صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۲۱۴۰
تاریخ انتشار: ۱۸ : ۱۱ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۰
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شرق- قصه دراز است هرچه هست رقابت است. داستان ماجراي انتخابات مجلس است و رقبايي كه از يك جنس هستند و شايد همين يك جنس بودن طاقت شان را طاق كرده است.

قصه، ماجراي دو ريش سفيد است كه دو جبهه اصولگرا به دامن شان پناه برده اند و حالانه در پس و پشت ها كه گروه هايشان در برابر هم قد كشيده اند و يكي عليه ديگري، بولتن علني درمي آورد و گروه ديگر، رهبر آن يكي را به بي سابقه بودن در انقلاب متهم مي كند.

قصه اي كه شخصيت هاي اصلي اش اصولگراياني هستند كه سال ها با هم دوست بوده اند و حالاكه بحث انتخابات و رقابت پيش آمده، همه چيز فراموش شده و مي گويند اختلافات شان بنيادي تر از آن است كه بشود با هم كنار بيايند. قصه اي كه اين روزها بر سر هر بازاري شنيده مي شود و هواداران دو طرف مستقيم و غيرمستقيم همديگر را متهم مي كنند.

قصه اي كه شايد كمي قديمي هم باشد، چه برخي كه روزي روزگاري نه چندان دور اصلاح طلبان را به شكستن تقدس افراد متهم مي كردند حالامي گويند همفكران شان دست به اين كار زده اند و همين است كه نبي حبيبي، دبيركل موتلفه در نشستي كه با اصناف و فرهنگيان داشته، گفته است: «مگر ما يادمان رفته است كه دوم خردادي ها در جلسات مخفي خود عنوان مي كردند بايد تقدس ها را بشكنيد، شكستن تقدس يعني شكستن و تخريب شخصيت هايي نظير آيت الله مهدوي كني؛ چون وقتي اين افراد تخريب مي شوند از جانب گروه ها و مردم كنار گذاشته شده و انقلاب در مسيري كه خواست آنها، يعني انقلاب منهاي روحانيت است، قرار مي گيرد.»ا

ما نبي حبيبي از كجا مي گويد كه مي خواهند چهره آيت الله مهدوي كني را تخريب كنند؛ چندي پيش بود كه بولتني 80 صفحه اي از سوي جبهه دانشجويي پايداري منتشر شد كه روي جلدش عكس بزرگي از مصباح و عكس هاي كوچك از اعضاي تشكيل دهنده جبهه پايداري بود و عنواني كه برآن نهاده بودند «استقامت در منطقه ممنوعه» بود، عنواني كه اول از همه، محمود احمدي نژاد در فيلم تبليغاتي سال 84 خود و بعد در مناظرات تاريخي سال 88 عنوان كرد،در بولتن مزبور كه در تيراژي وسيع منتشر شد به 50سوال و شبهه درباره جبهه پايداري پاسخ داده شد و نقل قول هايي از سوي رهبر انقلاب مبني بر اينكه حضور جبهه پايداري مورد نهي وي نبوده است نيز منتشر شد در پاسخ به پرسش ۵۰ آمد: «اينكه جبهه پايداري در معرض فحش، ناسزا و انواع تهمت ها قرار مي گيرد، به خاطر اين است كه ما در مواردي كه نظر حضرت آقاست، پايداري مي كنيم و نظر ايشان هرچه بود، ما مطابق آن عمل خواهيم كرد.»

در اين بولتن به اختلاف نظر ميان مصباح يزدي و مهدوي كني حول «وحدت» هم اشاره شد كه اشاره به اين داشت كه آيت الله مهدوي كني به وحدت ابزاري نگاه مي كند، اما مصباح يزدي نگاهي فلسفي دارد و همين نقطه است كه كم كم به گفته اعضاي جبهه متحد خط انتقاد به ريش سفيدشان شروع مي شود، آنجايي كه به نقل از مصباح يزدي و با اشاره به مهدوي كني نوشته شده است: «گاهي كساني از شعار وحدت استفاده مي كنند، معنايش اين است كه هرچه من مي گويم، همه قبول كنيد تا وحدت ايجاد شود.

 اين نوع وحدت مي شود عين ديكتاتوري.» در ادامه وحدت به نقل از مصباح يزدي به عنوان «شمشيري دو لبه» و «ارزش وسيله اي» توصيف شده كه مهم تر از آن، «تعيين هدف مقدس» است.

طبق آنچه در اين بولتن منتشر شد، رهبر معنوي جبهه پايداري همچنين هشدار داد كه وحدت را ممكن است كساني مطرح كنند كه از چشم مردم افتاده اند و مي خواهند خودشان را مطرح كنند يا چون نفاق شان روشن شده، دم از وحدت مي زنند و بر همين اساس نتيجه گرفته شد«آيت الله مصباح معتقدند نبايد تلقي از وحدت به عنوان ارزشي مطلق باشد و به بهانه وحدت و با شعار وحدت، راه براي كساني كه ميانه درستي با اصول ندارند يا بعضا پايبندي كاملي به ولايت فقيه ندارند، باز شود.

 احساس خطري كه از تركيب ۸+۷ مي شود در همين راستاست.»به اين ترتيب است قصه اي كه گفتيم به جاهاي باريك كشيد، شمشيرها از رو بسته شد و در اين بين هرچند كه جبهه دانشجويي، پايداري خود را از چنين برداشت هايي مبرا خواند و اعلام كرد كه هيچ توهيني به مهدوي كني در آنها نبوده است اما اعضاي جبهه متحد اسب اعتراض را راندند و راندند تا رسيد به روز پيش و سخنان نبي حبيبي در بازار تهران در همان مسجد بزرگي كه بازاريان در آن دور هم جمع مي شوند.

همان جا بود كه نبي حبيبي نشان داد كه نقدها بيشتر از آن چيزي است كه بشود ناديده اش گرفت و حتي قرار ندادن نام جبهه پايداري ها در فهرست جبهه متحد هم دردي را دوا نكرده است و اين طور بود كه طعنه زد به جبهه پايداري و گفت: «اخيرا برخي از افرادي كه مبنا قرار دادن روحانيون را از جانب اصولگرايان بر نمي تابند، جزوه اي عليه آقاي مهدوي كني منتشر كرده اند كه سراسر دروغ و كذب است، اگر مي خواهيد شخصي را تخريب كنيد حداقل آنقدر مردانگي داشته باشيد كه دروغ و كذب نگوييد.»

او عنوان كرد: آن زماني كه آقاي مهدوي كني براي دفاع از انقلاب و آرمان هاي آن زير شكنجه ساواك از حال مي رفت، اين آقايان كجا بودند؟»و اين پايان قصه اي نيست كه با تغيير موضوعش به انتخابات، روايتش گونه اي ديگر پيدا كرده بايد ديد شخصيت هاي اصلي داستان تا 12 اسفند قرار است چه ديالوگ هاي ديگري ميان خود ردوبدل كنند؟