صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۲۶۷۳۹
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۶ - ۱۰ بهمن ۱۳۹۸
اندیشکده شورای آتلانتیک بررسی کرد؛
استراتژی چین در خلیج فارس مبتنی بر ایجاد روابط اقتصادی با همه بازیگران منطقه بدون در نظر گرفتن رقابت‌های موجود است. وقتی صحبت از خلیج فارس می‌شود، رویکرد چین عمدتاً به واسطه اشتهای بی حد و حصر پکن در حوزه انرژی و برنامه جاه طلبانه آن از طریق ایجاد کمربند و ابتکار جاده ابریشم جدید (BRI) تعریف می‌شود. از نظر سیاسی، چین تاکنون تمایلی به درگیری در اختلافات منطقه‌ای نداشته است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

اندیشکده شورای آتلانتیک در تحلیلی به قلم  جولیا گارول و یاکوب سیتا نوشت: استراتژی چین در خلیج فارس مبتنی بر ایجاد روابط اقتصادی با همه بازیگران منطقه بدون در نظر گرفتن رقابت‌های موجود است. وقتی صحبت از خلیج فارس می‌شود، رویکرد چین عمدتاً به واسطه اشتهای بی حد و حصر پکن در حوزه انرژی و برنامه جاه طلبانه آن از طریق ایجاد کمربند و ابتکار جاده ابریشم جدید (BRI) تعریف می‌شود. از نظر سیاسی، چین تاکنون تمایلی به درگیری در اختلافات منطقه‌ای نداشته است.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: داشتن منطق غیر سیاسی برای چین مهم است تا با وجود ماهیت استراتژیک پیوندهای زیربنایی و اقتصادی که زیر چتر جاده ابریشم ساخته در اختلافات منطقه‌ای بی طرف بماند. این بی طرفی به پکن اجازه می‌دهد تا فعالیت‌های اقتصادی و نظامی خود را در یک محیط کاملاً امن و رقابتی و بدون اینکه در تنش‌های منطقه‌ای، سیاسی و امنیتی گرفتار شود، دنبال کند. با این حال، به نظر می‌رسد ادامه و موفقیت این استراتژی به وجود حداقل درجه ثبات در خلیج فارس بستگی دارد.

در حقیقت، تشدید تنش‌ها مانند مواردی که به دنبال ترور سرلشگر قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران در تاریخ 3 ژانویه یا خروج آمریکا از برجام در سال 2018 به وقوع پیوست، چین را مجبور می‌کند تا یک موضع‌گیری پیشگیرانه‌تری در سطح امنیتی و ژئوپلیتیکی نسبت به این اتفاقات داشته باشد. صرف نظر از دلیل ترور سلیمانی، تنش پس از این ترور احتمالاً به یک بی ثباتی بیشتر در خلیج فارس منتهی می‌شود، وضعیتی که می‌تواند عواقب اقتصادی مخربی برای پکن به همراه داشته باشد. در این شرایط این سؤال مطرح می‌شود که آیا چین دنبال پرچم گذاری استراتژیک در منطقه است و در این میان اهمیت جدیدی برای خود قائل است؟

از زمان پایان معافیت‌های تحریمی آمریکا برای واردات نفت ایران در ماه مه 2019، چین به واردات اندک اما مداوم نفت ایران ادامه داد. براساس گزارش‌ها، چین در ژوئن سال 2019 حدود 186 هزار بشکه در روز نفت خام از ایران وارد کرد، این مقدار تا اوت 2019 به 105 هزار کاهش یافته است. همانطور که آمار تجارت ماه دسامبر نشان می‌دهد، به نظر می‌رسد، جدا از دلایل فنی مربوط به کیفیت نفت خام ایران، پکن برای مخالفت با تحریم‌های نفتی آمریکا و به عنوان تلاشی برای دلجویی از ایران سعی می‌کند با همین خرید اندک هم تهران را سر پا نگه دارد. در کنار این استراتژی، چین با متهم کردن آمریکا به عنوان مسئول اصلی افزایش تنش در خلیج فارس و محکوم کردن آشکارا ماجراجویی نظامی واشنگتن در منطقه سعی می‌کند در حوزه جهانی از ایران حمایت حداقل زبانی کند. با توجه به این نکته، به نظر می‌رسد که عربستان سعودی، رقیب دیرینه منطقه‌ای ایران مخالفت چین با تحریم‌های آمریکا و زبان حمایتی پکن در مقابل تهران را قبول کرده است.

به طور کلی، روابط چین و کشورهای خلیج‌فارس در چارچوبی در حال تحول است که با انتقال قدرت ژئوپلیتیکی جهانی و منطقه‌ای تعریف می شود. مدتها بود که ترتیبات سیاسی - امنیتی در منطقه خلیج فارس بر پایه توازن قدرت بین کشورهایی مانند ایران و آمریکا بنا شده بود. علاوه بر این، تغییرات عمده در بازارهای بین المللی انرژی و بدتر شدن اوضاع امنیتی در منطقه بار دیگر خلیج فارس را در معرض تنش‌های ژئوپلیتیکی قرار داده است. برای درک منطق و پیامدهای موضع چین در قبال کشورهای خلیج فارس و همچنین دامنه و میزان واکنش پادشاهی‌های خلیج فارس نسبت به تعمیق روابط چین با ایران لازم است که هر یک از این ابعاد را با دقت بررسی کرد.

قبلاً، چین از سال 2016 با عربستان و از سال 2018 با امارات متحده عربی مشارکتهای استراتژیک کاملی برقرار کرده است. براساس برآورد سرمایه گذاری جهانی چین، پکن در این دو کشور بین سال‌های 2008 و 2019 در مجموع 62.55 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کرده، در حالی که کل مقدار سرمایه‌گذاری چین در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) در همین مدت حدود 83 میلیارد دلار بوده است. علی‌رغم تحولات فعلی، این امر سلطنت‌های خلیج فارس را در مرکز توجه اقتصادی پکن قرار می‌دهد. در مقابل اشتهای فزاینده چین برای نفت، جای تعجب ندارد که بیشتر سرمایه گذاری‌های پکن در عربستان سعودی و امارات متحده عربی در بخش انرژی انجام شده باشد.

با حجم بالای مبادلات تجاری بین چین و کشورهای حوزه خلیج فارس که در سال 2017 به 197 میلیارد دلار رسیده، سطح وابستگی متقابل اقتصادی بین پکن و خلیج فارس حتی فراتر از بخش نفت و انرژی قابل توجه بوده است. بدون شک، این حجم سرمایه‌گذاری تأثیر مستقیمی در چگونگی برخورد چین با تنش‌ها در منطقه و همچنین در چگونگی برخورد پادشاهان خلیج فارس با واکنش چینی‌ها دارد. اکنون با توجه به اینکه عربستان سعودی برای متنوع سازی اقتصاد خود به بازیگران غیر منطقه‌ای متوسل شده، روابط دو کشور هم اهمیت دو چندانی یافته است. اشتهای فزاینده چین برای نفت پس از افت قیمت در بازارهای انرژی، اقتصاد سلطنتهای خلیج فارس را به لرزه درآورد. نه تنها چین وابسته به واردات نفت است، بلکه کشورهای خلیج نیز به شدت به صادرات انرژی وابسته هستند.

اینکه عربستان به حمایت‌های چین از ایران واکنشی نشان نمی‌دهد را باید در چارچوب وسیع‌تری دید. در زمینه تحولات مهم جهانی، اگر ریاض بتواند در کنار آمریکا به یکی از قدرت‌های دیگر جهانی نزدیک شود این تاثیرات مثبتی برایش خواهد داشت. می‌توان اینگونه استدلال کرد که برای عربستان سعودی این موضوع ممکن است وسیله‌ای برای محافظت از خودش در برابر عدم تعهد آمریکا نسبت به امنیت این کشور باشد. بنابراین، در طولانی مدت، توازن استراتژیک چین با قدرتی مثل عربستان در خلیج فارس ممکن است گامی برای تعاملات گسترده‌تر باشد.

اگرچه چین با توجه به محدودیت‌هایی که دارد و از آن به خوبی آگاه است علاقه‌ای ندارد تا نظم امنیتی مطلوب آمریکا در منطقه را به چالش بکشد، اما به هر حال تحولات اخیر در تنگه هرمز پکن را وادار به افزایش حضور برای تامین امنیت کشتیرانی خود کرده است. هم زمان نباید فراموش کرد که پادشاهان خلیج فارس به خاطر انفعال واشنگتن در برابر حمله متحدان ایران به تانکرهای نفتی و تاسیسات نفتی عربستان اعتماد خود به آمریکا را از دست داده‌اند. واکنش سرد عربستان سعودی به ترور سلیمانی و عدم حمایت از آن می‌تواند نشانه دیگری از سردی روابط واشنگتن و ریاض باشد.

این امر باعث شده که ریاض برای تعمیق پیوندها در حوزه امنیتی به چین نزدیک شود. به نظر می‌رسد اهمیت پکن به عنوان یک همکار امنیتی برای پادشاهی سعودی رو به فزونی است. ارتش آزادی‌بخش خلق چین (PLA) و نظامیان سعودی از اکتبر سال 2016 تمرینات ضد تروریستی مشترکی را در استان سین کیانگ چین انجام داده‌اند، تمریناتی که پیش‌تر سعودی‌ها فقط با آمریکا انجام می‌دادند. در نمایش دیگری از روابط نظامی در حال رشد دو کشور، کشتی‌های چین در رزمایش ضد دزدی دریایی در خلیج عدن در نوامبر 2019 تنها یک ماه قبل از رزمایش سه جانبه ایران و روسیه و چین در دریای عمان وارد بندر جده شدند. صادرات اسلحه و انتقال فناوری یکی دیگر از زمینه‌های همکاری آینده بین دو کشور است. در حالی که آمریکا مایل به فروش پهپادهای مسلح به عربستان سعودی نیست، چین قصد دارد این کار را بر عهده بگیرد. اگرچه در طولانی مدت، چین قادر به پر کردن شکاف فروش اسلحه آمریکا برای عربستان سعودی نیست، اما به هر حال همکاری‌های امنیتی با ریاض نشان می‌دهد که عربستان از حضور چین به جای آمریکا استقبال می‌کند.

هنوز مشخص نیست که تأثیر ترور سلیمانی در روابط چین و ایران و چین و سعودی‌ها چه خواهد بود. با این حال، آنچه واضح به نظر می‌رسد این است که نگرانی اصلی برای پکن، افزایش تنش‌ها در خلیج فارس است. در حقیقت، تنش‌های کنونی بین واشنگتن و تهران یک آزمایش مهم برای استراتژی چین در خلیج فارس بوده است. پکن با در دستور کار قرار دادن رویکرد چند جانبه خود به تمامی این تنش‌ها واکنش نشان داده است. امروز سلطنت‌های خلیج فارس به ویژه عربستان موضع چین در قبال ایران را نه فقط به دلیل افزایش وابستگی متقابل اقتصادی بلکه به دلیل لزوم جستجوی مشارکت‌های امنیتی جایگزین آمریکا، پذیرفتند.