رادیکالیسم کنونی در دولت فعلی ریشه دارد
این جامعه شناس با بیان اینکه ریشه های این رادیکالیسم هم ساختاری و هم فردی است گفت: برای بررسی هر نوع رادیکالیسم باید آن را به گذشته ارجاع داد و نمی توان آن را به صورت مستقل از گذشته مورد بررسی کرد. اگر ما فضای رادیکال داریم و پیش بینی من این است که در فضای انتخاباتی هم این فضای رادیکالیزه را شاهد خواهیم بود؛ ریشه این رادیکالیسم دولت فعلی و وضع فعلی جامعه است.
وقتی دولت یک سویه پیش برود باید منتظر افراط باشد
این فعال سیاسی اصولگرا ادامه داد: دولت ها در نظام سیاسی ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب جایگاه ویژه ای دارند؛ اگر دولت یک سویه پیش رود یعنی به برخی نیازها توجه کند و به برخی دیگر از نیازها بی توجه باشد باید منتظر افراط باشد. کمااینکه اگر به دولت های پس از جنگ نگاه کنیم مدام شاهد افراط و تفریط بوده ایم.
ممکن است مردم در انتخابات آینده حضور کمرنگ داشته باشند
افروغ ادامه داد: وقتی به سمت فرد گرایی می رویم باید منتظر جمع گرایی باشیم. وقتی به سمت جمع گرایی می رویم باید منتظر فردگرایی باشیم. مثلا اصلاح طلبان مدعی هستند که هرگاه مردم در انتخابات حضور پرشور داشته باشند به آنها رای می دهند. اما سوال پیش می آید چرا هر وقت دولتهای اصلاح طلب سر کار می آیند حضور مردم در انتخابات های بعدی کمرنگ می شود؟ این اتفاق هم بعد از زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی افتاد و هم اینکه ممکن است مردم در انتخابات آینده حضور کمرنگی داشته باشند.
وی ادامه داد: برخی می پرسند دلایل حضور کمرنگ مردم را به چیزهای دیگری ارجاع می دهند که البته من هم تا حدی با آنها موافقم. اما شما سیاست متعادلانه ای را پیش نبردید. مردم وقتی دلسرد و ناامید می شوند کمتر پای صندوق می آیند؛ ریشه این ناامیدی و کمرنگ شدن اعتماد مردم چیست؟
باید منتظر یک دولت پوپولیستی باشیم
این فعال سیاسی افزود: بر حسب پیمایش های ملی دولت فعلی مردم بیشترین بی اعتمادی را به دولت نشان داده اند. این بی اعتمادی منتج به حضور کمرنگ مردم در انتخابات می شود. این یکی از دلایل عمده است. مشخص است که شما سیاست های یک سویه ای را پیش گرفته اید. شما به عدالت توجه نکردید. وقتی به عدالت توجه نمی کنید مردم خواهان عدالت می شوند، اینجا ریشه های پوپولیسم شکل می گیرد و به طور طبیعی باید منتظر یک دولت پوپولیستی باشیم. اما ریشه این دولت پوپولیستی قابل انتظار در کجاست؟
وی طرح این پرسش که در دولت فعلی چقدر عدالت و امحای نابرابری اجتماعی مطرح شد؟ افزود: چقدر به نتیجه پیمایش های ملی خود دولت فعلی که مهمترین دغدغه مردم اقتصادی است استناد شد؟ مردم عملا چیزی ندیدند. به این ترتیب طبیعی است که واکنش نشان دهند به سمت و سوی دیگر و خلاف آنچه تبلیغ می شود سمت و سو پیدا کنند.
تا دیروز سکوت و مصلحت سنجی کرده بودند، اما حالا معترض شده اند
این نماینده پیشین مجلس با تاکید بر اینکه در فضای کنونی همه چیز رادیکالیزه شده است، گفت: همه تفسیرها بوی افراط می دهد؛ چه تفسیر سیاسی، چه تفسیر امنیتی، چه تفسیر فرهنگی، چه تفسیر اقتصادی، انگار در این چهل سال در مملکت هیچ کاری انجام نشده و هیچ چیز مثبتی در این جامعه نداریم. همه کسانی که تا دیروز سکوت اختیار کرده بودند و مصلحت اندیش شده بودند معترض و نقاد شده اند. ناگهان می آیند چنان ندای اعتراض سر می دهند که انگار در این چهل سال ما در حال احتضار بوده ایم. این نشان می دهد که در فرهنگ سیاسی چپ و راست ما یک ناپختگی وجود دارد.
افرادی وقتی به قدرت می رسند تازه منزلت پیدا می کنند
افروغ ادامه داد: رابطه قدرت و ثروت ما یک عامل بزرگ این ناپختگی است؛ چرا که در ایران بیشتر از آنکه ثروت به قدرت برسد قدرت به ثروت می رسد. کافی است شما به قدرت دولتی چنگ بزنید تا به سرمایه های اقتصادی، فرهنگی و سرمایه های سیاسی خود را بتوانید سامان دهید؛ افرادی از نظر قدرت مدنی منزلت ندارند اما وقتی به قدرت سیاسی می رسند منزلت پیدا می کنند. اینها دردی است که باید ریشه ای آن را حل کرد.
این فعال سیاسی با بیان اینکه باید قوت ها و ضعف ها، افراط ها و تفریط ها را دید و سیاست متعادل اتخاذ کرد افزود: باید درد انسجام و وحدت جامعه را داشت. این را کسی می گوید که در این سالها مدام بحث نقد را مطرح کرده است. همیشه سعی کرده ایم نقد را تئوریزه کنیم. اما در کنار اینکه نقد باید تئوریزه شود شروطی را هم برای نقد خوب ذکر کرده ایم. اگر کسی می خواهد بحث نقد را مطرح کند باید شروط نقد را هم لحاظ کند نقد او باید مستند، مستدل، محتوایی، مضمونی و نقد به فکر باشد و نه نقد به شخص.
وی رادیکالیزه فضای اجتماعی را متأثر از جایگاه قدرت دولتی خواند و گفت: قدرت دولتی در تاریخ ما جایگاه داشته و دارد؛ باید ریشه های هر اتفاقی که در قدرت اجتماعی و مدنی رخ می دهد را به قدرت دولتی برگرداند. با این حال ما می گوییم قدرت اجتماعی باید خط بدهد نه اینکه خط بگیرد.
ای کاش مردم همه اعتمادشان را خرج حکومت نمی کردند
افروغ ادامه داد: با تفسیری که از جمهوری اسلامی به دست داده ایم پای اسلام و ایدئولوژی اسلامی را هم وسط کشیده ایم؛ مردم به هرحال اعتمادی داشتند و اعتماد تاریخی را خرج حکومت کردند. اما ای کاش همه اعتماد خود را خرج حکومت نمی کردند. چون وقتی همه اعتماد را صرف می کنند و آنچه مورد انتظارشان است اتفاق نمی افتد این احتمال هست که همه آن اعتماد را پس بگیرند و به موضوع اعتمادشان یعنی به دین و اصل انقلاب و اصل کارآمدی دین هم ضربه وارد شود.
به هر شبکه اجتماعی که نگاه کنید یک روحانی آمده و منتقد شده؛ اما تا دیروز کجا بودند؟
این فعال سیاسی با بیان اینکه مردم در همان اول نباید همه تخم مرغ هایشان را در این سبد قرار می دادند افزود: یک عده باید مانع می شدند و حالت تعادلی برقرار می کردند و با حضور نقادانه خود جلوی این اتفاق را می گرفتتد، اما ساکت شدند.
وی افزود: نهادهای مدنی دینی ما سالهاست ساکتند اما دفعتا بیرون آمده اند. شما به هر شبکه اجتماعی که نگاه می اندازید می بینید که یک روحانی آمده و دارد انتقادهای تند می کند. این انتقادها خیلی خوب است اما تا دیروز کجا بودید؟ اگر یک نقد مستمر سازنده و مستدل وجود داشت اوضاع به این شکل در نمی آمد که هر دولتی و هرطوری که خواست بتواند بتازد و آن نظارت های تاریخی اعم از روشنفکری، غیرروشنفکری و حوزوی وجود نداشته باشد.
به اعتقاد این استاد جامعه شناسی، همه این مساله به قدرت دولتی برنمیگردد که بگوییم مانع شدند، سانسور کردند و بگیر و ببند راه انداختند؛ این فقط بخشی از ماجراست، بخش دیگر مربوط به خود عاملیت، خلاقیت روشنفکری اعم از حوزوی و غیرحوزوی است.
رادیکال شدن فضا شدن می تواند به آنارشیسم بینجامد
افروغ با تاکید بر اینکه باید جلوی رادیکالیزه شدن را گرفت گفت: این رادیکالیزه شدن فعلی می تواند به متلاشی شدن نظام، متلاشی شدن اجتماعی و یک آنارشیسم بینجامد.
وی همچنین با اشاره به اعتراضات فراگیر اخیر گفت: در این اعتراضات هیچ ساماندهی و سازماندهی تعریف شده ای نمی بینیم؛ هیچ رهبری وجود ندارد و این بد است. اولا مردم به حقوق خود اعتراض می کنند که این خوب است. بالاخره مردم حق اعتراض دارند. حق اعتراض برای مردم محفوظ و شناخته شده و به رسمیت شناخته شده است. باید سعی می کردیم معبرهایی برای اعتراض های مدنی تعبیه کنیم.
فرصت اعتراض غیرمدنی فراهم می شود که آن هم به حق است
وی ادامه داد: برای اعتراض های مدنی معبری فراهم نکرده ایم و به این ترتیب فرصت اعتراض غیرمدنی فراهم می شود که آن هم به حق است. خود اعتراض غیرمدنی را نیز می توان سنخ شناسی کرد؛ بخشی از آنها امیدبخش است، اما بخشی از آن امیدبخش نیست، یعنی وقتی رهبری ندارد سازماندهی ندارد و هیچ جریان سیاسی متشکلی پشت سر آن نیست که پاسخ گو باشد مسلما نتیجه اش آنارشیسم می شود. ای کاش نتیجه انقلاب بود، چرا که انقلاب رهبری، سازماندهی و ایدئولوژی دارد.
نماینده پیشین مجلس تاکید کرد: باید خیلی از اتفاقات ناگواری که می تواند رخ دهد را پیش بینی کرد. نقدها باید کماکان باشد اما به صورت مستمر، منصفانه و مستدل؛ یعنی این گونه نباشد که هرکس هر چیزی بگوید بلکه باید به آمار، به شاهد و مدرک استناد شود و ترجیحا نقد درون گفتمانی با التزام به انقلاب اسلامی و اندیشه های امام راحل باشد.
با اندیشه امام برخورد گزینشی می شود
این فعال سیاسی گفت: یک عده اندیشه های امام راحل را در شبکه های مجازی منتشر می کنند، اما چرا تا دیروز این حرفها را منتشر نمی کردید؟ چه کسانی این حرفها را بیان می کنند؟ آیا واقعا امام را قبول دارند؟ آنها برخورد گزینشی می کنند. یک جا بحث امام را مطرح می کنند اما در جای دیگر امام را می کوبند. این با فرهنگ سیاسی هم سازگار نیست.
عماد افرود با انتقاد از نحوه برخورد نهاد قدرت گفت: متاسفانه نهاد قدرت بر این عدم رضایت مردم می دمد و مردم را ناراضی نگه می دارد؛ بگذارید حرفم را با مثالی بیان کنم. من گاهی برای استراحت و مطالعه به شمال که در آن خانه دارم می روم. همیشه یک ایستگاه بازرسی به ما گیر می دهد. بعد از آنکه همه مدارک خودرو را چک کرد و دید همه چیز درست است یک بهانه برای گیر دادن پیدا می کند و می گوید چرا کمربند نبسته ای؟ بخشی اعظمی از مردم ماشین دارند و رانندگی می کنند. در این شرایط که اعصاب مردم به خاطر مسائل سیاسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خرد است چرا روی اعصاب مردم راه می روید؟ ممکن است پلیس در ظاهر بگوید من مشکلی ندارم ما خیلی هم خوبیم. حتی ممکن است از کارشناسان دعوت کند و نظراتشان را بخواهد. اما ما در عمل چه می بینیم؟
آنقدر روی اعصاب مردم راه نروید
وی افزود: این مساله در سطح کلان هم وجود دارد؛ آنقدر روی اعصاب مردم راه نروید. این شکاف نظر و عمل فقط برخورد پلیس نیست. در بین ادارات، خود مقامات اداری و سیاسی کشور هم هست. یک چیزی را می گویند اما چیز دیگر عمل می کنند. ما باید واقعا به مبانی انقلاب اسلامی که آزادی، اخلاق، عدالت و معنویت بود برگردیم. آنها اندیشه های امام راحل است که انقلاب اسلامی را رهبری کرد. اما متاسفانه ما آنها را رها کرده ایم.
این فعال سیاسی با بیان اینکه دردی به نام مصلحت اندیشی به جان ما افتاده است گفت: مصلحت اندیشی های کاذب به نام نظام، انقلاب اسلامی و حکومت است اما عملا در جهت منافع اشخاص و گروه ها و جناح هاست و این مصلحت سنجی کار ما را به اینجا رسانده است.
راه چاره بازگشت به دهه اول انقلاب است
به اعتقاد افروغ، راه چاره رجعت و بازگشت به مبانی انقلاب اسلامی و بازگشت به دهه پرشور اول انقلاب اسلامی است. در دهه اول انقلاب همه حق خودشان را می شناختند کسی حق تبعیض و برخورد ناروا نداشت. همه حساب می بردند. دولتمرد و پلیس حساب می بردند؛ چرا که مردم آگاه بودند. مردم به حق خود واقف بودند و حق خود را مطالبه می کردند. یاد داستانی می افتم که حضرت امام نیز به آن استناد کرده اند؛ خلیفه دوم مسلمین می گوید اگر روزی خطا کردم آن را به من بگویید، در حضورش یک نفر بلند می شود و می گوید با همین شمشیر راستت می کنیم.
انقلاب نمی شود؛ کشور متلاشی می شود
این نماینده سابق مجلس با بیان اینکه فکر نکنید که ترس دوام می آورد گفت: ترس در نهایت منجر به طغیان می شود. امام می فرماید در زمان شاه یک آجان حکومت می کند. ما الان این را داریم می بینیم. ما به یک رجعت نیاز داریم؛ اگر امروز رجعت کنیم بهتر از فرداست، فردا دیر می شود. من نگران این نیستم که فردا انقلاب می شود یا به تعبیر امام یک یوم الله اتفاق می افتد، که اتفاقا خوب است. اما انقلاب نمی شود؛ انقلاب سازماندهی و رهبری دارد. ما هم با شناختی که از مردم ایران داریم می دانیم که اگر انقلاب شود چه صبغه ای خواهد داشت. اما انقلاب نمی شود بلکه کشور متلاشی می شود.
افروغ در پایان گفت: من نمی دانم چه کسی از متلاشی شدن کشور سود می برد. باید جلوی فضای رادیکالیسم را گرفت. اما برای جلوگیری از آن اول ریشه یابی باید و سپس به مبانی انقلاب اسلامی بازگردیم.
منبع: جماران