پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : محمدرضا مانيفر ـ پژوهشگر و دانشجوي دکتري ژورناليسم ـ معتقد است: رسانهها در درازمدت تأثيري بسيار در شکلدهي به انديشهها و تحليلهاي مخاطبان از حوادث و رخدادهاي پيرامون دارند؛ حتي اگر پيام کوچک آنها در انبوه ساير پيامها در کوتاه مدت خوانده، ديده و شنيده نشود و تأثيري به نسبت محدود بر انديشهها و تحليل هاي آنها برجاي گذارد.
به گزارش سرويس راديو ايسنا، ماني فر در يادداشتي كه به سرويس راديو ايسنا ارسال كرده نوشته است: رسانهها ابزار مؤثر ايجاد «تحول» در عرصههاي مختلف حيات جامعه هستند. گرچه بسياري از پژوهشها تأثير کوتاه مدت رسانهها را نه چندان زياد و گاه بسيار اندک ميدانند، اما همان پژوهشها بر اين نکته اساسي نيز اتفاق نظر دارند که اگر رسانه ها در ارايه پيام هاي خود به صورتي منسجم و هماهنگ بر موضوعي محوري تأکيد ورزند، مي توانند در درازمدت به چنان تأثيري دست يابند که تحولات و تغييراتي محسوس در نگرش ها و رفتار مخاطبان پديد آورند؛ عنان «مديريت و هدايت افکار عمومي» را در دست گيرند؛ و منشأ تحول و تغيير بسيار در عرصه هاي مختلف حيات جامعه، به ويژه عرصه هاي اجتماعي و فرهنگي آن شوند.
او در ادامه به نظريه انباشت اشاره كرده که بر انباشته شدن تأثيرگذاريهاي رسانهاي تأکيد مي ورزد و آن را زمينهساز ايجاد تحولات و تغييرات «مطلوب» در جامعه ميداند.
مانيفر آورده است: نظريه انباشت بر اين گزاره اساسي تمرکز يافته است که رسانهها در درازمدت تأثيري بسيار در شکل دهي به انديشه ها و تحليل هاي مخاطبان از حوادث و رخدادهاي پيرامون دارند؛ حتي اگر پيام کوچک آنها در انبوه ساير پيام ها در کوتاه مدت خوانده، ديده و شنيده نشود و تأثيري به نسبت محدود بر انديشه ها و تحليل هاي آنها برجاي گذارد. البته اين مهم با رعايت سه معيار اساسي بروز و ظهور مي يابد و به تحول و تغييري عظيم در «درازمدت» منجر ميشود:
• گزينش موضوع هاي مشابه از سوي رسانه ها و ارايه اطلاعات و تحليل هاي به نسبت همسو؛
• تکرار همراه با تنوع جهت گيري هاي رسانه اي و جاسازي مناسب آنها در لابه لاي اطلاعات و تحليل هاي ارايه شده؛ و
• تقويت و تکميل فعاليتهاي رسانهاي، به ويژه در رسانه هاي فراگير «راديو» و «تلويزيون» و شکل گيري جبههاي منسجم در ارائه هم افزاي پيامها.
او نوشته است: مي تواند آن کند که در نهايت، تأثيرگذاري هاي قدرتمند رسانه اي حاصل شود و در لحظه يا لحظه هايي خاص که عيار اثربخشي رسانهها به محک آزمون درمي آيد، پشتوانه محکم در ايجاد اعتبار و تضمين مناسب در اثبات توانمنديها باشد؛ پديدهاي که در فرهنگ شفاهي ما «روز مبادا» نام ميگيرد و پاداش تمامي پساندازها در روزهاي منتهي به روزهاي حساس و سرنوشتساز زندگي مي شود.
بيش از سه دهه تحولات مختلف ريز و درشت در ايران پس از انقلاب، به ويژه در سالهاي پس از پايان جنگ تحميلي، نمونه اي بارز از اين روزهاي مبادا در نزد رسانههاي بيگانه فارسي زبان است. آنها در تلاشي منسجم و هماهنگ کوشيده و ميکوشند تا همگام با پيشرفتهاي فناوريهاي رسانهاي به طراحي، ساخت و ارايه پيامهايي بپردازند که گرچه درونمايهاي يکسان چون محتواي ساليان پيش دارد، اما در شکلي متفاوت با گذشته به مخاطبان عرضه ميشود.
انتخابات دهم رياست جمهوري و حوادث پس از آن نشان داد که سياستگذاران و برنامه ريزان در فراسوي مرزها ابايي از آن ندارند تا در رويارويي با روز يا روزهاي مبادا با بيشترين اعتبار پس اندازشده به صحنه درآيند و در مديريت و هدايت افکار عمومي، نهايت بهره را از آن ببرند. فعاليت منسجم و هماهنگ صدها ايستگاه راديويي و کانال تلويزيوني فارسي زبان و بهرهگيري کامل از هزاران پايگاه اطلاعرساني در اينترنت، آنچنان جريان رسانه اي عليه نظام جمهوري اسلامي و رسانههاي منتسب به آن به راه انداخت که کمتر کسي تصور آن را مي کرد که نظام و رسانه هاي آن از دل اين جريان جان سالم به در برند و اگر «نه» نابود که حداقل تضعيف نشوند.
اين جريان مخرب حتي رسانه اي مانند BBC را که به ظاهر ادعاي بي طرفي و حرفه اي گري در پوشش رخدادها و حوادث دارد، به صحنه آورد تا به زعم خود کار را يکسره سازد و به پشتوانه اعتبار رسانه اي از اين «روز مبادا» به سادگي گذر کند و پيروزمندانه از آن بيرون آيد!
دامن زدن به بدبيني فزاينده ميان مردم و نهادهاي قانوني نظام مانند: دولت، قوه قضاييه، شوراي نگهبان و صداوسيما با طرح ادعاي تقلب در انتخابات و و کشته سازي در حوادث پس از آن، دورنمايه اصلي رفتار رسانه هاي بيگانه در آن روزها بود که پس از هشت ماه حوادث ريز و درشت، سرانجام با حضور مؤثر مردم در راهپيمايي 9 دي 1388 پايان يافت و آموزه هاي بسيار در پيش روي سياستگذاران و برنامهريزان قرار دارد؛ گرچه ترميم شکافها و دستيابي به وضعيتي مطلوب که بتواند به خنثيسازي آثار سوء آنچه رخ داد بينجامد، نيازمند طراحي راهبردهاي رسانه اي در مقابله مستمر با اينگونه شکاف ها در پيکر افکار عمومي جامعه است.
اين پژوهشگر رسانه در مطلبش آورده است: امروز هم سياستگذاران و برنامه ريزان در فراسوي مرزهاي ما دريافته اند که ديگر حضور صرف در عرصه سياسي نمي تواند آنچنان که بايد، به آينده اثرگذار براي رسانههاي آنها منجر شود. آنها نيک به اين نکته اساسي پي برده و توجه اصلي خود را بر عرصه هاي اجتماعي و فرهنگي جامعه متمرکز ساخته اند. راه اندازي ايستگاهها و کانالهاي مختلف راديويي و تلويزيوني و تغيير رويکرد راديوها و تلويزيون هاي موجود از «سياسي» به «اجتماعي و فرهنگي» نشانگر آن است که اين تلاش منسجم و هماهنگ سوداي آن در سر دارد تا اين بار بخت خويش را به شيوه اي ديگر بيازمايد و با ارايه «سبک زندگي» مطلوب خود، چارچوبي مطمئن در تصميم گيري هاي مخاطبان، به ويژه در عرصه سياسي که غايت سياستگذاري ها و برنامه ريزي هاي آنهاست، پديد آورد و در درازمدت به خوشه چيني بپردازد.
آنها با اين رويکرد نو که به شدت پيچيده و چندبعدي است، در پي آن هستند تا در گام نخست به جذب حداکثري مخاطبان دست يابند و با جلب توجه و اعتماد آنها کاري کنند تا با کاهش مخاطبان رسانههاي ملي «صدا» و «سيما» و به دنبال آن، به حاشيه رفتن آنها در گردونه رقابتهاي رسانه اي، زمينه شنيدن و ديدن و در نهايت، درک و دريافت پيام هاي رسانه اي صدا و سيما به کمترين ميزان خود رسد. سپس در گام دوم، در دورهاي به نسبت طولاني و به تدريج پيامهاي خود را که سرشار از نکتههاي پيدا و پنهان در آموزش مهارتهاي زندگي است، ارائه ميدهند تا زمينهاي براي شکل دهي به نگرش ها و رفتار مخاطبان فراهم سازند و چارچوبي قابل پيش بيني در برابر خود ترسيم کنند.
اينگونه است که با جلب توجه و اعتماد مخاطبان،رفته رفته زمينه براي «وابستگي» آنها به رسانهها و پيامهاي آنها ايجاد ميشود تا اگر دوباره روز مبادايي فرا رسد، مخاطب افسون شده هيچ تواني در مقابله با پيامهاي آنها نيابد و يکسره تسليم رويکرد سياسي آنها که ديگر در پس نقاب اجتماعي و فرهنگي حضور ندارد، بشود و تمامي تلاشها در لحظهاي به نسبت کوتاه به ثمر رسد و اين بار تجربهاي بر تجربههاي ناکام آنها افزوده نشود. به ديگر سخن، برقراري ارتباط پايدار ميان رسانه و مخاطب و بهرهبرداري از اين بستر قابل اتکا در روزهاي حساس آينده، درونمايه اصلي تلاش اين روزهاي رسانههاي بيگانه، به ويژه راديوها و تلويزيونهاي بيگانه فارسي زبان است.
مانيفر در پايان آورده است:
• آيا ما نيز خود را همانند آنها آماده ساختهايم و در انتظار روز مبادا هستيم؟
• آيا به طور مشخص، ايستگاههاي مختلف «صدا» و کانالهاي مختلف «سيما»، به ويژه آنها که جوانان، زنان و کودکان را مخاطب هدف خود ميدانند، به روز يا روزهاي مبادا انديشه ميکنند و آماده رويارويي با آن هستند؟
پاسخ هر چه باشد، بايد دانست که روز مبادا نزديکتر از آن است که ما به آن انديشه ميکنيم و در پي تدبير براي مقابله با آن هستيم.
اينگونه نيست؟
پي نوشت:
براي آگاهي بيشتر نگاه کنيد به:
• خجسته، حسن (1390). «آيا دشمن مي تواند کنار سفره ما بنشيند؟»، پايگاه اطلاع رساني حضرت آيتالله خامنهاي (WWW.Khamenei.ir)
• دفلور، ملوين و دنيس، اورت (1383). شناخت ارتباطات جمعي، ترجمه سيروس مرادي، تهران: دانشکده صداوسيما.