صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۱۹۲۷۱
تاریخ انتشار: ۴۶ : ۱۲ - ۰۲ دی ۱۳۹۸
واقعیت امر این است که سلبریتی‌ها از این امر غافل هستند که کولبری خود یک «انتخاب» نیست، کولبری از اساس خود مساله نیست؛ بلکه باید مساله را در موضوعاتی همچون نبود اشتغال، نبود سرمایه‌گذاری مولد، نابرابری چند ساله در تخصیص بودجه‌، مدیران انتصابی، توزیع نابرابر فرصت‌ها، نبود فرصت‌های اشتغال، عدم حمایت از بخش تولیدات بومی و... ارزیابی کرد که پدیده‌ای به نام کولبری را به عنوان مسیری برای زنده ماندن و تداوم  بخشی از مردمان استان‌های کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی تبدیل کرده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس اجتماعی «انتخاب»: مرگ تراژدی‌وار فرهاد خسروی، نوجوان 14 ساله مریوانی، همراه با برادر بزرگ‌تر خود آزاد (17 ساله)، در ارتفاعات «گردنه تته» کوهستان‌های اوارمانات، در شرایطی که به دلیل نیاز مالی به کولبری روی آورده بودند، در چند روز اخیر در مقام رخدادی اجتماعی به یک از ترندهای اصلی فضای مجازی و رسانه‌ای کشور تبدیل شده است.

یکی از نکات قابل توجه در این رخداد حزن‌انگیز و تاسف بار، تبدیل شدن صحنه عکس جسد یخ‌زده فرهاد با مشتانی گره خورده و خونی به ابزاری برای نمایش دادن توسط غالب سلبریتی‌های نام‌آشنای کشور بود. هر چند در ابتدای امر پرداختن به فجایع و رخدادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور توسط سلبریتی‌ها را نمی‌توان امری اشتباه ارزیابی کرد اما واقعیت این است نوع بازتاب و قالب پرداختن گاه و بی‌گاه چهره‌های نام آشنای کشور و حتی سیاست‌مداران نام‌آشنا موضوعی است که می‌بایست محل نقد و ارزیابی قرار بگیرد.

فاجعه تبدیل شدن فرهاد به ابزار لایک و جمع‌کردن فالور توسط سلبریتی‌ها

هر چند وقت یک‌بار و همزمان با رخداد اتفاقی ناگوار در سطح کشور، سلبریتی‌ها با انتشار عکس یا قطه ویدیوئی، تراژدی اتفاق افتاده را نمایش می‌دهند. هرچند این رویه از اساس خطا نیست و در دیگر کشورهای جهان نیز شاهد هستیم که چهره‌ها نام‌آشنای ورزشی، سینمایی، هنری و... در مورد مسائل مختلف اظهار نظر می‌کنند اما زمانی که یک فاجعه یا رخداد همچون جسم بی‌جان فرهادِ 14 ساله که در اولین تجربه کولبری خود، تسلیم جاده مرگ و کوهستان‌های پربرف کردستان می‌شود، تبدیل به ابزاری برای جمع‌آوری لایک و بالا بردن فالوورها می‌شود می‌توانیم بگوییم فاجعه‌ای در درون فاجعه اتفاق افتاده است.

در این زمان است که باید در بازخوانی وضعیت پسا فاجعه، از دو منظر رویکرد سلبریتی‌ها را مورد انتقاد قرار داد. اولا، توجه به این امر ضروری است که تعدادی اندک‌شمار از سلبریتی‌ها نشان داده‌اند که اراده‌ای واقعی در همدردی با فجایع اتفاق افتاده همچون مرگ فرهاد و آزاد دارند و حتی در فهم مساله نیز بازخوانی درست داشته اند اما غالب سلبریتی‌ها ناتوان از فهم این مساله هستند که مرگ کولبر و نمایش مشقت‌های کولبری در قالب دلسوزی و آغوش غم گرفتن برای مردمان استان‌های کردستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و دیگر مناطق کشور، نه آسیب‌شناسی مساله است و نه راه‌حلی را رای وضعیت بحران ارائه می‌کند. ژست‌های توخالی برای حمایت از فرهاد و هزاران فرهاد دیگر که اکنون نیز در راههای پر مشقت کولبری می‌کنند، با هدف دریافت لایک و تحسین هر چه بیشتر مخاطبان تحت این عنوان که فلان شخص چقدر انسان‌دوست و حامی حقوق بشر است، نه تنها گرهی از مشکلات حل نخواهد کرد، بلکه موجب تبدیل شدن مرگ تراژدیک فرهاد به امری زیبایی‌شناختی است. هر اندازه سلبریتی‌ها با زیبایی بیشتر عکس‌های فرهاد را همراه با یک دکلمه یا شعرِ با موسیقی در صفحات خود نشان می‌دهند، ابعاد منفی و زوایای پنهان مشقت کولبری را پنهان خواهند کرد. در این شرایط است که ژست‌های توخالی سلبریتی‌ها از مرگ فرهاد فاجعه‌زدایی می‌کنند و اتفاقا عکس‌های او به نمادی برای سرگرم شدن عامه مردم تبدیل می‌شود؛ به عبارتی زیبایی‌شناختی شدن کولبری خود نوعی مشروعیت بخشیدن به این منبع درآمده پر مشقت است.

کولبری انتخاب نیست بلکه برآیند و محصول نابرابری‌هاست

درسطحی دیگر، سلبریتی‌ها که در اینجا نامی از آن‌ها به طور خاص برده نمی‌شود، از یک سو، از مرگ فرهاد قصد دارند برای خود قهرمان‌سازی کنند و از سوی دیگر، به مخاطبان خود بگویند آری ما می‌دانیم در استان‌هایی از کشور مساله‌ای به نام «کولبری» وجود دارد. واقعیت امر این است که سلبریتی‌ها از این امر غافل هستند که کولبری خود یک «انتخاب» نیست، کولبری از اساس خود مساله نیست؛ بلکه باید مساله را در موضوعاتی همچون نبود اشتغال، نبود سرمایه‌گذاری مولد، نابرابری چند ساله در تخصیص بودجه‌، مدیران انتصابی، توزیع نابرابر فرصت‌ها، نبود فرصت‌های اشتغال، عدم حمایت از بخش تولیدات بومی و... ارزیابی کرد که پدیده‌ای به نام کولبری را به عنوان مسیری برای زنده ماندن و تداوم  بخشی از مردمان استان‌های کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی تبدیل کرده است.

سلبریتی که در پی قهرمان‌سازی و اسطوره‌سازی از خود است، زلزله، سیل، کولبری و مرگ را همچون منفذی برای معطوف شدن توجهات به خود می‌داند. چنین سلبریتی‌هایی که قصد دارند خود را از جنس مردم و نزدیک به مردم جلوه دهند نه فهم از فاجعه دارند و نه تاسفی بابت آن. این دست از سلبریتی‌ها بهتر آن است به جای گرفتن ژست‌های انسان‌دوستانه با فرار از پرداخت مالیات و ثروت‌اندوزی‌های غیر قابل تصور عامه مردم، خود بخشی از نابرابری موجود در جامعه نباشند؛ یعنی زمینه‌ای که از درون آن کولبری و متعاقب آن تراژدی مرگ فرهاد تولید می‌شود.

مسئولان سیاسی اظهار تاسف و رسیدگی به زندگی یک خانواده خود یک طنز و فاجعه است

علاوه بر سلبریتی‌ها پس از مرگ فرهاد بسیاری از مقام سیاسی و مسئولان کشور طی اظهاراتی رسمی و نیمه رسمی در رسانه‌ها و فضای مجازی مرگ دو برادر 14 و 17 ساله را تسلیت گفتند و نسبت به آن اظهار تاسف کردند. در این میان گناه بدتر از سلبریتی‌ها را مسئولان سیاسی کشور در ارتباط با مرگ تراژدیک فرهاد و آزاد انجام دادند. تعدادی از آن‌ها با گذاشتن یک جمله یا یک ویدئو همراه با موسیقی و متن  ناراحتی خود را به عموم مردم رساندند که همه بدانند آن‌ها نیز همچون سلبریتی‌ها نگران هستند اما دریغ از یک کامنت و گفته از سوی مسئولین که بگویند دلیل کولبری و مرگ فرهاد چه بود و برای رفع آن چه خواهند کرد؟

در مهم‌ترین نمود اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری پیامی این حادثه تلخ را به خانواده زحمتکش و داغدار آنان و مردم شریف مریوان تسلیت می‌گوید و از استاندار کردستان می‌خواهد سریعا برای رسیدگی به وضعیت معیشتی این خانواده نجیب اقدام کند و نتیجه را به اطلاع افکار عمومی برساند.

در این میان دو نکته قابل تامل است: یکی این‌که آقای جهانگیری یا نمی‌دانند و یا می‎‌دانند و از آن گذر می‌کنند که مرگ فرهاد با حل کردن مشکل معیشت و درآمد پدر و مادر او که تحت سرپرستی بهزیستی هستند رفع نخواهد شد. مگر مساله تنها فرهاد و خانواده 6 نفره او است که استاندار این موضوع را حل کند. آقای جهانگیری، بگذارید بی‌پرده بگوییم که اگر در پی مساله فرهاد هستید بروید و سری به شهرها، روستاها و نه حتی کوچه و پس کوچه‌های استان‌های غرب کشور بزنید تا همه مردم به شما بگویند علت کولبری چیست و آیا با کمک به خانواده فرهاد مشکل حل خواهد شد یا خیر؟

نکته دوم نیز این‌که آقای جهانگیری می‌گویند استاندار نتایج کمک را به اطلاع عموم برساند. حال فرض را بر آن بگیریم این خانواده مشکلاتشان حل شد و عموم مردم هم آن را فهیمدند، آیا پدیده کولبری تمام خواهد شد؟ آیا هزاران خانواده فرهاد نیز مشکل‌شان رفع می‌شود؟ واقعیت این است که اظهار تاسف و تعهد برای رسیدگی به مصائب خانواده فرهاد، توسط مسئولین کشوری و استانی، بیشتر همچون طنزی است که می‌توان از آن به عنوان فاجعه مدیریت نام برد و نه راه‌حل.