نماینده تهران انتقاد به ساختار نظام را در راستای اصلاح امور دانست و تاکید کرد که انتقاد به نظامو مسئولان آن، هیچ مرزی ندارد.
علی مطهری در بخشی از مصاحبه با خبرآنلاین، درباره مرز انتقاد به نظام گفت:
ممکن است منظور از انتقاد به نظام، انتقاد به ساختار نظام باشد که مستلزم
تغییری در قانون اساسی است. چنین انتقادی حق هر کس و هر اندیشمندی است که
درباره ساختار نظام نظر بدهد و امور اصلاح شود. این کار به نفع کشور است و
ممنوع نیست. کما اینکه خود رهبر معظم انقلاب هم بحث امکان تغییر ساختار
نظام از ریاستی به پارلمانی را مطرح کردند. این نوع انتقاد و اصلاح ساختار
نظام در چارچوب پذیرش اسلام و اصل ولایت فقیه است و قرار نیست که مثلا
قانون اساسی به گونه ای تغییر یابد که نظام سکولار شود.
وی با بیان دینکه انتقاد به نظام ممکن است به منزله انتقاد از مسئولان نظام
باشد، ادامه داد: این نوع انتقاد هم مرزی ندارد. بالاترین مسئول کشور مقام
معظم رهبری است که خود ایشان هم میگویند مردم میتوانند به من انتقاد کنند و
رهبری هم باید پاسخگو باشد. ایشان این موضوع را چندبار گفته اند و در
مجالس مختلف هم سوالاتی از ایشان شده است و با روی باز پاسخ داده اند.
اینکه این نوع انتقادها در عمل زیاد رخ نمی دهد، بحث دیگری است. و اینکه
مجلس خبرگان رهبری به وظایفش درست عمل نمیکند باز بحث دیگری است.
نماینده تهران با اشاره به اینکه افرادی هم هستند که می گویند ایشان نقد
ولی فقیه را قبول ندارند و از سر لطف می گویند که نقد را میپذیرند،
خاطرنشان کرد: من این حرف را نه تنها قبول ندارم بلکه آن را توهین به رهبری
میدانم چون معنای آن این است که- العیاذ بالله– حرف دل و زبان ایشان یکی
نیست. در یک جلسه رسمی ایشان فرمودند که "رهبری حرف در گوشی ندارد."
بنابراین مطلب همان است که ایشان در رسانه ها بیان می کنند. به نظرم مشکل
سر مریدها و اطرافیان شخصیت ها است که هیچگاه نمیخواهند واقعیت را بپذیرند .
مثل داستانی که برخی مریدهای عالمی برای او ساختند و گفتند او با ملائکه
ارتباط دارد و به عرش میرود. ولی او خودش این حرفها را تکذیب کرد. اما باز
هم مریدها میگفتند که او از سر تواضع این را تکذیب کرده است!! این
مریدها مثال همان کاسه داغتر از آش هستند. در زمان حیات امام(ره)هم برخی
به دنبال بت سازی از ایشان بودند.
مطهری متذکر شد: البته بنده تاکید دارم که بحث انتقاد و سئوال از رهبری
باید به گونه ای باشد که ابهت رهبری شکسته نشود. اصل ولایت فقیه که ناشی از
اصل امامت است، امتیاز بزرگی برای شیعه است و یکی از عوامل توفیقات زیاد
شیعه در نهضتهای اجتماعی است. اگرچه در بین اهل سنت، اندیشه های اصلاحی
بیشتر از جوامع شیعه مطرح شده اما حرکتهای اصلاحی در جوامع شیعه بیشتر از
اهل سنت بوده و آن به دلیل مرجعیت، امامت و رهبری ولی فقیه است. نباید این
اصل را از دست بدهیم و نباید ابهت جایگاه ولی فقیه شکسته شود. این که از
«رهبری فرمان و از مردم به سر دویدن»، یک نعمت است. غربیها هم در اعجاز آن
مانده اند که چطور با یک اشاره، مردم بسیج میشوند. انتقاد از رهبری نباید
به گونه ای باشد که جایگاه ولی فقیه در منظر مردم تنزل یابد.
اما متاسفانه برخی این موضوع را صفر و صد می دانند که اگر انتقادی از رهبری
بشود یعنی دیگر آن فرد منتقد مطیع رهبر نیست. در حالی که اطاعت با انتقاد
قابل جمع است. گاهی کسانی به رهبری انتقاد دارند ولی وقتی حکم حکومتی صادر
شد، مطیع ایشان هستند. نباید اینها را متضاد دانست. کسی ممکن است ابهاماتی
راجع به مثلا عملکرد رهبری پس از انتخابات 88 داشته باشد و پاسخ بخواهد و
در عین حال مطیع رهبری هم باشد. نمی شود گفت که هیچ سوالی از رهبر نشود،
انتقاد هم نشود و اگر سوالی شد، پس منتقد، ضد ولایت فقیه است.
به گفته وی، باید این تفکر جا بیفتد که جایگاه و ابهت فرماندهی رهبری محفوظ
بماند، ولی در عین حال از او هم بشود انتقاد کرد و او پاسخ بدهد. اگر این
تفکر نهادینه شود بسیاری از ایراداتی که به اصل ولایت فقیه وارد می کنند
دفع می شود. به این ترتیب، دیگر ولایت فقیه مساوی با استبداد، پادشاهی و
سلطانیزم شناخته نمیشود آنچنان که عبدالکریم سروش می گوید. به نظر من برخی طرفداران سرسخت اما احساسی ولایت فقیه، مثل اعضای جبهه پایداری، دقیقا مثل سروش فکر می کنند.
سروش از فرط بی اعتقادی به ولایت فقیه از
سلطانیزم و پادشاهی میگوید و این مریدان کم بصیرت از فرط اعتقاد نادرست به
ولایت فقیه از ولی فقیه بت می سازند و غیرقابل انتقادش میخوانند. در حالی که علی علیه السلام می فرماید از من در خفا و آشکار انتقاد کنید، و رهبر انقلاب هم بارها به این موضوع اشاره کرده اند.
همینها هستند که معتقدند برای هر کاری در مجلس باید از ولی فقیه نظر
خواست، برای سوال از رئیس جمهور، استیضاح وزرا و حتی هر طرح و لایحه ای!
اگر این منوال باشد، دیگر چه نیازی به مجلس هست؟ نمیشود که ما مدام در
خیابان آذربایجان باشیم و ببینم آخرین فردی که با ولی فقیه ملاقات کرده کی
بوده و آقا چی گفته اند و میل شخصی رهبری مثلا در انتخابات ریاست جمهوری
چیست و به کی نظر دارند؟ اگر این گونه شود، جامعه دو قطبی میشود، برخی بر
تامین نظر ایشان اصرار می کنند و مخالفان و معاندان بر عدم تامین آن، و
همین رفتارها اتفاقاتی مثل فتنه 88 را رقم میزند.
به اعتقاد مطهری، اگر از ولایت فقیه برداشت غلطی شود، بدترین چیز است و اگر
برداشت درست شود، بهترین چیز و عامل مبارزه با استبداد و استعمار و موجب
پیشرفت جامعه اسلامی است.