صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۳۶۷۶۷
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۰ - ۲۷ اسفند ۱۳۹۸
جوان نوشت: رسانه ملی نشان داده که در تربیت نیرو برای اجرا دستش خالی است و برای همین هم در این سال‌ها همواره به سمت چهره‌های مشهور بازیگری رفته تا آنتن را برای اجرای برنامه‌ها به آن‌ها بسپارد، اما این رویکرد منفعلانه تا چه زمانی می‌تواند ادامه داشته باشد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

جوان نوشت: رسانه ملی نشان داده که در تربیت نیرو برای اجرا دستش خالی است و برای همین هم در این سال‌ها همواره به سمت چهره‌های مشهور بازیگری رفته تا آنتن را برای اجرای برنامه‌ها به آن‌ها بسپارد، اما این رویکرد منفعلانه تا چه زمانی می‌تواند ادامه داشته باشد.

تهیه‌کننده‌های سیما فکر می‌کنند صرف شهرت داشتن افراد می‌تواند ضامنی برای موفقیت یک برنامه باشد، اما واقعیت این است که اجرا و بازیگری دو مقوله متفاوت هستند.

برای مثال رشیدپور که مجری خوبی است با اینکه بارها خود را در عرصه بازیگری محک زده، اما هیچ گاه نتوانسته به عنوان یک بازیگر خوب جایگاهی به دست بیاورد. خلاف این هم بارها اثبات شده است.

به جز دو سه نمونه انگشت‌شمار کمتر بازیگری را می‌شناسیم که تجربه اجرای موفقی را از سر گذرانده باشد.

در کنار این مورد ضعف دیگری هم مشهود است. اینکه تلویزیون سال‌هاست از تولید نیروی انسانی مومن و متخصص تقریباً عاجز نشان داده است بر کسی پوشیده نیست.

سهم عمده‌ای از بازیگران حال حاضر سینمای ایران ابتدا به ساکن از تلویزیون به این عرصه راه پیدا کرده‌اند، اما اغلب این بازیگران پس از شهرت در فضای رسانه‌ای آنطور که باید مسئولیت‌شناسانه رفتار نکرده‌اند.

تلویزیون حتی در هدایت و کنترل بازیگر نوجوانی، چون ریحانه پارسا که نقش دختری چادری را در یک سریال به عنوان بازیگری ناشناخته بازی می‌کرد عاجز نشان داد و این بازیگر به محض پایان سریال در فضای مجازی از خود تصاویری کاملاً مغایر با نقشی که ایفا نموده بود منتشر کرد و رفتارهایی عجیب و غریب از بروز داد.

درباره گرایش به بازیگردرمانی در تلویزیون ایسنا اینگونه می‌نویسد: حمید گودرزی، کامبیز دیرباز، سام درخشانی، پژمان بازغی، بهنام تشکر، علیرام نورایی، مهران رجبی، سروش صحت، مهران غفوریان، رامبد جوان و محمدرضا گلزار؛ این روزها و هفته‌ها اگر در کانال‌های مختلف تلویزیونی گشتی زده باشید، این بازیگران را در قاب تلویزیون دیده‌اید، بعضاً در برنامه‌های تولید جدید، بعضاً هم در تکرار پخش برخی برنامه‌های قبلی، اما مسئله این است که این لشکر بازیگران، در هیچ سریال تلویزیونی حضور ندارند.

آن‌ها در قامت مجری در برنامه‌های تولید تلویزیون حاضر می‌شوند.

به این اسامی اضافه کنید، بازیگران دیگری، چون رؤیا نونهالی و امین حیایی را که در قامت داور یک شوی تلویزیونی در این زمره قرار گرفته‌اند یا لادن طباطبایی که در مقام داور و مجری یک رئالیتی‌شو در تلویزیون حضور دارد یا احمد نجفی که اعلام شده است از سوم فروردین، برنامه‌ای با اجرای او پخش می‌شود.

پس با این وضعیت، اصلاً بعید نیست که تا چندی دیگر، بازیگران دیگری، چون بهرام رادان، محمدرضا فروتن، پژمان جمشیدی، حامد بهداد، هدیه تهرانی یا هر بازیگر دیگری به تلویزیون بیایند، اما نه در مقام بازیگر!

شاید اگر مهناز افشار هم به خارج از کشور نرفته بود و داور یک شوی تلویزیونی آن‌ور آبی نشده بود، الان یکی از گزینه‌های در ذهن یا بالفعل مدیران تلویزیون خودمان بود. با یک نگاه کارشناسی، این استفاده روزافزون از هنرپیشه‌ها را در مقام مجری و شبیه آن در تلویزیون، راوی و سند چند وضعیت می‌توان دانست: تلویزیون در این سال‌ها با وجود شعارهای بسیار، در ساختارسازی و تولید نیروی انسانی موفق عمل نکرده است، از این‌رو می‌توان گفت که مدیریت تلویزیون از حدود یکی دو سال پیش، در روندی افزایشی، به نوعی دوپینگ با بهره‌گیری از سلبریتی‌های عرصه بازیگری روی آورده است تا ضعف‌های خودش را بپوشاند، اما آیا این سرپوش موقتی می‌تواند راهی برای حفظ مخاطبان در درازمدت و جلب رضایت آن‌ها و سرپوش گذاشتن بر نقطه ضعف تربیت مجری‌های متخصص و محبوب تلویزیونی باشد؟