صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۲۸۶۹۵
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۶ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۸
عبدالقادر فایز مدیر دفتر الجزیره در تهران تحلیل کرد؛
با ترور سردار سلیمانی توسط واشنگتن، خطوط قرمز، از میان رفت و این یک اقدام بی سابقه از سوی آمریکا بود. پاسخ تهران به اقدام آمریکا نیز هدف گرفتن عین الاسد با موشک و به صورت مستقیم بود؛ آنچه که در طول 40 سال گذشته تهران به آن فکر نکرده بود. این تغییر بزرگ، در قواعد درگیری، نبرد بین تهران و واشنگتن را براساس ضرورت ایجاد حالت بازدارندگی جدید استوار کرد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

عبدالقادر فایز مدیر دفتر الجزیره در تهران در رشته توئیتی طولانی به تحلیل تحولات جدید در روابط ایران و آمریکا پرداخت.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: از زمانی که ترامپ وارد کاخ سفید شد، 3 نشانه، تغییر در رابطه بین ایران و ایالات متحده را شکل داد:

1-پایان معادله «نه جنگ و نه صلح» که 40 سال پایدار مانده بود.

2-سیاست هجومی تر آمریکا که به دنبال واداشتن ایران به واگذاری برگ های برنده استراتژیکش در سه حوزه است:

-بخش حیاتی برنامه های هسته ای

-برنامه های موشکی

-نفوذ منطقه ای

-برنامه های فضایی

با ترور سردار سلیمانی توسط واشنگتن، خطوط قرمز، از میان رفت و این یک اقدام بی سابقه از سوی آمریکا بود. پاسخ تهران به اقدام آمریکا نیز هدف گرفتن عین الاسد با موشک و به صورت مستقیم بود؛ آنچه که در طول 40 سال گذشته تهران به آن فکر نکرده بود.

این تغییر بزرگ، در قواعد درگیری، نبرد بین تهران و واشنگتن را براساس ضرورت ایجاد حالت بازدارندگی جدید استوار کرد و به نظر می رسد این حالت بازدارندگی، در وهله اول حول محور جغرافیای سیاسی می چرخد:

-آمریکا از تهران می خواهد به طور کلی از نفوذ منطقه ای خود چشم پوشی کند و این به معنای امنیت ملی شکننده برای ایران است.

-شعار ایران، بیرون رفتن نیروهای آمریکایی از منطقه است؛ که این به معنای مشروع نشان دادن هدف گرفتن حضور آمریکا در مرحله آینده است، که می تواند ضرورتا به شکل مستقیم و از طریق ایران نباشد.

این دو شعار، نمی توانند تنها با اتکا به قدرت نرم، محقق شوند و لزوما قدرت سخت وارد میدان می شود؛ بدین معنا:

1-مرحله آینده سخت تر و خشونت آمیز تر خواهد بود.

2-خروج رویارویی از میدان های قدیمی آن، به سمت میدانهای دیگر.

3-نگرانی دولتهای متعددی در منطقه، از انجاکه ایستادن در نقطه ای متوزان، برای آنها دشوار است؛ از این رو اغلب آنها تلاش می کنند نقش میانجی را ایفا نمایند.

4-عقب نشینی ملموس از اصل مذاکره، که این مقوله را در اذهان تداعی می کند:«زمانی که مذاکره پایان یابد، جنگ شروع می شود، نه زمانی که صدای اولین گلوله را بشنویم».

طبق ارزیابی من، راه حل آوردن دو کشور پای میز مذاکره، نیازمند دو امر است:

1-قبول این نکته از سوی تهران که آمریکا از توافق هسته ای خارج شده و درخواست توافق جدیدی را دارد.

2-پذیرش این تفکر از سوی واشنگتن که ایران هرگز بعنوان یک شکست خورده مذاکره نخواهد کرد و آمریکا باید در مورد تحریمها، امتیاز متوزان و واقعی بدهد.