صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۲۸۸۱۰
تاریخ انتشار: ۱۳ : ۱۶ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۸
درباره اظهارات اخیر مسعود نیلی؛
دکتر نیلی داستان سرایی جدیدی را از سر گرفته است که هدف آن توجیه سوء مدیریت فراگیر در اقتصاد کشور با استفاده از« فن نادرست نمایی وضعیت و نسبت دادن عوامل نامربوط به یکدیگر بدون ارائه مستندات علمی» است. آقای دکتر نیلی مایل است جامعه فراموش کند که ایشان نظریه پرداز کلیدی بحران ارزی کشور بوده است و ریاست کل وقت بانک مرکزی برای تقویت فشار تقاضا در بازار ارز پیوسته در فواصل زمانی کوتاه، تعرفه ها را از نرخ مرجع به نرخ ارز مشتری تغییر میداد و بعد ارز مربوط را به بازار ارز سرازیر می کرد. چرا هرگز بانک مرکزی حاضر نشد که روند زمانی تغییر نرخ ارز برای تعرفه های مختلف را اعلام کند؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

حسین کیانی: عواقب سیاستهای نسنجیده و نادرست مسئولان اجرایی کشور بودند. روسای جمهوری که به سالهای پایانی می رسند از سه وسیله برای توجیح عواقب کارهای خود استفاده می کنند و گمان می برند که با ساده نگاری جامعه را می توانند بزرگی خیالی خود را حفظ کنند. غافل از آنکه جامعه می داند و می فهمد. جامعه ایرانی ، دست آورد های مسئولان اجرایی را بدرستی ارزیابی می کند و جدا از آنکه خود این افراد چه طومارهایی در صاحب صلاحیت شمردن خود بیان می کنند، بدرستی عملکرد آنان را ارزیابی می کند . تردیدی نیست که دولت آقای روحانی و عملکرد مجموعه این دولت و وابستگان آنان، از این قائده مستثنی نیستند و مستثنی باقی نخواهند ماند.

این سه وسیله توجیه مطلوبیت توهمی عبارتند از:

1- ندادن آمار و اطلاعات صحیح یا کامل؛

2- حادثه سازی با هدف سپردن وقایع به دست فراموشی، و خارج شدن از چرخه ی حادثه با انکار نقش و جایگاه خود در تخریب اتفاق افتاده،و

3- سخنرانی هایی به ظاهر علمی با هدف صحنه آرایی و مخدوش کردن وقایع با توسل به نظریه پردازی های واهی، آن هم از موضعی که گویی سروران محترم هرگز خود عامل ایجاد وضعیت نبوده اند و عالمانه تحلیلگر موضوع شده اند!

در سالهای اخیر بارها کشور شاهد این وضعیت بوده است. این بار هم آقای دکتر توماس استاکمان ! معروف صحنه های اقتصادی کشور، نظریه پردازی جدیدی مطرح فرموده است. این نظریه با ترک اعتیاد همراه شده است!

آقای دکتر نیلی مدعی شده وضعیتی که اکنون در حال وقوع است، « یک پدیده جدید » می باشد و « اصلاحات ناخواسته ای » در شرف وقوع است که « یک جور ترک اعتیاد خیلی قشنگ » است! ایشان گفته است کانال تحریم به کشور فشارهایی وارد می آورد که برخی عدم تعادل ها را اصلاح می کند. مثال مشخص ایشان ارز و بودجه بوده است که می فرماید « همان عاملی که در سال های 1393 تا1397 عامل تخریب بازار ارز شده بود، سال گذشته سبب تثبیت بازار ارز شد». جالب است که ایشان اعلام نکرده است، آن عامل چه بوده است. ایشان می گوید که « تحریم مورد انتظار تحریم واقعی را شبیه سازی کرد» ، سپس اضافه می کند که هیچ وقت فکر نمی کرده است، نرخ ارز چهار هزار و پانصد تومان حتی به هشت هزار تومان برسد. توجیه ایشان این است که وقتی نرخ ارز به پانزده تا شانزده هزار تومان رسید، مزیت مطلقی برای تولید داخلی ایجاد شده؛ یعنی خود کفایی که ایشان می گفتند . ناگهان در نتیجه ضربه ی نرخ ارز ایجاد شده! در ادامه ایشان ترک اعتیاد قشنگ را که اول مطرح کرده بودند، به ترک اعتیاد خشن تغییر دادند. به گفته ایشان دیگر با این نرخ هیچ وارداتی توجیه نداشت! ایشان وضعیت را به نوعی « انتی بیوتیک خیلی قوی برای عفونت تحریم» تشبیه کرده است! در نتیجه به قیمت ضربه ی بزرگ به بازار ارز کشور در سال 1397 ، یک ثبات در بازار ارز کشور در سال 1398 به وجود آمد.

آقای دکتر نیلی داستان سرایی جدیدی را از سر گرفته است که هدف آن توجیه سوء مدیریت فراگیر در اقتصاد کشور با استفاده از« فن نادرست نمایی وضعیت و نسبت دادن عوامل نامربوط به یکدیگر بدون ارائه مستندات علمی» است.

به فرض که فرمایشات آقای دکتر نیلی از سر صداقت باشد، پرسش این است که

ایشان از کجا فهمیدند که دو وضعیت گفته شده علت و معلول یکدیگر بوده اند؟ارائه ی مستندات علمی در این زمینه بسیار ضرورت دارد.
- ایشان چطور تشخیص دادند که وضعیت فعلی اقتصاد کشور سکون« stagnation» نیست و ثبات«stability » است؟
-ایشان از کجا فهمیدند که کشور به خود کفایی رسیده است؟
-ایشان از کجا فهمیدند که وضعیت اقتصاد کشور، که البته ایشان به طور ضمنی و با توصیف وضعیت به صورت « اصلاحات ناخواسته» آنرا دست آوردی مطلوب خوانده اند. بر خاسته از تحریم است؟
-چرا ایشان اعلام کرده است که کشور دچار « اصلاحات نا خواسته» شده است؟مگر دولتی که ایشان نظریه پرداز آن بوده اند، خواستار اصلاحات نبوده است ؟

بدون تردید لازم است آقای دکتر نیلی خودشان در مورد این پرسش ها، پاسخ بدهند، این پاسخ هم باید صادقانه و بدون تلاش برای خلق دکتر توماس استاکمان دیگر توسط نشریه های هوادار، انجام شود.

سالها گمانه زنی و نمایش آن گمانه ها به عنوان نظریه پردازی اصیل اقتصادی توسط آقای دکتر نیلی، و در نهایت فرار از پاسخگویی با توسل به عارضه ی ناراحتی قلبی، موضوعی نیست که کشور بتواند آن را نادیده بگیرد، چه کسی فراموش کرده است که ایشان با صراحت سخنرانی می کرد که « کشور از رکود خارج شده است» و مدعی بود که مطالعات ایشان این موضوع را نشان می داده است؟ این مطالعات هرگز رونمایی نشد و البته کشور هم از رکود خارج نشد!

آقای دکتر نیلی مایل است جامعه فراموش کند که ایشان نظریه پرداز کلیدی بحران ارزی کشور بوده است و ریاست کل وقت بانک مرکزی برای تقویت فشار تقاضا در بازار ارز پیوسته در فواصل زمانی کوتاه، تعرفه ها را از نرخ مرجع به نرخ ارز مشتری تغییر میداد و بعد ارز مربوط را به بازار ارز سرازیر می کرد. چرا هرگز بانک مرکزی حاضر نشد که روند زمانی تغییر نرخ ارز برای تعرفه های مختلف را اعلام کند؟

در مورد وضعیت اقتصادی کشور، نرخ افت 5/9 درصدی که صندق بین المللی پول برای ایران اعلام کرده است، بدون تردید یک وضعیت مطلوب دیده نمی شود وقتی توان بالقوه ی کشور مد نظر قرار بگیرد، این وضعیت به مراتب ناخوشایند تر دیده خواهد شد.

نسبت دادن وضعیت به تحریم، بدون تردید، ساده انگاری مطلق است اگر دولت محترم سالهای متمادی با توسل به اصل این همانی، و البته در سایه رهنمودهای خود آقای دکتر نیلی، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را نادیده نمی گرفت و سیاست های نادرست خود را به عنوان اقتصاد مقاومتی بیان نمی کرد. امروز وضعیت اقتصادی کشور بسیار بهتر از وضعیت کنونی می بود و رضایت جامعه به مراتب پیش از زمان حال میشد.

باید آقای نیلی توضیح بدهد که چرا می خواهد مردم تصور کنند که اکنون اقتصاد کشور خودکفا شده است؟ اگر اقتصاد کشور خود کفا بود، این همه بی کاری چرا وجود داشت؟ شاید دکتر توماس استاکمان ما، نظریه ی جدیدی هم درمورد خود کفایی طراحی کرده است؟!!

امروز جمعی از مسئولان اجرایی کشور عقل جمعی کشور را به سخره می گیرند و اعلام می کنند که به برکت تحریم، بودجه از نفت بی نیاز شده است! نگاهی به سند سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و اندکی تعمق در محتوای این سند، به روشنی نشان میدهد که قطع وابستگی بودجه به نفت به این مفهوم نبوده و نیست که انبوهی از ثروت های نفتی کشور بلا استفاده باقی بماند و آن وقت نیروگاه های ما مازوت بسوزانند و هوای آلوده کشور را بسیار آلوده تر نمایند، در همین راستا، خودداری از خام فروشی به این معنی نیست که تحریم شود و کسی نفت کشور را نخرد بنابراین نفت خام فروخته نشود! با تفسیر آقایان، لابد امروز کشور خام فروشی هم نمی کند! آیا این روش همان « مقابله با ضربه پذیری درآمدحاصل از صادرات نفت و گاز» است که در سند سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی خواسته شده بود؟

در سند سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی خواسته شده بود که حکایت همه جانبه هدفمند از صادرات کالاها و خدمات به تناسب ارزش افزوده و با خالص ارزآوری مثبت انجام شود و اصلاح تقویت همه جانبه ی نظام مالی کشور با هدف پاسخگویی به نیاز های لقتصاد ملی، ایجاد ثبات در اقتصاد ملی و پیشگامی در تقویت بخش واقعی صورت پذیرد. آیا فقط همین یک خواسته به روشنی نشان نمی دهد که تعلل و بی تفاوتی دولت نسبت به وضعیت ارزی کشور در مغایرت صریح با خواسته های سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی بوده است؟

در سند سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی خواسته شده بود که « مدیریت مخاطرات اقتصادی از طریق تهیه طرح های واکنش هوشمند، فعال، سریع و به هنگام در برابر مخاطرات و اختلال های داخلی و خارجی» انجام شود. آیا این مدیریت از نگاه آقای دکتر نیلی، همان واگذار کردن جریان حوادث به تحریم معنی می دهد؟

آقای دکتر نیلی باید پاسخ بدهد که کدام یک از این موارد در توصیه های ایشان و در پژوهش های جمعی تحت مدیریت ایشان که صدها میلیارد ریال برای کشور هزینه ایجاد کرده است، مد نظر قرار گرفته است؟

شاید به عنوان کلام نهایی لازم باشد که به اطلاع آقای دکتر نیلی رسانیده شود که وضعیت اقتصادی کشور هیچ وضعیت جدیدی نیست و ادامه همان رکود تورمی مزمنی است که سالها کشور به آن مبتلا مانده و سرورانی مانند ایشان همیشه کوشیده اند وجود آن را انکار کنند.

وضعیت جاری این رکود تورمی مزمن، نقطه ی« رکود بسیار عمیق و تورم به شدت بالا» است.

این موضوع قابل اثبات است.

حرف کلیدی این است که اگر به جای این همه باطل گویی، سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی که قرار بود از ابتدای سال 1393 اجراء شود، با مغهوم درست آن، کار بردی شده بود. اکنون نه به برجام نیازی بود و نه از تحریم واهمه ای. در آن وضعیت، کشور به رشد ادامه می داد و مسیر پایدار و مقاومی را شناسایی می کرد که در آن دستیابی به خواسته ها بر اساس الگوی رفتاری خود جامعه انجام می شد و دست بیرونی تحریم لازم نبود تا کاری برای ایرانیان انجام دهد.

آقای دکتر نیلی، یا آقای دکتر توماس استاکمان، آیا بهتر نیست که دست از توسل به داستان های پزشکی بردارید و علم اقتصاد را بر اساس نظریه های اقتصادی توصیف بفرمایید ترک اعتیاد در کار نبوده و نیست در اصل این کشور به اعتیاد مبتلا نبوده که بخواهد آن را ترک کند اقتصاد ایران بر اساس آزمون و خطای مسئولان اجرایی نمی تواند اداره شود. اگر به پنج پرسش مطرح شده در بالا عنایت شود به سادگی دیده می شود که وضعیت اقتصادی کشور با آن چه آقای دکتر نیلی مایل است مردم باور کنند، بسیار تفاوت دارد و مردم هم آن چه را که می بینند با نظریه های اثبات نشده آقای دکتر نیلی ،تغییر نمی دهند.