرفصل‌هایی مشترک دارد: ترس از بیمار شدن و مردن، ترس از دست دادن افرادی که دوستشان داریم، ترس از کمبود‌های غیرقابل پیش بینی و فاجعه اقتصادی. برخی دیگر نگران این هستند که آیا سرفه آن‌ها علائم Covid-۱۹ است یا فقط حساسیتی ساده است. من نیز در جمع قابل توجهی از جمعیت هستم که باید به دنبال تمایز بین ترس عادی و آغاز وقوع بحران روانی باشند. من باید به پزشکانی که درباره نظارت بر سلامت روانی هشدار داده اند اعتماد کرده و تلاش کنم ترس‌های غیرعادی خود را شناسایی کنم.


من برای افزایش تمرکز خود مجبور شدم که برنامه ریزی دارویی خود را که باعث خواب آلودگی می‌شود، لغو کنم. پایین آوردن دوز داروی من باعث می‌شود که تغییرات خلق و خو را تجربه کنم. در ماه مارس، من تمام علائم Covid-۱۹ را تجربه کردم: سرفه خفیف که تمام شب من را بیدار نگه می‌داشت، اما با هیچ احتقانی همراه نبود، تبی که بیش از ۳۹ درجه بالا می‌آمد، درد مفاصل و مشکل تنفس در ریه‌ها که احساس می‌کردم نمی‌توانم نفس بکشم. پزشک من در ابتدا بیماری را آنفولانزا تشخیص داد.


وقتی نمی‌توانستم نفس بکشم، سی تی اسکن قفسه سینه دادم و او تشخیص پنومونی داد و تامیفلو و سپس آزیترومایسین تجویز کرد. من خودم را در خانه قرنطینه کردم و به سختی حتی شوهر و پسرم فاصله گرفتم. اکنون حالم خوب است و هیچ کس که با من ارتباط برقرار کرده باشد آلوده نشده است. اما در دسترس نبودن آزمایش‌ها وحشتناک بود و به نظر می‌رسید که شرایط فروپاشی روانی جامعه آغاز شده است.


قرنطینه قدیمی‌ترین فناوری پزشکی است که تا کنون وجود داشته است: جداسازی بیماران از جامعه به جهان باستان باز می‌گردد. این روش از افرادی که مریض نیستند محافظت می‌کند، برای بیمارانی که میزان افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از آسیب را نشان می‌دهند شرایط قرنطینه سمی است. بهبود جسمی برای افرادی که از دوستان و خانواده خود دور شده اند، کندتر است. قرنطینه اغلب برای افراد مبتلا به عفونت‌های غیرقابل درمان یا بسیار مسری مانند MRSA، سارس یا H۱N۱ ضروری است، اما با هزینه‌ای ناگوار همراه می‌شود. هیچ کس نمی‌خواهد تنها بمیرد.


با این وجود، قرنطینه در داخل خانه وقتی هیچ علامتی ندارید، در واقع یک پدیده جدید است: این اتفاق در تورنتو در هنگام وقوع سارس سال ۲۰۰۳ رخ داد و بسیاری از مقامات احساس کردند که هزینه‌های روانی آن بسیار فراتر از مزایای آن است. ریچارد شاباس، رئیس ارشد بخش پزشکی بهداشت انتاریو، نوشت: «در صورت احتمال وقوع مجدد شیوع سارس در کانادا، مقامات بهداشت عمومی باید روی موضوعات مرتبط با بهداشت روانی تمرکز بالاتری داشته باشند.»


اکنون زمانی عجیب است و مردم در حال مرگ هستند. اما من همیشه به خودم یادآوری می‌کنم نباید واکنش بیش از حد داشته باشم. دیروز یکی از آشنایان من در اثر این ویروس درگذشت و دوست دیگری امشب بر اثر سرطان درگذشت. مرگ اول مرا وحشت زده می‌کند؛ دومی صرفاً مرا ناراحت می‌کند. دوری از اجتماع در حال تشدید گسترش موارد جدید مرگ است، اما برخی از ما بیش از حد واکنش نشان می‌دهیم و برخی از ما کمتر تحرک می‌شویم.


هنگامی که من مدتی را در گرینلند زندگی کردم، فهمیدم که میزان بالای افسردگی و خودکشی ساکنان آن منطقه نه به زمستان بدون آفتاب بلکه به شرایطی که مجبور شده اند زندگی کنند، گره خورده است. تمام خانواده‌ها در خانه‌های کوچک جمع می‌شدند و ماه‌ها با یکدیگر زندگی می‌کردند. زیرا هوای بیرون بیش از حد سرد و تاریک بود که کسی بتواند از خانه خارج شود یا در منطقه بگردد. سرکوب عاطفی نتیجه طبیعی و فاجعه بار این شرایط بود.


اکنون شرایطی مشابه با همان دوران را تجربه می‌کنم. من به همراه شوهرم، پسرم و پدرهمسرم در خانه خود در نیویورک پناه گرفته ایم. دو هفته پیش، من تصمیم گرفتم سری به خیابان‌ها بزنم تا کتاب‌های مدرسه پسر ۱۰ ساله ام را بگیرم و صورتحساب‌های خود را پرداخت کنم. من شهری که در آن بزرگ شده ام را خالی دیدم و محله پرجمعیتم را ناباورانه نگاه کردم که اکنون خلی به نظر می‌رسید. این شرایط در ذهن من تاثیر بدی ایجاد کرد.

امروز پدرم را خارج از خانه دیدم و ما مجبور بودیم با فاصله چند متری از یکدیگر باشیم. من به شدت دچار بحران روانی شده ام که آیا پدرم می‌تواند از پس شرایط بر بیاید یا خیر. من احتمالاً در طبقه بالایی خانه ایمن هستم. اما مهمترین پروژه من حفظ چهره شاد در حضور پسرم است، اما این نقاب گذاری روی صورتم گاهی واقعا غیرممکن می‌شود.


با این وجود، مثل همیشه، در پایین جعبه افسردگی امید است. احساس انزوا من را به یاد گرفتاری‌های مداوم افراد مسن که تمام وقت تنها هستند انداخت. من دو سال پیش افسردگی بدی داشتم و اکنون احساس خیلی بهتری دارم که با توجه به اینکه اوضاع خیلی بدتر از آن زمان است، عجیب به نظر می‌رسد.

من کارم را از دست نداده ام. من از خودم احساس ناراحتی نمی‌کنم و فکر نمی‌کنم بیشتر از دیگران رنج می‌برم. شاید علت این که از پس شرایط فعلی با وجود سابقه افسردگی بر آمده ام این است که از تجربه افسردگی قبلی درس‌هایی گرفته ام. افسردگان می‌دانند که غم و اندوه شدید ما را به راحتی دچار حالات افسردگی و اضطراب می‌کند؛ بنابراین بهتر است پیش از افتادن در دام احساسات منفی شدیدتر، برای خروج از بحران برنامه ریزی کنید.