محمد بهشتی که سالها در سمتهای مختلفی چون رییس سازمان میراث فرهنگی، رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و رییس سازمان سینمایی فارابی مشغول کار بود از سال گذشته به دنبال اجرایی شدن قانون منع بکارگیری بازنشستگان در کشور فعالیت دولتی و اجرایی را کنار گذاشته است.
وی در بخش دوم مصاحبه با خبرنگار ایرنا معتقد است ایران بسیار بیشتر از کشورهایی همچون یونان امکان جذب گردشگر دارد ولی آنچه وی را از دیگر کارشناسان این عرصه متمایز کرده نگاهی غیر اقتصادی به جذب گردشگر است.
او می گوید ما به گردشگر خارجی نیاز داریم تا چهره واقعی ایران را بشناسد. سود گردشگری برای سرزمین ما بسیار فراتر از سود اقتصادی است و میتواند امنیت و اقتدار ما را در جهان تضمین کند. وی همچنین معتقد است ویژگی های منحصر به فرد ایرانیها، همچون شیوه میزبانیشان از مهمانان، انگیزه حضور آنان در ایران است.
ایرنا: حالا دولت به سمتی رفته که گردشگری را منبعی برای تولید ثروت یافته. میخواهم بدانم، به فرض بهبود شرایط سیاسی، با وجود این همه ممنوعیتهای قانونی و شرعی که داریم، ما اصلا میتوانیم منتظر چقدر گردشگر در کشور باشیم؟
- ایران بیشتر از بسیاری از کشورهای کهن همچون یونان قابلیت جذب گردشگر را دارد، حجاب و ممنوعیت مصرف مشروبات الکلی در ایران مانع ورود گردشگر به ایران نمیشود. ما هنوز هم دو موضع نسبت به گردشگری داریم، مخالفین و موافقین. ولی هر دوی اینها در تعریف گردشگری با هم اتفاق نظر دارند. چون هر دو گردشگری را به گردشگری عشرتی منحصر میدانند. لیکن ایران در گردشگری عشرتی اصلا جذابیتی ندارند و از این نظر باید خیالمان راحت باشد. ضمن آنکه بر اساس آمارها دوران گردشگری عشرتی سپری شده و دیگر گردشگران مثلا برای رفتن به کابارهها به پاریس نمیروند، آنها می روند تا موزه لوور را ببینند. رشد گردشگری فرهنگی در سالهای اخیر قابل توجه است و از قضا ایران برای این گروه از گردشگران بسیار جذاب است. به تبع گردشگران خارجی به ایران می آیند تا ویژگیهای منحصر به فرد ایران را ببیندد.
ایرنا: یعنی شما اعتقاد دارید که ایران ظرفیت جذب این گردشگران را دارد؟
- بسیاری از گردشگران بسیاری از نقاط جهان را دیدهاند و به دلایلی از جمله تبلیغات منفی در این چهار دهه به ایران سفر نکردهاند. بسیاری از دولتها مردمشان را از سفر به ایران بر حذر میدارند و حتی میگویند به ۱۳۰ کیلومتری مرزهای ایران نیز نزدیک نشوید. با همۀ اینها هر روز شاهد آمدن گردشگران به ایران هستیم این یعنی ایران بسیار ظرفیت جذب گردشگر دارد و طبیعی است که اگر اوضاع بهتر شود بسیاری به دیدن ایران خواهند آمد. البته از شروطش توزیع امکانات در همۀ جای کشور است و نه تمرکز بر چند شهر خاص. دوم اینکه ما متوجه باشیم گردشگران برای چه به ایران میآیند. آنها میآیند که ویژگیهای منحصربفرد ما را ببینند ولی متأسفانه الگوی ما در حوزۀ گردشگری دوبی شده است. گردشگران خارجی در ایران به دنبال خرید و تفریحاتی که در دوبی برایشان فراهم است نیستند. کسانیکه از گردشگران خارجی در این چنددهه میزبانی کردهاند متفقالقولند که این گردشگران عموما شگفتزده ایران را ترک میکنند. مگر ما چکار میکنیم؟ از قضا کارهایی که ما میکنیم باعث گلایۀ آنان است پس چه عاملی باعث شگفتی و دلتنگی آنان میشود. گردشگران خارجی دقیقا در پی تمنایی به ایران می آیند که ما برای آن برنامه ریزی نکردهایم. چیزهایی که منحصر به ایران و ایرانیان است؛ گردشگران برای چشیدن «میزبانی» ایرانیها به ایران میآیند. ما بلدیم که کاری کنیم که نشانه بگیریم دل میهمان را. چنانچه برای ایرانیها بسیار مهم است که مهمان با چه حس و حالی ایران را ترک کند. برای مردم ما مهم است که مهمان چه قضاوتی دربارۀ زمانی که در خانهشان اقامت داشته میکند و این ویژگی منحصر به فرد ایرانیها است که دیگر ملل فاقد آن هستند.
بسیاری از افرادی که سفر خارجی رفتهاند از جمله خود بنده شاهد این اتفاق بودهام که مثلا کارمندان هتل تنها در مدت زمان انجام وظیفه خود را موظف به خدماترسانی میدانند و خارج از نوبت کاریشان ایبسا لبخندی نیز به لب نداشته باشند. آنها فروشندۀ سرویس و خدمات گردشگریاند، نه میزبان. در صورتی که ایرانیها برای نشان دادن میزبانی خود خصوصا در قبال مسافرین خارجی، هیچ وقت و ساعتی را هدر نمیدهند. این ویژگی منحصر به فرد ایرانیها است که خارجی ها را شیفته میکند. این خصوصیت در بین همه اقوام ایرانی از کرد و لر، مازندرانی و سیستانی و بلوچ وجود دارد.
اگر از آسمان سنگ ببارد گردشگر به ایران میآید
ایرنا: ما چگونه میتوانیم با فشارهای موجود و بدون داشتن رسانه خودمان را نشان دهیم. بسیاری از رسانههای خارجی بسیاری کشورها را به عنوان مقصد گردشگری معرفی میکنند ولی دربارۀ ایران چیزی نمیگویند. به نظرتان چگونه تبلیغی موثر است؟
- این تبلیغات مشکل ما را حل نمیکند. اگر ما خصایص و اصالتهای منحصر به فردمان را بشناسیم و برایشان ارزش قایل شویم و موقعیتهایی برای به منصۀ ظهور آوردنشان مهیا کنیم، اگر از آسمان سنگ هم ببارد باز گردشگر به ایران خواهد آمد. آن تبلیغات گردشگرانی را دعوت میکند که تنها با بلند شدن صدای آژیر، همه فرار میکنند. اما وقتی نگاه میکنیم جسته و گریخته میبینیم برخی میزبانان گردشگری ایرانی که به این ویژگیها آشنایند چنان توصیفی از ایران برای مسافرینشان عرضه میکنند که موفق میشوند طعم این سرزمین را به آنها بچشانند؛ هستند کسانی که ایبسا کارشان را قبل از انقلاب آغاز کردهاند و متداوما ادامه دارد و حتی انقلاب و جنگ هم خللی به آن وارد نکرده است. گردشگرانی که این حال و هوا را میچشند حتی اگر سنگ از آسمان ببارد باز به ایران خواهند آمد. در غیر این صورت با انتشار کوچکتر تبلیغی گردشگران، سفر به ایران را لغو می کنند و به جای ایران به کشورهای دیگر خواهند رفت.
این بسیار اشتباه است که گردشگری را تنها برای افزایش درآمد ارزش مهم بدانیم؛ ورود و جذب گردشگر مانند کشت گندم است و سود اقتصادی آن گاهی است که از قبل کشت گندم حاصل میشود. البته کسی که گندم میکارد کاه هم درو خواهد کرد. اما کسی که گندم کاشته نیت اصلیاش درو کردن کاه نبوده است. اگر هدف اصلی را کاه قرار دهیم به گندم نخواهیم رسید. نگاه سوداگرانه به گردشگری یعنی دیدن آن صرفا از دریچۀ ارزآوری مانند این است که جمع کردن کاه را اصل قرار دهیم.
سود گردشگری برای سرزمین ما بسیار فراتر از سود اقتصادی است و میتواند امنیت و اقتدار ما را در جهان تضمین کند. مشکل کنونی ما در جهان تبلیغات سوء چهل سال اخیر علیه ایران است. وضعیت سرزمین ما از چشم گردشگران خارجی همچون مجرمین سابقهداری است که تصویرش در همه کلانتریها موجود است. در صورت بروز هر جرمی ابتدا به سراغ وی میروند. ورود گردشگر میتواند این تصور را که به غلط میان مردم جهان ایجاد شده از بین ببرد.
در مناسبات داخلی هم همینطور است. ایران کشور با تنوع فرهنگی فوقالعاده فراوان است که گاه با سوءتدبیر مدیریت جامعه، این تنوع منجر به سو تفاهم و نقار شده است. چه بسیار شهرهایی که کنار همند و با هم در کدورت و نزاع به سر میبرند. اگر گردشگری داخلی رونق بگیرد، مردم استانهای مختلف به دیگر استانها سفر خواهند کرد و با فرهنگ و منش یکدیگر از نزدیک آشنا خواهند شد و بسیاری از سو تفاهمها و کدورتها از بین خواهد رفت و وفاق ملی شکل خواهد گرفت. جامعۀ ایران باید یکدیگر را آنطور که هستند به جا آورند و نه با تصورات موهومی که از یکدیگر دارند؛ بلوچها، کردها، لرها، گیلکها و فارسها باید همدیگر را به معنی واقعی ملاقات کنند. سود اصلی گردشگری همین است.