فیلم سینمایی «شاهکش» به نویسندگی و کارگردانی وحید امیرخانی دومین اثر سینمایی این کارگردان بعد از «در مدت معلوم» است؛ فیلمی که نسبت به فیلم قبلی امیرخانی، با تفاوتهای بسیاری همراه است و در گونه دیگری از سینما ساخته شده است. امیرخانی خود معتقد است که در سینما باید گونههای مختلف سینمایی را تجربه کرد و او نیز از این فرصت برای تجربه کردن استفاده میکند.
تهیهکنندگی این پروژه سینمایی را عباس نادران برعهده داشته است که اولین تجربه او در حوزه تولید فیلم سینمایی است. «شاهکش» در سال ۱۳۹۶ آماده نمایش شد و برای حضور در جشنواره فیلم فجر خیز برداشت، اما این فیلم به بزرگترین جشنواره سینمایی کشور راه پیدا نکرد. بعد از آن تهیهکننده و کارگردان برای اکران عمومی این فیلم سینمایی تلاش کردند که بعد از گذشت ۲ سال «شاهکش» روی پرده سینماها رفت.
در این اثر سینمایی بازیگرانی چون مهناز افشار، هادی حجازی فر، فرید سجادی حسینی، علیرضا کمالی، مهدی کوشکی، پیمان مقدمی و مجید صالحی حضور دارند.
اکران «شاهکش» بهانهای شد تا با تهیهکننده و کارگردان این اثر سینمایی درباره چگونگی ساخت آن و حواشی که برای این پروژه از زمان تولید تا اکران پیش آمده است، گفتگو کنیم.
با ما در این مصاحبه همراه باشید:
* آقای امیرخانی اولین فیلم شما یک اثر کمدی با نام «در مدت معلوم» بود که توانست مخاطبان خود را هم داشته باشد، اما دومین اثر سینمایی شما یک فیلم متفاوت مانند «شاهکش» است، ایده ساخت این فیلم چگونه به ذهن شما رسید؟
امیرخانی: پیش از هر چیز باید بگویم که به ژانرهای مختلف سینمایی علاقه دارم و دوست ندارم تجربهگرایی را کنار بگذارم. بنابر این موفقیت «در مدت معلوم» دلیل محکمی برایم نبود که در همان ژانر باقی بمانم. هرچند این اثر به عنوان سومین فیلم پرفروش سال مسیر مطمئنتری برای فیلمسازی من بود، اما دوست داشتم گونههای دیگر سینمایی را تجربه کنم.
و اما «شاهکش»، بخشی از داستان فیلم در واقع اتفاقی بود که نزدیک به ۱۸ سال پیش در یکی از صعودهایی که به قله توچال داشتم افتاده بود. با تعدادی از رفقای کوهنورد در حال صعود بودیم که هوا خراب شد و به دلیل باد و بوران شدید مجبور شدیم در نزدیکترین پناهگاه کوهنوردی بمانیم. ساعتی نگذشته بود که نیروهای امداد جنازه نصفهای را که از زیر یخ بیرون کشیده بودند به پناهگاه آوردند و ما باید تا پاس از نیمه شب کنار جنازه میماندیم!
* آقای نادران شما بهعنوان یک تهیهکننده که اولین اثر سینمایی خود را جلوی دوربین میبرد نیز بیشک برای ساخت چنین فیلمی با ریسک مواجه بودید.
نادران: پیش از این پروانه ساخت فیلمی به نام «بندباز» را دریافت کرده بودم که قرار بود با امیرخانی کار کنیم اما به دلیل وجود مشکلات مالی در پیش تولید متوقف شد، بعد از اینکه امکان ساخت آن فیلم فراهم نشد، تصمیمان به همکاری مشترک پابرجا ماند و به این فکر کردیم که یک فیلم دیگر بسازیم که نسبت به پروژه اول که یک اثر گسترده تر بود، شرایط تولید بهتری داشت باشد.
اما اینکه در طول پروسه تولید چه اتفاقاتی رخ داد و «شاهکش» در هنگام تولید آنقدر بزرگ شد و اتفاقات بسیاری باعث تغییر آن شد که در نهایت تبدیل به یک پروژه با پروداکشان بزرگ شد نکته دیگری است که به آن اشاره میکنم. اما متفاوت بودن قصه «شاهکش» عامل اصلی بود که باعث شد تا این فیلم را بسازیم.
* «شاهکش» داستان متفاوتی داشت و با تیزرهای جذاب مخاطب را به سمت سینما کشیدید، اما هرچند در بخشهای اول و به خصوص در سکانس سرویس بهداشتی شاهد یک خشونت بسیار زیاد هستیم که انتظار مخاطب را برای ادامه چنین خشونتی در فیلم بالا میبرد، دیگر شاهد چنین مواردی در فیلم نبودیم و به نوعی فیلم انتظاری که خود برای مخاطب بهوجود میآورد را برآورده نمیکند.
امیرخانی: شما به عنوان یک مخاطب با دیدن تیزر فیلم تصوری پیدا کرده و انتظاری از فیلم دارید و با همان نگاه به دیدن فیلم میروید و با سلیقه خود با شخصیتها همراه میشوید، لزوما در فیلمی که یک صحنه خشن وجود دارد دلیلی برای ادامه پیدا کردن این نیست مگر قصه نیاز داشته باشد.
با تاکید بر اینکه فیلم من هیچ ربطی به آثار مهم و جذاب میشاییل هانکه ندارد، باید بگویم مثل این است که بپرسیم در فیلمهای او چرا صحنههای خشن و وحشتناک ادامه پیدا نمیکند. «شاهکش» درباره خشونت نیست درباره دروغ و حقیقت و قضاوت است در دل معمایی که باید حل شود.
بگذارید راحتتر بگویم پایانی که شما در فیلم دیدید پایان اصلی فیلم ما نبود و ما مجبور شدیم پایان فیلم و حتی تعدادی از سکانسهای مهم میانی فیلم را در حالی که بعضی از آنها را گرفته بودیم حذف کنیم و فیلم را جور دیگری تمام کنیم. اتفاقاتی که در آخر فیلم میبینید چیزی نبود که ما میخواستیم فیلمبرداری کنیم. مثلا زمانی که شخصیت اصلی داستان، منصور میخواهد تا مادرزنش را به بالای کوه بیاورند، پلیس مادرزن را میآورد، پیرزن به بالای کوه میآید و وقتی بالای سر جنازه گریه میکند منصور متوجه میشود که او مادر زنش نیست. پیرزن توضیح میدهد که پلیس به او اطلاع داده که بالاخره جنازه دخترش پیدا شده است و از آنجا قصه دیگری تا انتها رقم میخورد.
در نسخه اول که انفجار هتل در آن بود، ناجا گفته بود که این قسمت باید حذف شود چرا که وقتی پلیس هست حتما بمب خنثی میشود. خب تصور کنید وقتی مخاطب چنین خشونتی را در سرویس بهداشتی میبیند نمیتواند انتظار چنین پایان بندی را داشته باشد و البته که منطقی است برخی از مخاطبان از پایان بندی راضی نباشند، چرا که آن چیزی که باید باشد، نبود* دلیل این حذف چه بود؟
امیرخانی: در واقع دلیل اصلی حذف این سکانسها ملاحظات نیروی انتظامی بود. نیروی انتظامی به ما گفت که اگر پایانبندی این باشد، تحت هیچ شرایطی فیلم اکران نخواهد شد. حتی همه لباسها و تجهیزات پلیس هم بدون حمایت نیروی انتظامی تهیه شده بود. در واقع باید بگویم که سکانسهای بسیاری از حضور پلیس داشتیم که در نهایت مجبور به حذف این سکانسها شدیم، چرا که باید انتخاب میکردیم که یا فیلم را تمام و برای نمایش آماده کنیم و یا نیمه کاره فیلمبرداری را رها کنیم.
نادران: ما این فیلم را بدون مجوز ناجا ساختیم. باید بگویم تقریبا ۳ ماه با نیروی انتظامی جلسه داشتیم و حتی کار به فرماندهی ناجا و مشاوران وی کشید، متاسفانه سوءتفاهمهای بسیار جدی درباره فیلم بوجود آمده بود. اول که میگفتند شخصیت پلیس و سرباز را از فیلم حذف کنید و چه لزومی دارد که پلیس در کوهستان وجود داشته باشد.
نزدیک به ۴۰ ساعت با ناجا جلسه داشتیم، در ورژن اولیه بین ۲۰ تا ۲۵ مورد اصلاحیه از سوی ناجا به فیلمنامه زده شد، از حذف کلی سرباز و پلیس تا هر جزئیاتی که در فیلم بین روابط این دو نفر است مانند دستبند زدن سرباز به مافوق خود، چرا در انتهای فیلم پلیس میآید، چرا وقتی پلیس هست بمب باید منفجر شود و ...به گونهای که ما به ناجا گفتیم که این قصهای که تعریف میکنید خیلی خوب است و سفارش ساخت آن را بدهید چرا که آن یک فیلم دیگر بود.
بعد از همه جلساتی که برگزار شد، مجوز ناجی هنر صادر نشد و ما نیز بدون کوچکترین امکاناتی از سوی نیروی انتظامی فیلم را ساختیم. بعد از ساخت فیلم، هربار که خبری در رسانهها منتشر میشد، ناجا به ارشاد نامهای ارسال میکرد که «شاهکش» اجازه صدور پروانه نمایش ندارد.
در نسخه اول که انفجار هتل در آن بود، ناجا گفته بود که این قسمت باید حذف شود چرا که وقتی پلیس هست حتما بمب خنثی میشود. خب تصور کنید وقتی مخاطب چنین خشونتی را در سرویس بهداشتی میبیند نمیتواند انتظار چنین پایان بندی را داشته باشد و البته که منطقی است برخی از مخاطبان از پایان بندی راضی نباشند، چرا که آن چیزی که باید باشد، نبود.
امیرخانی: به خاطر دارم در اداره پلیس گفتم که عین اتفاق را تجربه کردهام و در آن ماجرا اولین رویارویی پلیس با جسدی کرم خورده بود که نیمی از آن را گرگ خورده است، ما سعی کردیم در فیلم نشان دهیم که شخصیت پلیس با بازی مجید صالحی تمام تلاش خود را میکند تا همه را آرام کند و همه چیز را تحت کنترل گیرد، اما باید بگویم که نیروهای پلیس هم آدم هستند و در شرایط بحرانی میتوانند واکنشهای متفاوت از خود نشان دهند. اما حالا باید درباره فیلمی صحبت کنم که مخاطب سوالهای بسیاری از جمله اسلحه شاهکش و پایان فیلم در ذهنش بوجود میآید، البته این را هم باید بگویم که بسیاری از مخاطبان این پایان بندی را دوست دارند، اما من قصهای نوشته بودم که داستان متفاوتی بود. پلیس حتی با مدل دست بند خوردن افسر، گرفتن اسلحه افسر، چرا دختر باید شخصیت اصلی داستان را بکشد و ... مشکل داشتند.
این فیلم پروداکشن بسیار بزرگی داشت هتل، برف و همه آنچه در فیلم میبینید دکور است، یعنی شرایط منفی ۲۰ درجه را در مثبت ۴۰ درجه فیلمبرداری کردیم در واقع باید بگویم که این فیلم و همه سکانسهای آن در جاده مخصوص کرج ساخته شده است، بسیاری از افراد میپرسند که این هتل کجا است میخواهیم برویم.
ما برای ساخت این فیلم با مشکلات بسیاری مواجه بودیم حتی نمیتوانستیم به توچال اشاره کنیم و فیلم را در یک ناکجا آباد ساختیم، باید یا فیلمی میساختیم که نمایش داده نشود و یا اینکه فیلم را جوری را بسازیم که نمایش داده شود، یعنی انتخاب من و تهیهکننده این بوده است که فیلمی را اکران کنیم و بعد در رسانهها بگویم که فیلم قرار نبود اینگونه ساخته شود و یا اینکه در میانه فیلبرداری پروژه را رها کنیم.
نادران: از من و کارگردانی که آنقدر جسارت داشتهایم که فیلمی با چنین موضوعی بسازیم و یا سکانسی مانند سکانس سرویس بهداشتی را بسازیم، چنین پایانبندی انتظار نمیرفت، اگر چنین پایانی برای فیلم رقم خورده است دلیلش چیز دیگری است. ما از تجربه کردن جسارت و ریسک در ساخت فیلم نترسیدیم اما نکته این است که زمین بازی زمین ناعادلانهای بود و این ناعادلانه بودن نه تنها در طول ساخت بلکه در زمان اکران نیز فیلم را همراهی کرد.
* منظور شما از ناعادلانه بودن اکران، مواردی مانند حذف چهره بازیگر در بیلبوردهای تبلیغاتی و یا تیزر فیلم است؟
امیرخانی: بله، مهناز افشار طی ۲ سال گذشته فیلمهای بسیاری بازی کرده است، همین الان در پردیسهای مختلف بیلبوردهای مختلفی از این بازیگر از فیلم «قسم» وجود دارد، اما شبی که قرار بود که بیلبوردهای فیلم ما نصب شود با تهیهکننده تماس میگیرند که مجوز نصب بیلبورد با تصویر مهناز افشار را ندارید.
امیرخانی: فیلمهایی که ۲ سال پیش در جشنواره فیلم فجر حضور داشتند را ببینید و بگویید که آیا جای «شاهکش» در جشنواره خالی نبود یا نه؟ حتی با همین سکانسهای حذفی، حتی با همین پایانبندی اجباری
میخواهم بدانم که در این ۲ هفته چه اتفاق جدیدی افتاده است. این بازیگر پیش از اکران فیلم قبلیشان هم در سفر بود الان هم در سفر است، چرا باید چنین مشکلی تنها برای فیلم ما رخ دهد. ایجاد چنین شرایط اکرانی برای کسی که با سرمایه شخصی چنین فیلمی ساخته است فاجعه است، میتوانم بگویم کمتر تهیهکننده سینمایی وجود دارد که ریسک ایستادن جلوی نیروی انتظامی را به جان بخرد تا از قصه و سینمایی که میخواهد بسازد، حمایت کند. چند وقت دیگر این بازیگر دوباره به کشور باز میگردد و دوباره همه چیز به روال عادی باز میگردد، اما فیلم «شاهکش» در این وسط لطمه خورده است. حال اگر یک فیلم ارگانی ساخته شود که مهناز افشار در آن بازی کرده باشد و سه هفته دیگر اکران شود، بنظرم بازهم افشار روی بیلبوردها میآید و همه مشکلها برطرف میشود.
* شخصیتپردازی منصور با بازی هادی حجازیفر به گونهای است که گویا از کارکترهایی که این بازیگر در فیلمهای محمدحسین مهدویان بازی کرده است، وام گرفته است، شخصیتی که به نوعی جدا از جامعه کنونی است و تصمیم میگیرد تا خود انتقام اتفاقی که برایش رخ داده را بگیرد.
نادران: هادی حجازیفر تنها بازیگری است که قبل از «شاهکش» فقط «ماجرای نیمروز یک» را بازی کرده بود و دیگر فیلمهایی که بازی کرده است بعد از «شاهکش» بوده است، چرا که این فیلم در سال ۹۶ ساخته شده است، پس این شخصیت از آن فیلمها به «شاهکش» نیامده است، بماند که آقای حجازیفر داشتههایی از این فیلم داشته که در فیلمهای دیگر خرج کرده است.
* چرا «شاهکش» به جشنواره فیلم فجر راه پیدا نکرد؟
نادران: ما در شرایط نابرابر مبارزه کردیم، «شاهکش» در همه مراحل مورد اجحاف قرار گرفت، چه در تولید، چه برای حضور در جشنواره فیلم فجر و چه در اکران. هر کسی که این فیلم را میبیند چه کسانی که دوستش دارند و چه مخالفان میپرسد که چرا این فیلم در جشنواره فیلم فجر حضور نداشت. در واقع دست آوردهای فنی و هنری این فیلم را کسی نمیتواند کتمان کند.
امیرخانی: فیلمهایی که ۲ سال پیش در جشنواره فیلم فجر حضور داشتند را ببینید و بگویید که آیا جای «شاهکش» در جشنواره خالی نبود یا نه؟ حتی با همین سکانسهای حذفی، حتی با همین پایانبندی اجباری.
نادران: چنین ژانری وقتی فرصت دیده شدن در جشنواره را از دست میدهد، قطعا اکران آن در سینما دچار چالش میشود، چرا که من به عنوان تهیه کننده باید با پخش کنندگان وارد مذاکره شوم که آیا آنها این فیلم را میپذیرند یا نه. اما وقتی که مخاطب حرفهای و منتقدان فیلم را در جشنواره میبینند و نقدهای مثبت و منفی درباره آن مینویسند شرایط فرق میکند، بسیاری از فیلمها بودند که بعد از حضور در جشنواره و نقدهایی که دریافت کردند، فیلمبرداری مجدد کرده و سکانس اضافه کردهاند و یا تغییرات دیگری میکند. اما به «شاهکش» اجازه ورود به رقابت را نمیدهند. البته این را باید بگویم تنها جوابی که به ما میگویند این است که از بالا نامه آمده است، این بالا مگر چقدر بالا است، باید بگویم که هیچ بالایی وجود ندارد و این یک نوع مفهوم انتزاعی سلیقهای است که منافع مالی برخی از افراد در آن دخیل است. چرا که فیلمی کمتر بفروشد باعث بالا رفتن فروش یک فیلم دیگر میشود. زمانی که یک فیلم امکان تبلیغات نداشته باشد این پتانسیل تبلیغاتی در اختیار فیلم دیگری قرار میگیرد.
امیرخانی: در جشنواره فیلم فجر نیز همین گونه بود، وقتی قرار باشد یک فیلم در جشنواره حضور نداشته باشد جا برای یک فیلم دیگر باز میشود. جالب است که یکی از مدیران ارشد سینمایی کشور بعدها به من گفت که «شاهکش» را دیدهام و دوست داشتهام، اما چرا فکر میکنید که فقط کیفیت فیلم هاست که باعث انتخاب آن فیلم برای حضور در جشنواره فیلم فجر میشود؟
همه ما به امید زندهایم، برای ایجاد فضای برفی، ۱۴ تن نمک در یک سوله ریختیم و نمیدانستیم که نمک گاز تولید میکند و عوامل دچار فشار خون بالا میشوند، ما شرایط بسیار سختی را پشت سرگذاشتیم، وقتی که من میگویم شرایط سختی را پشت سرگذاشتیم باید به این مساله توجه کنید که زمانی که مستند میساختم در شرایط سخت و بحرانهای خاورمیانه حضور داشتم و با تمام تجربه هایم میگویم که شرایط ساخت این فیلم بسیار سخت بود. حال در چنین شرایطی تصمیم میگیریم که با تمام محدودیتهای موجود فیلم را بسازیم و به روزهای پایانی میرسیم و در نهایت مجبور میشویم که پایان را حذف کنیم، اما به این امید داشتیم که فیلم در جشنواره حضور پیدا میکند، دیده میشود و ما حرفهایمان را میزنیم. اما در نهایت متوجه میشویم که قبل از اینکه فیلم به معنای کامل دیده شود، از جشنواره کنار گذاشته شده است! من زمانی فهمیدم که دیگر قرار نیست فیلم در جشنواره حضور داشته باشد که هنوز لیستی از فیلمها اعلام نشده بود.
اگر همان زمان ما یک نشست خبری میگذاشتیم و فیلم را برای رسانهها نشان میدادیم، شاید این سوال پیش میآمد که چرا این فیلم در جشنواره حضور ندارد، اما من سرم در کار خودم بود و به دنبال ایجاد چنین فضایی نبودم اما در نهایت متوجه شدم که چنین برخوردی در سینمای ایران غلط است.