صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۱ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۱۰۴۹۵
تاریخ انتشار: ۴۲ : ۱۴ - ۱۲ آبان ۱۳۹۸
هفته گذشته اتفاق بی‌سابقه‌ای در سینمای ایران رخ داد. فیلم «خانه پدری» به کارگردانی کیانوش عیاری برای دومین بار از پرده سینماها پایین کشیده شد. این اتفاق در حالی رخ داد که دستور توقف اکران این فیلم از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد نبود بلکه دادستانی تهران بود که بعد از ۴ روز نمایش، دستور توقیف این فیلم را صادر کرد که پیامد این اقدام ناهماهنگ با وزارت فرهنگ و ارشاد به تشنج و تنش میان اهالی سینما منجر شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 

به گزارش روزنامه اعتماد؛  ۲۰۰ سینماگر با امضای بیانیه‌ای از شرایط موجود در سینما گلایه کردند و خانه سینما هم با انتشار نامه‌ای درخواست کرد، پیرو اتفاقات به وجود ‌آمده، اعضای خانه سینما با حجت‌الاسلام والمسلمین رییسی رییس قوه قضاییه دیدار و گفت‌وگویی داشته باشند.

به همین منظور با کیانوش عیاری گفت‌وگویی انجام دادیم.

گزیده ای از این گفت وگو در ذیل آمده است:

با توجه به اجرایی شدن دستورالعمل رده‌بندی سنی فیلم‌ها امسال اکران فیلم «خانه پدری» محتمل به نظر می‌رسید. نمایش این فیلم چه مسیری را طی کرد؟

از مدت‌ها پیش در ارتباط با اکران این فیلم فکرهایی می‌کردیم و البته صحبت‌های آقای داروغه‌زاده(در این مورد که فیلم خانه پدری مجوز نمایش در گروه هنر و تجربه را دارد) انگیزه مهمی برای ما در اکران این فیلم بود. اینکه فیلم پروانه نمایش ولو برای گروه هنر و تجربه را دارد و ما شاید طی گفت‌وگوها و تفاهم بتوانیم، فیلم را در گروه‌های وسیع سینمایی و به صورت گسترده‌تر اکران کنیم. من فکر نمی‌کنم این عقلایی به نظر برسد که نمایش فیلم در گروه هنر و تجربه با سینمای محدود برای من سینماگر قانع‌کننده باشد. همیشه هم نظر من این بود که چطور فیلم «خانه پدری» می‌تواند برای گروه نخبه و برگزیده هنر و تجربه نمایش داده شود اما برای قشر عادی مردم که فیلم‌های جریان روز سینما را پیگیری می‌کنند، اکران نمی‌شود؟ آیا این بی‌احترامی به تماشاگر عام نیست؟ زمانی ابتدای انقلاب به سیاه‌پوستان گفته می‌شد، رنگین‌پوست من تعجب می‌کردم که آیا کلمه رنگین‌پوست به سیاه‌پوستان توهین نیست؟ که خوشبختانه این کلمه برچیده شد و دوباره گفته می‌شود، سیاه‌پوستان. درباره اکران فیلم خانه پدری هم چنین نظری را دارم که چطور فیلم امکان نمایش برای افراد فرهیخته را دارد اما مردم عادی صلاحیت و لیاقت ندارند این فیلم را ببینند؟ به همین جهت از چند ماه پیش ما صحبت‌هایی برای اکران این فیلم داشتیم و می‌دانستیم که امکان پخش فیلم برای‌مان به وجود می‌آید.

با حسین انتظامی دیدار داشتید؟ درباره چگونگی اکران این فیلم نظرش را جویا شدید؟

با بعضی از مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد جلسه داشتم واز جانب آنها پالس‌های مثبت عاید ما می‌شد. اما با انتظامی خیر. گرچه نظر ایشان درباره این وقایع تلخ، امیدوارکننده بود.

فیلم پروانه نمایش برای سینماهای تهران و ایران را داشت؟

پروانه نمایش فعلی این فیلم روز اول آبان سال ۹۸ ساعت ۱۱ صبح صادر شد و ما توانستیم فیلم را اکران کنیم.

چرا مراحل اولیه اکران فیلم را چراغ خاموش پیش بردید؟

در بحث پخش با آقای سرتیپی به این نتیجه رسیدیم که برای پرهیز از هر گونه جنجال احتمالی در مراحل پیش از اکران سکوت کنیم. به هر حال طبیعی بود که نگران یک عده دلواپس هم باشیم. نتیجه‌گیری جلسات ما با آقای سرتیپی به این منجر شد که برای فیلم در مرحله ابتدایی هیچ تبلیغی نکنیم. البته آنونس و دیگر اقلام تبلیغی کاملا آماده شده بود فقط نگرانی که داشتیم این بود مبادا قضیه اکران این فیلم لو برود و کسی مطلع شود. تا اینکه یک هفته مانده به اکران انگار بعضی دوستان به ماجرای نمایش فیلم پی بردند. به هر جهت وقتی هم که قضیه اکران برای همه مشخص شد ما هم مته به خشخاش نگذاشتیم و بر سر خودمان نزدیم. بالاخره فیلم اکران باید می‌شد و اکران هم شد. بعد از این مرحله ما تبلیغ فیلم را شروع کردیم اما باز تبلیغات‌مان کامل نبود. آقای سرتیپی معتقد بود در چند روز ابتدایی به صورت ضمنی کار معرفی فیلم انجام شود و فیلم اکران محدودی داشته باشد تا ایام تعطیل و سوگواری را که سه روز و نیم بود، پشت سر بگذاریم. در مرحله بعد تعداد سالن‌ها افزایش پیدا کند و نمایش فیلم از محدودیت خارج شود و... همچنین بنا داشتیم تبلیغات فیلم را گسترده‌تر و متنوع‌تر کنیم. تازه می‌خواستیم بیلبورد هم در سطح شهر نصب کنیم و نمایش فیلم جدی‌تر دنبال شود که متاسفانه فیلم توقیف شد.

در طول مدت کوتاهی که فیلم نمایش داشت ما شاهد جوسازی عده‌ای علیه فیلم بودیم. درباره این نظرات که به اعتقاد بسیاری از منتقدان بی‌اساس بود، چه صحبتی دارید؟

۱۰ سال است که علیه این فیلم جوسازی می‌شود. حالا این جوسازی‌ها بسته به شرایط خاص متفاوت بوده است. چه در زمانی که فیلم برای دو روز در گروه هنر و تجربه اکران شد و ۱۰ سانس نمایش داشت و چه زمانی که فیلم در سال‌های ۸۹ و ۹۲ قرار بود در جشنواره فیلم فجر شرکت کند یا زمانی که فیلم در جشنواره ونیز شرکت کرد. این دلواپسان به هر بهانه‌ای به فیلم تاختند و پا پس نکشیدند و نظراتشان را بیان می‌کردند. خب حالا وقتی بحث درباره نمایش عمومی مطرح شود، طبیعی بود که هجمه‌ها نسبت به این فیلم افزایش پیدا کند و فشارها شدیدتر شود اما سوال من از این دوستان این است که مگر فیلم چه حرفی می‌زند که شما برآشفته و نگران و دلواپس شدید؟ گمان می‌کنم بیش از آنکه این نگرانی‌ها اصیل و منطقی باشند بر اساس یک‌سری شایعات و ذهنیات شکل می‌گیرند که به صورت ناعادلانه فیلم را مورد قضاوت قرار می‌دهند. اینجا به مسائل فرامتنی کاری ندارم. درباره خود فیلم حرف می‌زنم. قتلی که در فیلم اتفاق می‌افتد، سرانجام با تلطیف به چند سال اخیر مرتبط می‌شود و به پایان می‌رسد. چرا به این شکل فیلم دیده نشد و دوستان این بخش‌ها را نمی‌بینند؟ آنها سعی می‌کنند با میکروسکوپ قسمت‌ها و لایه‌های کپک ‌زده و آلوده فیلم را برجسته کنند و حاضر هم نمی‌شوند کوتاه بیایند و به جنبه‌های دیگر فیلم اشاره‌ای داشته باشند. روند ۸۰ ساله فیلم نشانگر چیست؟

بعضی هم معتقد بودند فیلم سنت ایرانیان را زیر سوال می‌برد. نظر شما چیست؟

این تحلیل کاملا از نظر من دور است. بگذارید اینجا پرسشی مطرح کنم که چرا باید سینما را بستر افکاری کنم که اساسا ربطی به فیلم ندارد. به عنوان کارگردان فیلمی می‌سازم در چارچوب خودش و به جای دیگری هم حواله نمی‌دهم. از چارچوب خارج فیلم کمک نمی‌گیرم که باعث غنای فیلم شود. این به نظرم بیچارگی یک فیلمساز است که بخواهد به این مسائل متوسل شود. مثالی برای شما بزنم. زمانی که آقای مهرجویی فیلم «اجاره‌نشین‌ها» را اکران کرد یک‌سری نظرات در فضای سینما پراکنده شده بود مبنی بر اینکه آیا فضایی که در فیلم نشان داده می‌شود، نمادین است؟ نادره خیرآبادی را که خدا رحمتش کند به عنوان مادر نماد ایران گرفته بودند و باقی شخصیت‌های فیلم را به گوشه و کنار ایران مربوط می‌دانستند. انگار هر کسی عاشق برداشت‌های عجیب و غریبی بود که شخصیت‌های مختلف داستان را به گوشه و کنار ایران مربوط بداند و همان زمان بود که مقامات مسوول وقت از من هم پرسیدند و خواستند از من تایید بگیرند که این فیلم را باید به ایران تعمیم داد یا نه؟ آنها می‌گفتند، کارگردان با این روش خواسته به فیلم خود غنا ببخشد اما من گفتم امکان ندارد مهرجویی وارد این جزییات جفنگ شود. داستان یک فیلم ممکن است با موارد بسیار زیادی قابل تعمیم باشد و استنباط‌های مختلفی هم از فیلم‌ها شود مثل فیلم «خانه پدری» یا نمونه‌های بسیاری از فیلم‌های دیگر که ساختار و قصه فکر شده‌ای دارند و بر اساس قواعد درست فیلمسازی ساخته می‌شوند و اساسا ربطی به فیلم‌های مبتذل ندارند. منظور من در حال حاضر متوجه فیلم‌های درست و حسابی می‌شود و راجع به این فیلم‌ها حرف می‌زنم. من به آنها گفتم که امکان ندارد مهرجویی چنین ذهنیتی داشته باشد و این نکته را با تایید گفتم نه برای تبرئه کردن مهرجویی. چون شأن مهرجویی را بیشتر از این می‌دانم که بخواهد سینما را که هستی او در آن خلاصه می‌شود، زیر پا بگذارد و از ترفندهایی خارج از چارچوب کمک بگیرد. مهرجویی نیاز به چنین چیزهایی ندارد. به گمانم همه آنهایی که اطلاعات فیلم‌شان خارج از محدوده فیلم است، اعتماد به نفس‌شان راجع به ساختار فیلمشان ضعیف است. از مثالی استفاده می‌کنم. هر چقدر که موسیقی فیلمی بیشتر باشد، من این را ضعف و ناتوانی کارگردانی در انتقال حس و حال فیلم می‌دانم که لزوما ممکن است در مورد هر کسی اتفاق بیفتد یا نیفتد. اینکه کارگردان نتوانسته حس و حال فیلمش را به مخاطب برساند و به لحاظ عاطفی فیلم حرفی برای گفتن ندارد طبیعتا به موسیقی متوسل می‌شود و این بخش را در فیلم پررنگ می‌کند که این ضعف اساسی است.

البته که موسیقی در بعضی فیلم‌ها رکن اساسی هم به حساب می‌آید.

قطعا همین طور است. من اصلا نمی‌توانم تصویری از فیلم «پدرخوانده» بدون موسیقی جاودانه فیلمش داشته باشم. رعایت اندازه موسیقی قطعا رکن و پایه فیلم به شمار می‌رود اما اینکه با هر قدمی از موسیقی در فیلم استفاده شود این آیا ضعف نیست؟

صددرصد و فراوانند موسیقی‌های آزاردهنده متن فیلم‌ها...

به نظر من هر چقدر یک سازنده به معنایی در خارج از فیلم آویزان شود، طبیعی است که این نکات برای پوشاندن ضعف خودش است که به عنوان فیلمساز قادر نیست مفاهیم مدنظر و آنچه در ذهن دارد را به تماشاگر انتقال دهد.

شما از چه عوامل بازدارنده‌ای سعی کردید در فیلم بهره نبرید؟

همانطور که می‌دانید، فیلم در ۵ دوران روایت می‌شود و ۵ تاریخ بر شخصیت‌ها می‌گذرد. در وهله اول من ابتدای هر دوران، تاریخ و سالی را که شخصیت‌ها در آن قرار می‌گرفتند، ذکر می‌کردم اما بعد تصمیم گرفتم این تاریخ‌ها را حذف کنم تا به واسطه این تاریخ‌ها بر ذهن تماشاگر تاثیر نگذارم. تا به این طریق او در سالی که بعضی اتفاقات در آن می‌افتد، مکث کرده و از آن تعبیرتراشی کند و به دنبال تعمیم بیفتد که مثلا در سال ۴۲ چه اتفاقاتی افتاده است و حوادث را استخراج کند و فیلم را از این حیث به آن جزییات مربوط بداند. برای من قطعی بود که باید اعداد سالگرد از روی فیلم برداشته شود. البته می‌دانستم با حذف سال‌ها، ارتباط فیلم با تماشاگر کمی کند می‌شود اما ترجیح دادم این کندی به وجود بیاید تا معناتراشی‌های بیهوده از فیلمم نشود و از این بابت خوشحال هم بودم. مثلا در روایت فیلم وقتی می‌رسیدیم به سال‌های دهه ۷۰ ممکن بود مخاطب این فصل از فیلم را به وقایع فرامتنی دوم خرداد تعمیم دهد و تحول شخصیت‌های فیلمم را به آن مقطع تاریخی نسبت بدهد و در ذهنیت تماشاگر چنین نکاتی را متبادر سازد در حالی که غرور من به من اجازه این کار را نمی‌داد که این گونه به بعضی معانی متوسل شوم و وقایع فیلم خودم را به دوم خرداد وصل کنم تا معنای بیشتری به ذهن مخاطب برسد. حس می‌کردم خب تماشاگر با تماشای این صحنه‌ها، لبخندی ناشی از رضایت می‌زند که من مفهوم عیاری را گرفتم و متوجه شدم او چه می‌خواسته در این صحنه به ما بگوید. این به نظر من تحقیر و خفت فیلم است و روان فیلم را آلوده می‌کند.

بعضی هم خشونت مندرج در فیلم را مهم‌ترین دلیل بر توقف اکران می‌دانستند. آیا شما برای تعدیل صحنه‌های خشونت اقدام نکردید؟

من کاملا مطابق با خواسته وزارت ارشاد عمل کردم. آنها از من نکاتی را خواستند که خودم هم راغب بودم بخش‌هایی از فیلم باید حذف شود. به نظرم درخواست وزارت ارشاد کاملا منطقی بود و من هم پذیرفتم.

نکات دیگری مبنی بر حذف صحنه‌های خشونت‌آمیز نبود؟

خیر. من به قانون تمکین می‌کنم. از جانب وزارت ارشاد همین نکات ذکر شد. با دستور وزارت ارشاد من به این حذف‌ها مبادرت ورزیدم. این نکته را بگویم وقایعی که در کشورمان رخ می‌دهد به جای آنکه مبتنی بر قانون باشد، مطابق با عرف است و عرف توانمندتر از قوانین عمل می‌کند.

 

نکته مهمی که اینجا باید به آن ورود کرد، نگاه خصمانه‌ای بود که صدا و سیما به فیلم شما داشت. شما یکی از مهم‌ترین سریال‌ها (روزگار قریب) را برای تلویزیون ساختید که درحال حاضر آبروی این تلویزیون شده به طوری که شاهد پخش چندباره آن بودیم و سریال دیگر شما هم از مجموعه‌های تحسین‌برانگیز صداوسیماست. الان هم در حال ساخت مجموعه دیگری برای این سازمان هستید. این درحالی است که فیلم شما از طرف سازمان مورد تهاجم قرار گرفت که ظاهرا جزو دلایل مهم توقف اکران فیلم‌تان بود.

خالصانه بگویم، ویژگی من به گونه‌ای نیست که چنین دشمنی‌هایی را تشخیص دهم. باور کنید، سرم مشغول کار خودم است و ذهنم درگیر سریالی است که می‌سازم. ساده بگویم که درک درستی از این شرایطی که تلویزیون پیش آورده ندارم و اصلا متوجه هم نشده بودم. وقتی از جانب برنامه۲۰:۳۰ و برنامه هفت سروصدا به پا شد، این صحبت‌های دیگران بود که من را متوجه منفی بودن رفتار آنها و اتفاق‌های پیرامونم کرد. من اتفاقا بخش خبری ۲۰:۳۰ را دیدم، زیاد گزیده نشدم. شاید به این خاطر باشد که کمی کندذهن باشم. (می‌خندد) اما وقتی بعدش واکنش‌ها را دیدم، متوجه شدم محتوای برنامه ناجور بوده است. حقیقتش این است که اصلا از تلویزیون انتظار ندارم. برای آنها سریال می‌سازم و دو سریال موفق هم برای‌شان ساخته بودم که مورد توجه آنها قرار گرفته است. به نظر من نباید چنین رفتارهایی را انجام دهند. جالب است که دیگران مرا متوجه چنین برخوردهایی می‌کنند. من هم مثل شخصیت درسو در فیلم دروسواوزالا به کارگردانی آکیراکوروساوا هستم که به کاپیتان می‌گوید: «چرا پول‌های من زیر درخت نیستند. من فکر می‌کنم که شکارچیان پول‌های مرا برداشته باشند. عجب دیوانه‌هایی هستند.» در واقع درسواوزالا نمی‌فهمد که آنها دزد و طمعکار هستند و می‌پرسد آنها چرا پول‌های مرا برداشته‌اند.

نظرات منفی و مثبت را در فضای مجازی می‌خوانید؟

خوشبختانه پرسشی که اغلب در فضای مجازی منتشر می‌شد این بود که آیا درست است فیلمی که توسط وزارت ارشاد مجوز قانونی دریافت کرده و روی پرده سینما رفته توسط نهادی دیگر بدون کسب اجازه از وزارت ارشاد از پرده پایین کشیده شود؟ صحبت من این است همانطور که ما اهالی سینما به قوه قضاییه احترام می‌گذاریم و «خانه پدری» را بلافاصله از پرده پایین کشیدیم، انتظار داریم به تصمیمات وزارت ارشادی که برای فیلم «خانه پدری» پروانه نمایش صادر کرده، احترام گذاشته شود. اگر هم تخلفی صورت گرفته باید طی گفت وگو قوه قضاییه با وزارت ارشاد این موضوع حل شود و خودشان به این نتیجه برسند که فیلم را از پرده کنار بگذارند یا نه.  

حتی گفته می‌شد، دست‌اندرکاران این ماجرا تحت تعقیب قرار دارند؟

خیر این گونه نبوده است. حداقل تا این لحظه اتفاقی نیفتاده است برای اینکه ما مجوز قانونی برای نمایش و اکران فیلم داشتیم و به قانون تمکین کردیم.

خیلی‌ها معتقد بودند که توقیف فیلم شما بیشتر متاثر از فضای دوقطبی است حتی بعضی معتقد بودند، فیلم جنبه‌های سیاسی هم پیدا کرده است.

من هیچ گونه قضاوتی در این باره نمی‌کنم. برای اینکه مشکلات فیلمم سابقه ۱۰ ساله دارد. مساله امروز و دیروز و یک هفته پیش نیست. هر گونه قضاوت در این شرایط برای من دشوار است.

جواد شمقدری در مصاحبه‌ای گفته، فیلم «خانه پدری» جنایت فرهنگی است. نظرتان درباره این صحبت چیست؟

فیلم در دوران ریاست جواد شمقدری پروانه ساخت دریافت کرده است و من کاملا مطابق با فیلمنامه فیلم را ساختم. اسناد کاملا موجود و محفوظ دال بر این است که فیلمنامه «خانه پدری» مصوب وزارت ارشاد در دوران ریاست شمقدری، معاونت امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد است. آن وقت من چه چیزی به فیلمنامه اضافه کردم که به جنایت فرهنگی تبدیل شده است؟ اگر فیلم خانه پدری جنایت فرهنگی است حتما طرحش هم جنایت فرهنگی تلقی می‌شده پس چرا در دوران ریاست خودشان به فیلمنامه مجوز ساخت داده شده است؟

آیا قرار بود فیلم «خانه پدری» در محافل خاص نمایش داده شود؟ شما در جریان چنین تصمیمی از جانب شورای صنفی نمایش قرار داشتید؟ بحثی بود که عماد افروغ به آن اشاره داشت.

این صحبت آقای افروغ برای من تازگی دارد.

عماد افروغ به نارضایتی شما از اکران در گروه هنر و تجربه اشاره می‌کند همچنین عدم حذف صحنه‌های خشونت‌آمیز فیلم را دلیل بر نمایش فیلم در محافل خاص عنوان کرد.

اگر قرار بود فیلم در محافل خاص نمایش داده شود چرا چیزی به من گفته نشد؟ آیا من به عنوان کارگردان نباید در جریان قرار می‌گرفتم؟ در انزوای مطلق که نبودم. در این مدت هم با اداره نظارت و ارزشیابی و هم با مسوولان گروه هنر و تجربه در ارتباط بودم. فیلم «خانه پدری» در گروه هنر و تجربه اکران شد و از ۴ سالن تنها یک سالن را (پردیس کوروش) به این فیلم اختصاص دادند. خب طبیعی بود من راضی نباشم با یک سالن فیلم اکران شود ضمن اینکه در این مدت آقای داروغه‌زاده درباره امکان مجدد نمایش این فیلم در گروه هنر و تجربه صحبت کرده بودند.

با تمام این حرف‌ها به اکران مجدد فیلم و رفع توقیف سه ‌باره آن امید داشته باشیم؟

امیدوارم.