پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
نشریه اکونومیست، در گزارشی مینویسد: «ترامپ در ماه مارس اظهار داشت که ما هیچ انتخابی نداریم. مدلسازی نشان میدهد که اوج تلفات تا دو هفته دیگر فرا نمیرسد و با رعایت جدی دستورالعملها میتوانیم جان یک میلیون آمریکایی را نجات دهیم.»
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مقاله آمده است: «مدلهای اپیدیمیولوژیک مختلف از ایالات متحده تا چین و یا ایتالیا ارائه شدهاند. توانایی مدلهای مذکور این است که آنچه را که اخیراً در این کشورها دیده شده ضبط کرده و تصویر محدودی از آنچه ممکن است در آینده رخ دهد، ارائه میدهند. باید توجه داشت، در مواجهه با گفته متخصصان مبنی بر این که عملکردی همراه محدودیت باعث نجات جان هزاران انسان خواهد شد، اما برای یک سیاستمدار سخت است که پاسخ دهد «به چه هزینهای؟»
ارزیابی مناسب مستلزم دانستن این است که اقدامات به چه میزان موثر خواهد بود، چه مدت به طول میانجامد و چگونه به پایان میرسد؟ بنابراین این سوال به عرصه سیاستهای بهداشت عمومی باز میگردد، اما با گذشت زمان پاسخ به "با چه هزینه ای" در حرف و ادا و بیان آسانتر شده و در عمل سختتر. با توجه به اینکه اثرات مخربی در اقدامات فاصله گذاری اجتماعی و محدودیت روز افزون وجود دارد، ما چارهای نداریم و به نظر میرسد اقدامات ما دیگر کافی نخواهد بود. باید از نظر اقتصادی و همچنین از نظر بهداشت عمومی اقداما ت. ما توجیه شوند. اما پرسش این است «چگونه باید انجام شوند؟»
جدا از اینکه مدلهای اپیدمیولوژیک در انواعی اعم نسخههای ساده چنین مدلهایی که جمعیت یکنواخت و در نسخههای دقیقتر که جمعیت بر اساس سن، جنس، شغل و ... تقسیم میشود، اما تمام مدلها در مواجهه با کووید-۱۹ از دادههای کافی برخوردار نبوده و عدم اطمینان زیادی در مورد میزان انتقال در گروههای سنی مختلف و چگونگی ابتلا به افراد آلوده قبل از بروز علائم وجود دارد.
این امر باعث میشود ارتباط بین معادلات مختلف در مدلهای مکانیکی برای به درستی تعریف کردن سخت باشد. با توجه به اهمیت و بررسی دقیقتر مدل ها، اختلافات بین نتایج گفته شده آنها آشکار میشود. گرچه مدلها از جنبههای مختلفی متفاوت هستند، اما نوع اقدام انجام شده به توصیه آنها تاکنون در سراسر جهان تقریباً مشابه بوده است. البته این بدان معنا نیست که سیاستهای حاصله عاقلانه بودهاند.
آوریل؛ ماه بی رحم
استدلال برای حمایت در مبارزه با کووید-۱۹ فراتر از منطق اقتصادی بوده و در پیوند با سیاست بنیادی بقا بوده و از این رو قابل قیاس با جنگی تام و کامل است. ترامپ حتی هنگام صحبت از نجات زندگی یک میلیون نفر، مجبور به هشدار مرگ ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفر آمریکایی شد؛ تخمینی که به راحتی از تعداد سربازان آمریکایی قربانی در ویتنام پیشی میگیرد.
از این گذشته دولتی که سلامتی اقتصاد خود را بر سلامتی شهروندان ارجحیت میدهد، به هیچ وجه از این اوضاع خلاصی ندارد. در صورت نبود سیاستهای محدودیت اجباری بسیاری از افراد به منظور کاهش مواجه با خطر این ویروس زمان برای کار بیرون از خانه را کاهش میدهند. (سینماها در کره جنوبی جایی که اپیدمی کم و بیش تحت کنترل است توسط دولت بسته نشده، اما هنوز مشتری آنها کم است) همچنین اثراتی بر تولید خواهد داشت؛ با وجود درگیری کارگران با این ویروس و حضور نداشتن بسیاری، بنگاههای اقتصادی برای ادامه کار شرایط دشواری دارند.
نجات جان مردم فقط برای افراد خانواده و دوستانشان، کارفرمایان و هموطنانشان از ارزش ملی برخوردار نیست بلکه مزایای اقتصادی قابل توجهی دارد. دو تن از محققان دانشگاه شیکاگو یک الگوی این بیماری در آمریکا را مورد بررسی قرار داده و اظهار داشتند در صورت عدم اقدام مکفی دولت بیش از ۳ میلیون نفر از دنیا میروند. اگر نسبتاً حداقل فاصله اجتماعی رعایت شود، این آمار به ۱.۷ میلیون نفر کاهش مییابد و اگر شمار تلفات در ۱.۵ میلیون نفر باقی بماند واکنشی مستحکم و اما غم انگیز که البته مزایای اقتصادی بزرگی به همراه خواهد داشت، است.
تخمینهای مبتنی بر سن بر اساس ارزش زندگیهای نجات یافته، مانند مواردی که هنگام ارزیابی مزایای مقررات زیست محیطی استفاده میشود ارزش این ۱.۷ میلیون نفر را حدود ۸ تریلیون دلار نزدیک به ۴۰ ٪ تولید ناخالص داخلی برآورد کرده است. حتی اگر پیش بینی کسری و ضرر تولید ناخالص داخلی سالانه ۳۰ درصدی در نیمه اول سال در برخی از اقتصادهای سختگیرانه به حد گستردهای اثبات شود، این کند شدن ناگهانی بی سابقه خواهد بود.
اعتقاد عمومی مبنی بر اینکه افزایش تولید ناخالص داخلی برای بهبود شرایط مردم مفید است که تا حدودی صادق است بیانگر این است که انقباض اقتصادی بار بیماری را افزایش میدهد و دلیل خوبی میدهد که از تأثیرات بهداشت روانی محدودیت (و قرنطینه) نگران باشید؛ اما تحقیقات دقیق در مورد تأثیرات سلامتی دوران رکودها نشان میدهد که آنها تقریباً آنقدر که تصور میشود؛ منفی نیستند. شواهد اقتصادی نشان میدهد که مرگ و میر حالتی چرخشی دارد؛ در دورههایی از رشد اقتصادی بالا میرود و در دوره رکود کاهش مییابد.
سود و زیان
یک مطالعه منتشر شده در سال ۲۰۰۰ نشان داد که در آمریکا افزایش ۱ درصدی بیکاری با افزایش ۱.۳ درصدی خودکشی همراه است اما در دوران رکود بزرگ، یعنی بزرگترین رکود در حوزه تولید و اشتغالی که تاکنون آمریکا شاهد آن بوده، تلفات کلی کاهش یافته است. برخی تحقیقات حاکی از آن است که پیوند کالایی بین رشد بالای اقتصادی و افزایش مرگ و میر در دهههای اخیر تضعیف شده اما این مسیری طولانی است که میتوان آن را معکوس کرد.
علاوه بر این اثرات رکودها بر سلامتی منوط به سیاست است. پژوهشی از OECD نشان داد که برخی از پیامدهای بهداشتی که در اثر بحران مالی مشاهده میشود نه به دلیل رکود بلکه به دلیل کاهش ارائه خدمات درمانی است. به نظر میرسد افزایش هزینههای برنامههایی که به افراد برای اشتغالزایی کمک میکند، اثر بیکاری در خودکشیها را کاهش میدهد. این واقعیت که اکنون برخی از مردم استدلال میکنند که هزینههای گزاف اقدامات قاطعانه علیه کووید ۱۹ منجر به فقر بیشتر بهداشت عمومی در آینده پس از بحران مالی خواهد شد برای حامیان ریاضت اقتصادی با طنز همراه است.
این داستان هنوز راه طولانی در پیش دارد. هزینههای کلان برای غیرفعال کردن بخش قابل توجهی از اقتصاد با گذشت زمان افزایش مییابد. تجارت از نظر اقتصاد، بهداشت عمومی، همبستگی اجتماعی و ثبات و موارد دیگر به دلیل بسته شدن بسیاری از مراکز اقتصادی، شرایط سخت تری را خواهد داشت.
در این صورت است که سیاستمداران و عموم مردم شروع به دیدن امور متفاوت میکنند. یک مشاور «درک ریسک» میگوید که تمایل مردم برای رعایت محدودیتها هم به احساس خود حفظی و هم به احساس دوست داشتن بستگی دارد، از آنجا که درک آنها از خطرات بیماری هم برای خود و هم دیگران شروع به نزول کند انزوا باعث میشود که بیشتر آنها را آزار دهد.
همانند استراتژی پایان جنگ ویتنام زمانی که محدودیتها کاهش یابد اعلام پیروزی و بازگشت به وضعیت اولیه مسئله سادهای نیست. یکی از پیشبینیهای مدلهای مکانیکی دور ماندن از جمعیت مستعد آلودگی است. واکسیناسیون میتواند راه موثری باشد؛ این بدان معنا نیست که کشورها تا زمان دستیابی به واکسن به محدودیت و (قرنطینه) ادامه دهند بلکه به معنای داشتن برنامه ریزی برای دوران کاهش محدودیتها است.
در مطالعهای که در خصوص همه گیری آنفولانزا در ۱۹۱۹-۱۹۱۸ و با بررسی شهر به شهر در ایالات متحده انجام شد؛ برآوردهها نشان داد که هر چه شهری طولانیتر و متعصبانه برای جلوگیری از شیوع آنفولانزا کار کند، عملکرد اقتصادی بعدی آن نیز بهتر خواهد بود. تجزیه و تحلیل جدید اقتصاددانان در دانشگاه وایومینگ نشان میدهد که امروز همین مورد باید صادق باشد.
البته این نگرانی وجود دارد که هرچه اقتصاد سرکوب شود، آسیب ساختاری طولانی مدت به آن وارد میشود. کارگرانی که بیکاری طولانی دارند ممکن است دریابند که مهارتهای آنها از بین میرود و ارتباط آنها با نیروی کار تضعیف میشود و احتمال اینکه بعد از پایان رکود دوباره وارد نیروی کار شوند و کارهای خوبی پیدا کنند کاهش میابد و کارگران مسن کمتر تمایل به جابجایی یا بازآموزی داشته و برای بازنشستگی زودهنگام آمادهتر باشند. چنین آسیبی ضرر و زیان ناشی از محدودیتهای زندگی اقتصادی را به یک بلای ماندگار تبدیل میکند. در پایان باید گفت: مدلهایی که امروز در سایر کشورها به نحوی منتشر و از فضیلتهای آن یاد میشود؛ میتوانند به راحتی نیز برداشته شوند.
مترجم: ندا کهریزی
در ضمن لبخند های رئیس اصلی دولت ،علیا حضرت نوبخت را نگفتید.و نیز نگفتید که تخت های ICU همین الان تکمیل است.
همین الان در دادن وام به قول خودش بهره ی 4 درصد به نورچشمی هایشان که همیشه پای ثابت صندوق رای هستند وامانده اند و وام 4 میلیونی شد یک میلیون تومان
به مغازه دارها بگوید باز نکنید باید به آن ها برای پرداخت کرایه و پول آب و برق و هزینه زندگی کمک کنند و ندارند
متخصص ایپدمیولوژی ادامه داد: در بسیاری از استانها مثل استان خراسان رضوی، آذربایجان غربی، بوشهر، خوزستان، کرمانشاه، سمنان یا حتی تهران همچنان روند افزایشی داریم، بنابراین هنوز هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است و باید مداخلات موثر با شدت عمل انجام شود.
وی گفت: طرح جدید دولت مبنی بر بازگشایی مشاغل ابهامات زیادی دارد و با مفروضات زیادی ممکن است احتمال موفقیت داشته باشد. بنده به عنوان کارشناس اپیدمیولوژی از این کار و بازگشایی مشاغل بسیار نگران هستم و معتقدم هزینه و بار هنگفتی را به جامعه تحمیل می کند، امیدوارم اشتباه بکنم اما با این کار شانس موفقیت در کنترل اپیدمی کرونا بسیار کم می شود.
سوری ادامه داد: تجربه کشورهای دیگر که موفق عمل کرده اند نیز نشان می دهد که دو رویکرد مهم داشته اند، یکی سرعت عمل در اقدامات و دیگری شدت عمل در اقدامات است و جای تأسف است که ما در ایران این دو اصل مهم را به صورت نیم بند داشته ایم، نه سرعت عمل خوبی داشته ایم و نه شدت عمل مناسب بوده است.
این متخصص اپیدمیولوژی افزود: در ایام نوروز به رغم اینکه سفرها ممنوع شده بود. در بسیاری از مناطق کشور این ممنوعیت ها نادیده گرفته شد و به مردم اجازه داده شد، به سفر بروند و ویروس کرونا به بسیاری از مناطق کشور گسترش داده شد. وضعیت موجود مناسب نیست.
وی گفت: تحلیل هایی که در ماههای گذشته درباره زمان رسیدن به پیک کرونا و شروع روند نزولی ارائه می شد همگی مشروط به رعایت یکسری اقدامات محدود کننده بود که متاسفانه به خوبی اجرا نشده است.
سوری افزود: هیچ کدام از اقداماتی که برای کنترل اپیدمی کرونا مد نظر کارشناسان بود به موقع و با شدت عمل کافی اجرا نشد. مثلا زمانی که اپیدمی شروع شده بود، می شد با اقدامات محدود کننده در ترددها جلوی انتشار بیماری را گرفت اما اکنون تقریبا هیچ جایی در کشور نداریم که پاک باشد یا آلوده نشده باشد و این باعث شده اپیدمی سخت تر کنترل شود. اگر این وقت و انرژی که اکنون می گذاریم را دو یا سه هفته قبل می گذاشتیم قطعا شانس موفقیت بیشتر بود اما تا حد زیادی زمان را از دست داده ایم.
وی ادامه داد: وضعیت اپیدمی کرونا در کشور نگران کننده است. البته دولت حتما معذوراتی در حوزه اقتصادی، سیاسی یا حتی امنیتی دارد که الزاما با دغدغه های متخصصان حوزه سلامت ممکن است همسو نباشد.
عضو ستاد ملی مدیریت کرونا گفت: با توجه به وضعیت اپیدمی کرونا هیچ کس نمی تواند آینده این اپیدمی را پیش بینی کند که چه زمانی به نقطه پیک می رسیم، زیرا داده ها بسیار متغیر و دارای نوسان است. میزان بیماری زایی به ازای هر نفر بیش از ۱.۲ است و هنوز میزان بیماری زایی به زیر یک نفر به ازای هر نفر نرسیده و همچنان روند صعودی اپیدمی کرونا را خواهیم داشت.
وی افزود: تا زمانی که ۶۰ درصد جمعیت کشور مصونیت پیدا نکنند، همچنان روند صعودی ایپدمی کرونا را خواهیم داشت. مصونیت ۶۰ درصد جمعیت کشور زمانی اتفاق می افتد که یا ۶۰ درصد واکسینه شوند یا ۶۰ درصد جمعیت مبتلا و مصون شوند.
رها سازی مردم فاجعه بار است
سوری گفت: واکسنی برای مصونیت علیه کرونا نداریم بنابراین دو روش بیشتر نمی ماند یا اجازه دهیم ۶۰ درصد جمعیت مبتلا شوند که هزینه سنگینی خواهد داشت و در بدبینانه ترین حالت با رها کردن کال بیماران شاید ۴۰۰ هزار نفر بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در کشور جان خود را از دست بدهند، یا اینکه با فاصله گذاری شدید اجتماعی نوعی قرنطینه عمومی برقرار کنیم.
وی ادامه داد: به هرحال اگر هیچ کاری هم انجام ندهیم، این اپیدمی خاموش می شود اما با هزینه اقتصادی و تلفات جانی خیلی زیاد این دوره سپری می شود.
سوری گفت: اگر طرح فاصله گذاری به صورت شدید، همان طور که روز ۱۳ فروردین اجرا شد، حداقل دو هفته ادامه پیدا می کرد، می توانستیم در زمان خیلی زودتری اپیدمی کرونا را در کشور کنترل کنیم. اما اکنون هیچ پیش بینی درباره آینده این اپیدمی و زمان رسیدن به مرحله پیک این اپیدمی نمی توانیم داشته باشیم.
وی افزود: هر یک از افرادی که با بازگشایی مشاغل وارد خیابان می شوند می توانند مثل بمب خوشه ای دیگران را مبتلا کنند. واقعا نمی دانم پیش فرض هایی که باعث شده که چنین تصمیمی برای بازگشت مردم سر کار گرفته شود، چه بوده است اما به نظر می رسد بیشتر ملاحظات اقتصادی مد نظر بوده است.
این متخصص اپیدمیولوژی ادامه داد: برآورد اولیه این بود که در صورت نبود مداخلات موثر و روند مصونیت گله ای بین ۳۰ تا ۶۰درصد جامعه به این بیماری مبتلا می شوند. برآوردی که اکنون وجود دارد این است که حدود ۵۰۰ هزار نفر در کشور به ویروس کرونا مبتلا شده اند و هنوز کمتر از یک درصد جمعیت مبتلا شده اند اما این آمار دقیق نیست زیرا بیماران کم علامت و خفیف شناسایی نشده اند و این یکی از اشکالات اساسی اقدامات بهداشتی در کشور است.
وی گفت: عمده تست هایی انجام شده از مراجعات بیمارستانی بوده است بنابراین نمی توان بر اساس داده های موجود میزان همه گیری کرونا را در کشور برآورد کرد.
سوری افزود: در کره جنوبی روزانه از ۲۰ هزار نفر تست گرفته شد و طی یک ماه حدود ۶۰۰ هزار نفر را تست گرفتند، بنابراین می توانستند با تعمیم این آمار میزان شیوع کرونا را در کشورشان برآورد کنند. یکی از اشکالات اساسی در کشور ما این است که چنین برآوردی نداریم و بیماریابی در کشور ضعیف بوده است و منتظر بودیم افراد علامت پیدا کنند و به بیمارستان مراجعه کنند بعد تست بگیریم.
وی گفت: البته غربالگری در معاونت بهداشتی انجام می شود اما بر اساس تست نیست بلکه بر اساس خوداظهاری است و دقیق نیست. ابهامات زیادی درباره مدیریت کرونا در کشور وجود دارد بنابراین با این وضعیت احتمالا تا چند ماه آینده همچنان درگیر این بحران خواهیم بود و شانس موفقیت برنامه های فعلی خیلی کم است.