همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یکی از جدی ترین و
موثرترین مستندهای تاریخی ایران از سیما پخش شد؛ مستندی که در فضای کنونی
پخشش جای تامل داشت و به همین دلیل با اقبال کم سابقه مردم مواجه شد. تا
آنجا که حدود هشت هزار پیامک در همان ساعات نخست برای این مستند ارسال شد
که برای چنین ژانری قابل توجه بود. اما آنچه جای تامل داشت، پخش قطعات
ناقصی از این مستند پژوهشی- تاریخی بی نظیر بود که با شتابزدگی، ارزش های
این اثر را نزد مخاطب عام کاهش داده بود.
به گزارش انتخاب به نقل از بازتاب؛ آنها که
یا پیش از پیروری انقلاب و حتی از یک سال پیش از بهمن 1357 با هواپیما
گریخته بودند، یا در چند هفته پس از انقلاب اسلامی از طریق مرز زمینی با
هویت جعلی یا به صورت قاچاق از ایران خارج شدند و خلاصه از مقابل لوله داغ
ژ-سه انقلابی ها گریختند، امروز پس از چند دهه مقابل دوربین یک مستندساز
پرسابقه ایرانی نشستند؛ مستندسازی که نخستین پروژه تصویری تاریخی شفاهی
ایران را با همکاری گروهی از اساتید ایرانی دانشگاه های اروپا و آمریکا
تدوین کرده و به گفت وگو با رجال سیاسی و نظامی ارشد ایران در دوران پهلوی
پرداخت و ده سال اخیر عمرش را صرف این پروژه کرد که فراتر از یک مستند
بود.
اصولاً یکی از پایه های اصلی تحقیق، صداقت و گارد نگرفتن طرفین تحقیق است،
به خصوص اگر پروژه ای چون تاریخ شفاهی باشد که بر اساس خاطرات اشخاص
گردآوری و تدوین شده و نقاط مبهم تاریخ را روشن کرده و به نقد و بررسی می
گذارد و با این اوصاف، رجال نظامی و سیاسی دوره پهلوی حتی حاضر نیستند در
مقابل دوربینی که از ایران به اروپا یا آمریکا آمده بنشینند و با طرفین در
خصوص وقایع تاریخی ایران سخن بگویند تا این گفته ها جزو مستندات تاریخی
شود و در تحلیل وضعیت پهلوی مورد توجه قرار گیرد و همین جاست که ارزش هنر
حسین دهباشی و همکارانش در مرکز تاریخ شفاهی برای جلب نظر این اشخاص جهت
بازگو کردن تاریخ مشخص می شود.
در این پروژه که با مشارکت کتابخانه ملی ایران و کتابخانه ملی آمریکا و
البته با همکاری شبکه اول سیما آغاز شد، از 57 تن از چهره های مطرح دوره
پهلوی که عمدتاً مقیم آمریکا و فرانسه هستند، توسط حسین دهباشی دعوت به
گفت و گو شد و شیوه گفت و گو نیز به این شکل قرار گرفت که مصاحبه شوندگان
از سوی مصاحبه کنندگان انتخاب شده و به گفت و گوهایی چندده ساعته در رابطه
با تشریح برخی مقاطع حساس دوره پهلوی که به مسئولیت های این اشخاص در آن
دوران مرتبط یا نزدیک بود، می پرداختند و چهره های خبره ای چون دکتر حسام
الدین آشنا به نظارت بر کیفیت اجرای این پروژه می پرداختند و این پروژه با
فراز و نشیب هایی در طول یک دوره ده ساله پیگیری شد و تنها گفت و گو با
حدود 19 الی 20 نفر برای تکمیل این تحقیق جامع باقی مانده بود.
این گفت و گو های شنیدنی که اصولاً به نقد رژیم پهلوی توسط نزدیکان
محمدرضا پهلوی نیز تبدیل شده بود، آنچنان ارزشمند بود که می توان از دل آن
تا چند سال مستند پخش کرد. اما به شرط آنکه تعهدات مولف نیز انجام می شد.
تعهدات نیز از این قرار بود که دهباشی و همکارانش به مصاحبه شوندگان قول
داده بودند، پس از پیاده شدن متن کامل گفت و گوها و انتشار متن کامل این
گفت و گوها در قالب کتاب که هم اکنون در حال پیگیری است، فیلم های این گفت
و گو ها بدون برش های معنادار پخش شود. اما ظاهرا برخلاف وعده ای که
دهباشی و گفت وگو کنندگان با رجال دوره پهلوی داشتند، چنین فیلمی پیش از
انتشار متن کامل گفت و گوها در قالب کتاب، به صورت مختصر پخش شد تا ادامه
این پروژه به دشواری بیانجامد و حتی ممکن است دیگر امکان تکمیلش واقع نشود
و عنوان «گزارش یک پژوهش ناتمام» برای این اثر باقی بماند.
نکته جالب آنکه حسین دهباشی که هزینه فراوانی در مسیر انجام این پروژه
متحمل شده و مقطعی را نیز با برخورد پلیس فدرال آمریکا در زندان های مربوط
به زندانیان فوق خطرناک(!) سپری کرده، نسبت به انتشار این فیلم رضایت
نداشته و از این جهت دلخور است و در این باره می گوید: «من
شخصاً مخالف پخش این فیلم بودم، چرا که به مصاحبه شوندگان و مصاحبه گران
قول اخلاقی داده بودم که پس از انتشار متن کامل گفت و گوهایشان در قالب
کتاب، فیلم های این مجموعه به شکل کامل منتشر شود و با توجه به توافقی که
با کتابخانه ملی آمریکا نیز صورت پذیرفته، پیش از پخش این مستند پژوهشی،
نسخه کاملی از مجموعه تاریخ شفاهی در اختیار این کتابخانه نیز قرار بگیرد.
چرا که اگر توافق کتابخانه ملی ایران و کتابخانه ملی آمریکا نبود، این
پروژه به سرانجام نمی رسید و پیش نمی رفت.»
حتی در این راستا قرار بوده با چهره های مطرح تر دوره پهلوی هم برای
واکاوی بخش هایی از تاریخ ایران گفت و گو های مهمی انجام شود که جزو همان
حدود 20 گفت و گوی انجام نشده است و یکی از مهم ترین این گفت و گوها که می
توانست محل نقد پهلوی از زبان پهلوی ها بدون دیزالو و تقطیع باشد، گفت و
گو با فرح پهلوی بود که بعید است دیگر امکان انجامش محقق شود.
دهباشی که امیدوار است پخش این مستند، باعث سلب اعتماد مصاحبه شوندگان و
مصاحبه گران نشود و بتواند این پروژه تاریخی را به اتمام رساند، متذکر می
شود: «بنده از تمام مصاحبه شوندگان و مصاحبه گران
بابت پخش این مستند که خلاف قول بنده به ایشان بود عذرخواهی می کنم. به هر
حال بنده متعهد بودم و هرچند به تعهداتم در خصوص نشر کامل گفت و گوها عمل
می کنم، اما انتظارم این بود که اجازه داده می شد این پروژه طبق زمان
بندی و ترتیبی که میان ما و طرفین توافق شده بود، پیش می رفت. به هر حال
اشخاص مصاحبه شونده با هر اعتقادی، حاضر شده بودند حاصل عمرشان را در
اختیار ما بگذارند و باید از این فرصت استفاده مناسب و در چهارچوب اخلاق
حرفه ای صورت می پذیرفت.»
دهباشی اما از تلاشش برای تکمیل این پروژه خبر می دهد و ابزار امیدواری
می کند که چنین رویه ای باعث نشود دیگر امکان چنین همکاری فرهنگی، فراهم
نشود، چرا که این مسئله فارغ از رویکردهای سیاسی اش، به تکمیل تاریخ منجر
شده و رهیافت هایی برای مورخان معاصر به همراه خواهد داشت که با قرار دادن
مقابل دیگر مستندات وقایع معاصر و تطبیق صحت و سقم هر بخش، رهیافت های
تازه ای برای تکمیل تصویر وقایع دهه های اخیر کشورمان به عنوان یک دستاورد
مهم، در خود داشت.
اما علی رغم شتابزدگی در پخش بخشی از این مجموعه مستندات پژوهشی
چندصدساعته که بیطرفی کم نظیر به آن اعتبار بخشیده، باید امیدوار بود چنین
حرکت های بی طرفانه ای با سعه صدر و به دور از تعجیل بی حاصل، با بهره
گیری از چهره های توانمند به سرانجام برسد، چرا که آنچه مردم را مقابل
سیمای ملی ایران می تواند میخکوب سازد، بی طرفی در پردازش تصویر سیاسی،
فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و شاید از همه مهم تر، تاریخی، نسبت به گذشته ای
است که نسل کنونی کمتر در جریانش است.
سپاسگذارم ازتون